بخشی از مقاله

چکیده

عنصر رنگ، با زندگی ما رابطه ای تنگاتنگ دارد. این ارتباطبه حدّی است که حتّی انسان ها در کلمات و جملات خود نیز، برای بیان احساسات درونی شان از رنگ استفاده می کنند. شاعران از جمله کسانی هستند که، بیشترین استفاده را از رنگ، برای بیان احساسات خویش در قالب زبان و تصاویر شعری می برند. احمد شاملو از شاعرانی است که از عنصر رنگ در سروده های خویش بهره ای آگاهانه جسته است.

اشعار او سرشار از تصاویر رنگیِ مربوط به طبیعت ، تصاویر اجتماعی و سیاسی و حوادث و امور حاکم بر جامعه است. در این مقاله رنگ در شعر های شاملو بر اساس هشت رنگ کارکردی ماکس لوشر بررسی و تحلیل شده و با احتساب فراوانی و تقسیم بندی به صورت زوج رنگ، سعی شده است تا به وضعیت روانی شاعر نقبی زده شود. نظریه ی روانشناسی رنگ ماکس لوشر یکی از معیار های سنجش شخصیت به شمار می آید و تأثیر روحی و جسمی را که رنگ می تواند بر یک شخص باقی گذارد، به ما می نمایاند.

رنگ سیاه بالاترین بسامد را در اشعار شاملو داشته است. رنگ های منتخب بعدی او به ترتیب عبارتند از: قرمز، سبز، زرد، آبی، خاکستری، بنفش و قهوه ای. بر این اساس می توان گفت شاملو با چنین رویکردی به رنگ های هشت گانه، شخصیتی پر اضطراب و نگران دارد.

او با رنگ سیاه اعتراض خود را اعلام می کند و در تلاش است تا سرنوشت را تغییر دهد؛امّا با انتخاب رنگ قرمز پس از رنگ سیاه علاقه به فعالیت و شوق و اشتیاق خود را برای رسیدن به هدف نشان می هد و سعی در نابودی ظلم و تباهی دارد و در این راه بسیار فعّال است. سپس با انتخاب رنگ های سبز و زرد از سوی شاعر، می توان تلاش او را برای بالا بردن موقعیت خود دید.

در ادامه وی با انتخاب دو رنگِ آبی و خاکستری نیازش را به آرامش نشان می دهد و این که به دلیل مشکلات مردم و جامعه، آن را در شرایط فعلی رفتاری نامناسب می داند و آن را طرد می کند، و در آخر با انتخاب رنگ های بنفش و قهوه ای، می توان ویژگی دیگر شاملو را که عبارت از طرد زندگی مرفه و بی دغدغه است، مشاهده کرد .

-1 مقدمه

مطالعه درباره ی رنگ ملاحظاتی را در زمینه های فیزیک، فیزیولوژی و روانشناسی پیش می آورد. علم فیزیک و شیمی، هر کدام بنا به ماهیت خود آن را می شکافند و جستجو می کنند؛ حال آن که روانشناسی در مسایل آگاهی و ذهنیّت نسبت به رنگ، هم چون عنصری از تجربه ی بصری بحث می کند

جنبه ی روانشناسی رنگ، که بسیار نیز مورد توجه است، لایه های پنهان شخصیت کسانی را که با آن سروکار دارند، نمایان می کند. روانشناسی رنگ به کشف روابط بین عوامل رنگ و اثرات آن در انسان می پردازد

رنگ از نظر روانشناسی، عکس العمل های مختلفی ایجاد می کند، که به عوامل متفاوتی از جمله: فرهنگ اجتماعی، سن، سلیقه ی شخصی و سمبل های تاریخی بستگی دارد 

به کار بردن رنگ ها در متون ادبی از این عوامل متأثر نیستند، بلکه از عوامل درونی و فضای روح و روان و ذهن بر زبان شاعر جاری می شوند؛ یعنی رنگ های شعری بازتاب انگیزه های درونی آن هاست و رنگ ها از ذهن شاعر گزارش می دهند

احمد شاملو » الف - صبح، الف - بامداد - 1379 - 1304 - « برای نمایاندن دغدغه های روحی و فضای اجتماعی زمانه اش از رنگ های متفاوت یاری جسته است. زندگی شاملو همراه با فراز و نشیب های بسیاری بوده است و »با توجه به این که شرح حال کاملی از او دردست نیست شعر او خود زندگی اوست و از این شعر زیر و بمِ آهنگی را که افکار، عواطف و زندگی او و ما را نواخته است، می توانیم بشنویم

شعر شاملو »محصول ناب عواطف و احساسات واقعی اوست« و رنگ در آن جلوه ای خاص دارد و همین رنگ است که به شاعر کمک کرده تا بتواند بخشی از اندیشه ها و مفاهیم مختلفی را که در ذهن دارد، زیبا و رسا بیان کند. او رنگ های گوناگونی را در جای جای مجموعه اشعارش،گاه در معنای حقیقیِ شان و آن جا که لازم دیده است در معنای غیر حقیقی و نمادین به کار برده است.

-2 چارچوب مفهومی

بررسی آثار ادبی براساس نظریه ی روانشناسی رنگ یکی از دیدگاه های جدید، برای شناخت آثار شاعران و نویسندگان است. این نظریه یکی از معیارهای سنجش شخصیت به شمار می آید و تأثیر روحی و جسمی را که رنگ می تواند بر یک شخص باقی گذارد به ما می نمایاند. این موضوع با توجه به پیشرفت دو دانش فیزیولوژی
  و روانشناسی به اثبات رسیده است. پس از آزمایش معروف »رورشاخ« در زمینه ی شناخت شخصیت انسان ازطریق لکّه های رنگین جوهر، آزمایش ماکس لوشر جدیدترین نظریه ای است که در این باره ارائه شده است.

در این نظریه لوشر بیان می کند که یک رنگ به تنهایی بیان کننده ی شخصیت نیست، بلکه در انتخاب گروه ها و زوج های رنگ است که شخصیت افراد را می توان تا حدّی باز شناخت. وی این نکته را یاد آور می شود که این نظریه جنبه ی روانشناسی و روانکاوی دارد و نباید آن را در ردیف آثار سرگرم کننده ی غیرعلمی به شمار آورد

نظریه ی روانشناسی رنگهب اهمّیت رنگ در شناخت شخصیت، از طریق آزمایش افراد می پردازد. کار ماکس لوشر بر روی رنگ ها روانشناسی کارکردی نامیده می شود؛ روانشناسی کارکردی به رابطه ی انتخاب رنگ با روانشناسی شخصیت اطلاق می شود.

در آزمایش رنگ لوشر اهمیت روانشناسی و فیزیولوژیِ یک رنگ ثابت است؛ و به عنوانمعنای» واقعیِ« آن رنگ تعریف شده و برای همه ی افراد یکسان است. مثلاً رنگ آبی مایل به تیره به معنای »آرامش و سکوت« است؛ صرف نظر از این که فردی این رنگ را دوست داشته و یا دوست نداشته باشد. از سوی دیگر »کارکرد« عبارت است از »تمایل ذهنی نسبت به رنگ« و همین است که درمورد اشخاص مختلف فرق می کند و تفسیرهای آزمایش لوشر بر این اساس استوار است 

در این نظریه، شخص بر اساس هشت رنگ موجود در آزمایش، رنگ مورد علاقه ی خود را به ترتیب انتخاب می کند. این هشت رنگ عبارتند از چهار رنگ اصلی: آبی - - 1، سبز - - 2، قرمز - - 3، زرد - - 4 و چهار رنگ فرعی: بنفش - - 5، قهوه ای - - 6، خاکستری

پس از این که رنگ ها به ترتیب علاقه، از سوی شخص مورد آزمایش، انتخاب شد، رنگ ها به چهار دسته تقسیم و به صورت زوج رنگ مورد تحلیل قرار می دگیر.اصل مهّم در این نظریّه این است که معنای زوج رنگ ها برای شناخت هر فرد مورد نظر است. با مشاهده ی طرز قرار گرفتن کارت های رنگی، می توان تعیین کرد که یک رنگ خاص نشانه ی چه نوع کارکردی است. شروع ردیف، منطقه ی علاقه است و انتخاب رنگ های این وضعیت بر اساس ترجیح و اولوّیت بسیار زیاد صورت می گیرد.

رنگ های این منطقه با علامتِ به علاوه - + - مشخص می شوند. پس از آن، وضعیّت دوم است که منطقه ی عادی محسوب می شود، دو رنگ موجود در این وضعیت با علامت ضربدر - × - مشخص می شوند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید