بخشی از مقاله
خلاصه
اراضی سوخته به مکانهایی فاقد معنا و نماد در دل شهرها تبدیل شدهاند. مکانهایی که روزی برای قرارگیری در خارج از شهر طراحی شده بودند و امروز با گسترش شهری نتوانستهاند نقش واقعی خود را پیدا کنند؛ به همین دلیل در حوزهی بیمکانی قرار میگیرند. بازسازی و باززندهسازی این اراضی، بحثی مهم در هویت کنونی شهرهای امروزی است. این بافتها، بخش قابل توجهی از شهرهای کشور را تشکیل میدهند که به دلیل معضلات خاص خود به بخش های مسئله دار شهرها تبدیل شده و حضور انسان در شهر را با معضل رو به رو ساختهاند. بنابراین زدوده شدن خاطرات جمعی و افول حیات شهری از عواقب پهنه های فرسوده و اراضی سوخته محسوب می شود. خاطرات جمعی به وجود آمده در بافتهای فرسوده، به مرور زمان از بین میروند. بنابراین، جوامع بعدی فاقد خاطره میشوند.
در این مقاله با هدف بازیابی و معرفی نقش هر یک از عناصر و اجزای تشکیل دهنده خاطرات جمعی و حس مکان، بر پایه مرور متون و اسناد مرتبط در این زمینه؛ به بررسی آراء و نظرات صاحب نظران پرداخته شده است. با توجه به این اهمیت کوشش شده با شناخت ماهیت خاطره و مکان، ارتباط میان آنها با نگاهی به بافتهای فرسوده و اراضی سوخته مورد بحث قرار گیرد و مدل مفهومی چگونگی شکل گیری خاطرات جمعی در این بافتها ارائه گردد.هدف این تحقیق بررسی چگونگی ایجاد خاطرات جمعی در فضاهای فرسوده است. و در نهایت نتایج تحقیق قابل تبدیل به فرآیندی برای ایجاد خاطرات جمعی در این اراضی میباشد.
کلمات کلیدی: اراضی سوخته،بافت فرسوده، خاطره جمعی، حس مکان، هویت.
.1 مقدمه
اگر حوزه شهری به عنوان یک پدیده، به دلیل عدم توانایی تطبیق با شرایط زمانی،ضعف مفرط عملکردی یا کالبدی ویافقدان هویت مندی مطلوب و ضعف در القاءِ حس مکان و تعلق به استفادهکننده و ساکنانش، ناکارآمد تشخیص داده شود، میتوان بافت مذکور را فرسوده دانست و به مداخله در این بافت با توجه به شرایط مکانی و زمانی آن اقدام کرد.[1] *این مقاله برگرفته از مطالعات پایاننامه کارشناسی ارشد نیلوفر لک با عنوان "تغییرکاربری سیلوهای گندم شیراز به مجموعه فرهنگی با تاکید بر بهبود خاطره جمعی" است که با راهنمایی دکتر"محمد پروا" در دانشکده هنر ومعماری دانشگاه آزاد اسلامی شیراز صورت گرفته است. رضایت شهروندان و کاربران اصلی مهم در مداخله بافت فرسوده است، که اگر به این موضوع توجه نشود دوباره این مکانها ترک میشوند و بافت، فرسوده باقی میماند.
بافتهای فرسوده در حوزهی بیمکانی قرار میگیرند. بیمکانی به عنوان یک رویکرد و نگرش ناخودآگاهانه بیشتر در ارتباط با فرهنگ توده و همزاد تاسف بار تکنولوژی و جامعه مدرن است. محصولات این نگرش در مکان های هم شکل، خشک و بی روح، هدایت شده توسط دیگران، بی محتوا و پر زرق و برق خود را نشان میدهند. نتیجهی کلی حضور این اراضی در دل شهرها، نزول اهمیت مکان برای افراد و فرهنگها و تبدیل مکانهای متنوع و معنادار جهان به مکانهای ناشناخته و قابل معاوضه است .[2] در این مقاله سعی شده است به مفهوم بافت فرسوده و اراضی سوخته همچنین به بررسی عوامل گوناگونی که شکل دهنده خاطرات جمعی هستند، پرداخته شود. بنابراین مولفههای شکل دهنده خاطرات جمعی و همچنین راهکارهایی برای حفظ آن در بافتهای فرسوده ارائه میگردد.
