بخشی از مقاله

چکیده

با مطالعه ي جامعه شناسنانه ي ادبیات بهتر می توان تاریخ اجتماعی و سیر تحول و تطور جامعه را بررسی نمود و از افق هاي جدید تر و خلاقانه تري به مطالعه ي جامعه پرداخت و تأثیر و تأثر محتواي آثار ادبی و محیط اجتماعی را نسبت به هم آشکار نمود. آنچه در این پژوهش مورد واکاوي قرار میگیرد تحلیل جامعه شناختی رمان زمین سوختهي احمد محمود براساس نظریهي جامعه شناسی تالکوت پارسونز میباشد گفتنی است تاکنون پژوهشی مستقل در این زمینه صورت نگرفته است.

مقدمه

بررسی جامعه شناختی ادبیات یکی از مطالعات میان رشته اي است که محققان جامعه شناسی و ادبیات با استفاده از مبانی، اصول و روش هاي تحقیق در این دو شاخه از علوم انسانی، بدان می پردازند.

»جامعه شناسی ادبیات به عنوان دانشی اجتماعی، به بررسی ادبیات، این بخش از شعور اجتماعی می پردازد و با روش علمی، جوهر اجتماعی آثار ادبی، شرایط و مقتضیات محیط اجتماعی در برگیرنده و پرورنده ي شاعر و نویسنده، جهان بینی و موضوع فکري آنان، مباحث و موضوعات اجتماعی مورد توجه در آثار ادبی را مورد مطالعه قرار می دهد

می توان گفت »این بخش از ادبیات رابطه ي بسیار پیچیده بین نویسنده و خواننده را ترسیم می کند و زوایاي تاریک این رابطه را می نمایاند و ادبیات را از ذهنیت هاي فردي به ساختار هاي جمعی از طریق صورت هاي انتزاعی به بررسی می گذاردو آنها را به هم پیوند می زند و به قانون در می آورد.

جامعه شناسی ادبیات به عنوان یک شاخه ي علمی ممتاز، افکار اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و ... شاعران و نویسندگان را مورد بررسی قرار می دهد. تحلیل جامعه شناختی در درجه ي اول به توصیف رابطه ي بین جامعه و اثر ادبی می پردازد در یک سوي این تحلیل واقعیت هاي اجتماعی قرار دارد و در سوي دیگر بازتاب آن در جهان هنري اثر ادبی، بنابراین محقق باید به توصیف اوضاع سیاسی، اقتصادي و فرهنگی جامعه بپردازد و چگونگی انعکاس آن در اثر ادبی را نشان دهد. روشی که براي تحلیل این اثر به کار گرفته شده است چنین است که این رمان در ذیل دوساخت داستانی و ساخت اجتماعی بررسی می شود و در ساخت اجتماعی خرده نظام هاي تالکوت پارسونز مورد تحلیل قرار می گیرند.

جامعه شناسی ادبیات

جامعه شناسی ادبیات پدیده اي نو در حوزه ي علوم انسانی است که می توان آن را نوعی نقد ادبی جدید دانست که به درون مایه ها، مضامین و محتواي اثر ادبی، جهان بینی، اندیشه و فرهنگ هنرمند نظر دارد؛ ترابی معتقد است: »جامعه شناسی ادبیات حاصل پیوندي است استوار میان جامعه شناسی از سویی و ادبیات از سویی دیگر

با توجه به اینکه هنرمند در بستر جامعه پرورش یافته است و جامعه، فرهنگ و واقعیت هاي اجتماعی در شکل گیري شخصیت نویسنده و اثرش سهیم هستند؛ بنابراین بررسی آثار ادبی برخاسته از جامعه منجربه شناخت دقیق و موشکافانه لایه هاي پنهان تاریخ و فرهنگ آن جامعه می شود. »بسیاري از پدیده ها و رویدادهاي اجتماعی و فرهنگی دوران هاي گذشته را می توان از گنجینه ي ژرف و پهناور ادبیات فارسی در زمینه هاي تاریخی، جغرافیایی، اقتصادي، اعتقادي، اخلاقی، آیینی، اداري و سیاسی- مستقیم یا غیر مستقیم- بیرون آورد.«

از سویی دیگر جامعه شناسی ادبیات چشم انداز روشن و مشخصی را از رفتار اجتماعی انسان ارایه می دهد. به دیگر سخن »جامعه شناسی ما را به شکل خاصی از آگاهی مجهز می کند و ما را برمی انگیزاند تا ماوراي زندگی اجتماعی را بنگریم و ساختارهاي درونی جامعه را که در آن زندگی می کنیم، باز شناسیم. این بازنگري و بازشناسی، ما را از تبیین هاي شخصی درباره ي جهان می رهاند و چگونه نگریستن به مسایل اجتماعی و تأثیرات آن را به ما یاد می دهد و این امکان را به ما می بخشد تا نگاه تازه اي به محیط اجتماعی خود افکنده و با گروه ها و افرادي آشنا شویم که دیدگاه هاي آنان با ما یکسره متفاوت است.

ژان پل سارتر نیز وظیفه ي نویسنده را آگاهی بخشی به مخاطب می داند و می گوید: »نویسنده است که کاري کند تا هیچ کس نتواند از جهان بی اطلاع بماند و هیچ کس نتواند خود را از آن مبرا جلوه دهد

پس می توان گفت جامعه شناسی در ادبیات ساختار اثر و ارتباط آن ساختار با جامعه را مورد مطالعه قرار می دهد و حیطه ي شناخت فرهنگ و جامعه را گسترش می دهد.

رویکردهاي جامعه شناسی ادبیات

پیرزیما - pieerezima - اندیشه گر و معتقد فرانسوي و از بنیان گذاران نقد اجتماعی می گوید: »طرفداران جامعه شناسی ادبیات می گویند این رشته را به یک علم تجربی و عینی به معناي مورد نظر ماکس وبر - maxveber - بدل می سازند و به همین سبب از نقد ادبی و زیبا شناسی ادبیات به معناي دقیق کلمه جدا می کنند

در این رویکرد »اثر ادبی مانند کالایی اقتصادي در نظر گرفته می شود که از سوي افرادي - نویسندگان و شاعران - تولید می شود و ناشر واسطه ي بین تولید کننده و مصرف کنندگان است.رویکرد دیگر جامعه شناسی ادبیات، جامعه شناسی محتواها می باشد.اگر با این رویکرد به ادبیات فارسی بنگریم می توانیم تحقیقاتی را که با عنوان اجتماعیات در ادبیات فارسی و به طور عموم توسط پژهشگران در عرصه ها ي جامعه شناسی انجام گرفته و می گیرد، زیر مجموعه ي روش جامعه شناسی محتواها به حساب آوریم.

زالامانسکی - hexrizalamxnesky - نیز معتقد است که »باصورت برداري از محتواي آثار ورده بندي آنها، کامل ترین مصالح براي بررسی جامعه شناختی ادبیات فراهم می آید».«هدف آن است که با صورت برداري از محتواهاي آثار معاصر و بررسی و رده بندي آنها، کامل ترین مصالح ممکن را گرد آوري کنیم و ببینیم که از این طبقه بندي به چه نتایجی می توانیم برسیمو ما با بررسی محتواي آثار معاصر در می یابیم که مسایل دوران ما چگونه طرح شده و چه کسانی راه حل یافته اند؟ مجموعه ي این پاسخ ها که هر نویسنده اي در مقام یک فرد مطرح می کند ما را با الگوهاي عقیدتی اي آشنا می سازد که براي تأثیر گذاري بر آگاهی خوانندگان به آنان عرضه شده است.

جامعه شناسی محتواها در حقیقت اثر ادبی را به عنوان سندي اجتماعی بررسی می کند به همین دلیل وجه زیبایی شناختی اثر هنري در این رویکردمعمولاً مورد غفلت واقع می شود و این نقص این روش محسوب می شود. نوع دیگر از پژوهش ها که بیشتر مورد نظر گلدمن می باشد جامعه شناسی آفرینش ادبی است. »این جامعه شناسی، اثر راهمان قدر پدیده اي اجتماعی می داند، که آفرینش فردي و یا حتی آن را بیشتر پدیده اي اجتماعی می داند.« 

نظریه جامعه شناسی تالکوت پارسونز

تالکوت پارسونز جامعه شناس آمریکایی یکی از بزرگترین نظریه پردازان قرن بیستم است . وي در کارهاي علمی خود بیشتر به تحلیل نظام اجتماعی توجه داشت و بیش از هر چیزي به عناصر سازنده ساختاري آن علاقمند بود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید