بخشی از مقاله
چکیده
ادبیات مقاومت، ادبیات پرتلاطمی است که یأس و حرمان را بدان راهی نیست و جایگاه آن، بهیژهو شعر در تحوّلات فکری ملتها انکارناپذیر است. در شکلگیری و تکوین این نوع ادب، باید زمینهها و عواملی وجود داشته باشد. در یک نگاه کلی، هنگامیکه جامعهای دچار نظامی مستبد یا غاصب شود، چنانکه آزادی و حقوق اولیه اجتماعی افراد سلب شود، ادب مقاومت شکل میگیرد. در قرن بیستم، اشغال فلسطین و بخشهایی از ایران، باعث رواج اینگونه ادبی در این دو کشور شد.
در این میان، احمد شاملو از ایران و محمود درویش فلسطینیتبار، جزو شاعرانی هستند که با توجه به ضرورتهای زمان، رایت مقاومت را بالا برده، از هویت ملی خود دفاع نموده، با سرودن اشعاری در زمینه مقاومت و پایداری، در حقیقت به پویایی این عنصر در بین مردم و مبارزان کمک کردند. در پژوهش پیشرو به روش استقرایی– تحلیلی، و با تکیه بر مطالعات کتابخانهای و اسنادی، به بررسی برخی مضامین ادبیات پایداری، همچون وطندوستی، دعوت به مبارزه و تحدی، ایستادگی در برابر ظلم و ستم، القای پیروزی و امید به آینده در اشعار دو شاعر را واکاوی کردهایم. نتایج پژوهش نشان میدهد که هر دو شاعر تلاش کردهاند درد و رنجیهاملّت خود را در قالب مؤلّفههای ادبیات مقاومت بیان کنند.
.1 درآمد
عنوان ادبیات پایداری،معمولاً به آثاری اطلاق میشود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبودن آزادیهای فردی و اجتماعی، قانونگریزی و قانونستیزی پایگاههای قدرت، غصب قدرت و سرزمین و سرمایههای ملی و فردی و... شکل میگیرد؛ بنابراین جانمایه این آثار با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی در همه حوزههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و ایستادگی در برابر جریانهای ضد آزادگی است؛ به این معنا که آثاری ازایندست اغلب آیینه دردها و مظلومیتهای مردمی هستند که قربانی نظامهای استبدادی شدهاند.
این آثار ضمن القای امید به آینده و نوید دادن پیروزی موعود، دعوت به مبارزه و ایستادگی در برابر ستم، ستایش آزادی و آزادگی، ارج نهادن به سرزمین مألوف و شهیدان و جانباختگان وطن را در بطن خود نمایاندهاند. یکی از دغدغههای اصلی نویسندگان و شاعران این نوع ادبیات، بیهویتی نسلی است که رفاه و غربت، آنها را از درد و رنج ملت خویش غافل کرده است؛ ازاینرو میکوشند با طرح نمادهای اسطورهای، ملی و تاریخی، عرق وطندوستی و دفاع از آبوخاک و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب را در افراد ایجاد کنند
.2 سؤالات پژوهش
.2-1 دلایل رویکرد احمد شاملو و محمود درویش به ادبیات مقاومت چیست؟
.2-2 مؤلفههای ادبیات پایداری در اشعار احمد شاملو و محمود درویش در چه مواردی قابل جمع است؟
.3 فرضیههای پژوهش
3-1 احمد شاملو و محمود درویش، از جمله شاعرانی هستند که از وجود اشغالگران در سرزمین خود اندوهگین هستند و شعرشان آیینه تمامنمای دردها و رنجهای مردمی است که زیر یوغ حاکمان مستبد اسیر و گرفتار هستند؛ لذا با توسل به ادبیات پایداری، امید و پیروزی و حیات دوباره را به آنان نوید میدهند.
.3-2 از شاخصترین مؤلفههای ادبیات پایداری در اشعار شاملو و محمود درویش، میتوان به دعوت به مبارزه و پایداری، القای امید به آینده و پیروزی، عشق به وطن، دعوت به مبارزه، ستایش آزادی و آزادگی، طرح نمادهای اسطورهای و ملی، ستایش شهیدان و انسانهای مبارز اشاره کرد.
.4 پیشینه پژوهش
درباره ادبیات مقاومت در شعر معاصر، پژوهشهایی انجام شده که از میان آنها مقالههایی چون » بررسی تطبیقی درونمایههای ادبیات پایداری در شعر سیدحسن حسینی و محمود درویش1392 - « - ، نوشته صابره سیاوشی و گلفام واعظی، »بنمایههای ادبیات پایداری در شعر محمود درویش - 1388 - «، نوشته محمدرضا نجاریان، » انسان، مبارزه و عشق در شعر شیرکو بیکس و احمد شاملو1394 - « - ، نوشته امیر ورزنده و مژگان وفایی، »شعر عاشقانه مقاومت با بررسی شعر "احمد شاملو" - 1392 - «، نوشته عبداالله حسنزاده میرعلی و محمدامین محمدپور، درخور ذکرند؛ اما پژوهشی با عنوان تحلیل تطبیقی ادبیات مقاومت در اشعار احمد شاملو و محمود درویش سابقه ندارد که ضرورت وجودی نوشته پیشرو نیز ریشه در همین امر دارد. امید است این پژوهش بتواند دریچهای نو به مطالعات دانشجویان و پژوهشگران ادبیات فارسی و عربی بگشاید.
.5 بحث و بررسی
در این پژوهش، به تحلیل چهار مؤلفه از شاخصههای ادبیات پایداری در اشعار احمد شاملو و محمود درویش پرداختهایم که به ترتیب عبارتاند از:
1. دعوت به مبارزه.
2. القای امید به آینده و پیروزی موعود
3. عشق به وطن
4. مقاومت و پایداری
.5-1 دعوت به مبارزه - تحدی -
آزادی مانند سرودی است که همواره در شعر شاملو جلوه میکند و وی اعتراض خود را نسبت به سلب حق آزادی از مردم ابراز میکند و از آنها میخواهد در برابر بیدادگریها قیام کنند و به سکوت تن در ندهند. »آزادی و رهایی بشر از زیر یوغ ستم و نابرابری و تقلیل نابرابریهای انسان معاصر در شعر شاملو، نمود گستردهای دارد.تولّد در خانوادهای نظامی، خفقان و استبداد دوران شاهنشاهی، نابرابریها، به زندان افتادنهای پیدرپی و خبر تیرباران رزمندگان راه آزادی، موجب تقویت روحیه آزادیخواهی در وجود شاملو شد
مقاومت و پایداری در برابر ظلم و دفاع ازهویّتملّی و میهنی، یکی از بزرگترین آرمانهای شاملو است، که همواره آن را در جای-جای اشعارش بیان میکند و از کسانی که تا پای جان برای محقق کردن این آرمان گام برداشتهاند، تجلیل میکند و آنان را بزرگان عرصه تاریخ میداند.
شاملو در منظومه برخاستن، از آنانی که در مقابل ستم صبر پیشه کردهاند، گله نموده، به آنان گوشزد میکند که اگر چون ایوب صبر پیشه نمیکردید و در مقابل ظلم به پا میخاستید، در هر قسمتی از خاک سرزمینمان آبادانی و سرسبزی گسترده میشد.
در این قسمت از شعر لعنت، به دلیل ستمی که در حق مردم شده و نیز به جهت فضای تیرهوتار، شاملو جامعه خود را غرق در سیاهی و تباهی میبیند و کسانی را که در مقابل این ظلم سکوت کردهاند، به باد انتقاد میگیرد؛ از این رو از آنان میخواهد تا فریاد اعتراض سر بدهند و به مبارزه علیه مسببین ظلم بپردازند. شاعر از بهشت دروغینی که حاکمان مستبد برای خود تعبیه کردهاند، سخت بیزار است؛ لذا بر آن میشود تا خود با سلاح قلم و اندیشه به جنگ با سیاهی و تباهیها برود و انزجار و بیزاری خود را از این فردوس ظلمآیین به تصویر بکشد.
درتمامِ شب چراغی نیست درتمامِ دشت نیست یک فریاد...
ای خداوندان ظلمت شاد! ازبهشتِ گندتان ما را جاودانه بینصیبی باد!
باد تافانوسِ شیطان را برآویزم در واقِ هر شکنجهگاه اینفردوسِ ظلمآیین! باد تا شبهای افسون مایهتان را من به فروغِ صد هزارانآفتابِ جاودانیتر کنم نفرین!
»یکی از نکتههای قابلتأمّل در شعر شاملو توجهی است که او به ارزشهای انسانی نشان میدهد. نمونه این ارزشها را میتوان در آموزههای دینی، عرفانی، اخلاقی و همچنین در آداب اجتماعی و روشنفکری بسیار یافت؛ بنابراین میتوان گفت که انسان آرمانی او بهگونهای که در شعرش تصویر و توصیف میشود، خارج از حوزههای یادشده نیست. بارزترین ویژگی این انسان آنست که فردی شجاع و جامعه اندیش است، مردم را به خود ترجیح میدهد، حق را از ناحق میشناسد، به خالق هستی مهر میورزد و در پی کمال بخشیدن به آفریدههای اوست
شاملو از جامعهای که آغشته به ظلم است، به ستوه آمده، بنابراین از هموطنان خود میخواهد تا قدم در میدان بگذارند و سرود آزادی را سر بدهند. نکته قابلتأمل این است که گویی شاملو از انسان عصر خویش سخت ملول و آزرده است و از آنها میخواهد اگر بهجز دروغ پیغام دیگری ندارند، همان بهتر که خاموشی بگزینند؛ اما رویگردانی او از انسان معاصر خود، قطعی و همیشگی نیست؛ چرا که در بند دوم از آنها میخواهد تا اگر سرزمین آباد و آزاد میخواهند، راه بیفتند و ندای آزادی را طنینانداز کنند.
تو میباید خاموشی بگزینی بهجز دروغت اگر پیامی نمیتواند بود، اما اگرت مجال آن هست که به آزادی نالهای کنی فریادی درافکن و جانت را به تمامی پشتوانه پرتاب آن کن!
یکی از مهمترین ویژگی شعر محمود درویش نیز، مسأله تحدّی= - «» به مبارزه طلبیدن - است که حجم بیشتر دواوین خود را به آن اختصاص داده است.