.2فرسودگی و انواع بافتهای فرسوده شهری
مراد از فرسودگی، کاهش کارآیی یک بافت نسبت به کارآیی سایر بافتهای شهری است. فرسودگی از ابعاد متعددی برخوردار است که با یک دیگر ارتباط و پیوند متقابل دارند.[3]اما مهمترین ابعاد فرسودگی به قرار زیر است - تصویر. - 1
فرسودگی کالبدی-سازه ای
فرسودگی کارکردی
فرسودگی نسبی یا اقتصادی
· فرسودگی کالبدی-سازهای: فرسودگی که از افت کیفیت کالبدی بنا یا بافت ناشی می شود. عواملی که سبب این نوع فرسودگی می شود عبارتند از: عدم نگهداری بنا یا نگهداری نامناسب و نامطلوب فضا.
· فرسودگی کارکردی: این نوع فرسودگی زمانی اتفاق می افتد که بافت برای کارکردی که به خاطرش طراحی شده، مناسب نباشد.
· فرسودگی نسبی یا اقتصادی: زمانی که مردم قدرت خرید و سرمایه داشته باشند ولی خارج از محدوده بافت تاریخی مورد نظر سرمایهگذاری کنند، در آن زمان است که مفهوم فرسودگی نسبی یا اقتصادی مطرح می شود و دلیل آن به خاطر این است که هزینه سرمایهگذاری در محله تاریخی بیشتر از نقاط دیگر است و برای سرمایه-گذاری از جذابیت کمتری برخوردار است. [3] در ادامه به معرفی انواع فرسودگی بافتهای شهری خواهیم پرداخت - جدول. - 1
توضیح
این گونه بافت ها، ابنیه و فضاهایی را شامل میشود که قبل از سال 1300 هجری شمسی شکل گرفته و به ثبت آثار ملی رسیده و قابلیت ثبت شدن را دارا می باشند و تماماً واجد ارزش فرهنگی- تاریخی هستند. این گونه بافت ها، اراضی هستند که عمدتاً مهاجران روستایی و تهیدستان را در خود جای داده اند و بدون مجوز و خارج از برنامهریزی رسمی و قانونی توسعهی شهری - طرح جامع و تفصیلی - در درون یا خارج از محدودهی قانونی شهرها به وجود آمدهاند. آن بخش از بافتهای شهری را شامل می شود که قبل از سال 1300 شکل گرفته و به دلیل فرسودگی کالبدی و فقدان استانداردهای ایمنی، استحکام، خدمات و زیرساختهای شهری علی رغم برخورداری از ارزشهای هویتی از منزلت فرسوده و سکونتی پایین برخوردارند.
کمبود زیرساختهای شهری نظیر آب، برق، گاز، تلفن، فاضلاب، دفع آبهای سطحی، راه و .... سبب ایجاد بافتهای فرسودهی شهری میشوند. همین طور عبور نامناسب این خدمات از میان بافتهای شهری سبب ناکارآمدی محیط زندگی میشود. عبور بزرگراهها، اتوبانها و دکل برق فشارقوی، کابلهای هوایی و کانالها و آبراههای نامناسب و مسیلهای روباز از درون بافت شهر، سبب ایجاد آلودگیها اعم از آلودگی صوتی، هوا، زمین و آب و .... و سبب کاهش شاخصهای بهداشت و سلامت جسم و روح ساکنان شده و تاثیر به-سزایی در کاهش نوسازی در بافت و فرسودگی آن، همینطور نزول سطح کیفی پهنهی شهری خواهد داشت.
بافتهایی که پهنههای گستردهی شهری را به خود اختصاص میدهند. عمده-ترین مشکل این بافتها به غیر از مسایل خاص بناهای نامقاوم و کوچک، فقدان خدمات لازم و زیرساختهای مناسب شهری است. ناهماهنگترین کاربری با بافتهای شهری صنایع آلودهکننده شهرها هستند؛پایانهها - میادین، انبارها و ترمینالها و... - ، مراکز بزرگ اداری و بیمارستانها، صنایع بزرگ و دیگر کاربریهای فرامنطقهای و در بعضی مواقع ملی که وجودشان در شهر معمولاً با تودهی ساختمانی عظیم همراه است و حجم ترافیک و تردد بسیار مسافران را به شهر تحمیل می کنند، هم مشکلات بسیاری را در بافتهای مسکونی شهری ایجاب می کند و هم در بافت به صورت ناموزون خودنمایی می کنند. [5] این گونه اراضی که عرصه های ناکارآمد شهری و اراضی سوخته نیز نامیده می شوند، با توجه به معضلا