بخشی از مقاله

چکیده

با مطالعه ریختشناسی شعر نویِ روایی توانمی به ساختار پنهانِ این نوع شعر دست یافت و با کشف این ساختار، الگوی رواییِ آن را استخراج کرد. این روش یکی از بهترین روشها برای تحلیل رواییِ متون ادبی استقطعا. الگویِ رواییِ شعر رابطه مستقیم با جامعه و فضای سیاسی روزگار شاعر خواهد داشت. در این پژوهش، شعر مانلی نیما یوشیج از دیدگاه ساختارگرایانه ولادیمیر پراپ بررسی و تحلیل شدهاست تا الگوی رواییِ آن به دست آید.علاوه بر کشف این الگوی روایی، حرکتهای این شعر- قصه تعیین می-شود و کنشهای قهرمانان مورد بررسی قرار میگیرد. با مطالعه توالی این کنشها و خویشکاریها، ساختار شعر مانلی کشف می-شودپس. از کشفِ ساختار رواییِ این شعر، سعی میشود پیوند این ساختار بیرونی با ساختارهای سیاسی - اجتماعی ایران در روزگار پیش از کودتای 28 مرداد 1332 مورد بررسی قرار گیرد.

مقدمه

یکی از مهمترین نظریهای ادبی که در تحلیلِ متون روایی کارآمد است نظریه ریختشناسی است. با استفاده از این نظریه میتوان متون روایی را تحلیل ساختاری کرد و الگوی ریختشناسی هر روایت را به دست آورد. منظور از متون روایی، فقط متون نثر نیست بلکه اشعار روایی و منظومههای فارسی را نیز میتوان به کمک این نظریه بررسی و تحلیل کرد. از آنجا که بخش بزرگی از شعرهای نیمایی در ادبیات فارسی، ساختار روایی دارند؛ در مطالعات مربوط به این نوع شعر، نقد روایی و ریختشناسی از اهمیت زیادی برخوردار است.

بزرگان شعر نو فارسی، چون نیمایوشیج در شعرهای خانه سریویلی و مانلی، اخوان ثالث در شعرهای کتیبه، قصه شهر سنگستان، مرد و مرکب، سهراب سپهری در شعر مسافر، سیاوش کسرایی در شعر آرش کمانگیر و حمید مصدق در شعر درفش کاویان به جنبه روایی شعر توجه نشان دادهاند. در این پژوهش، شعر روایی مانلی که یکی از زیباترین منظومههای نوین ادبیات فارسی است مورد تحلیل روایتشناسی با رویکرد ریختشناسی قرار گرفته است.

با بررسی روایتشناسانه این شعر، الگوی ساختاری آن به دست میآید و روابط عناصر این شعر- قصه آشکار میگردد. ساختار ریختشناسی این شعر را میتوان در چارچوب فضای سیاسی- اجتماعی سالهای پیش از کودتای 28 مرداد تحلیل کرد. یعنی به طور مثال، چگونه است که ما در پایان این شعر- قصه با خویشکاری عروسی مواجه هستیم؛ درحالیکه در یکی دو دهه بعد، پایانبندی شعرهای روایی را عموما شکست و نافرجامی تشکیل میدهد. ساختار ریخت-شناسی شعر مانلی، رابطهای مستقیم دارد با جامعهای که از آن پدید آمده است. قهرمان شعر مانلی، نماینده روشنفکران ایرانی است که در فضای نسبتا آزاد بین شهریور 1320 تا 28 مرداد 1332 زندگی میکنند. در این پژوهش تلاش میشود به این پرسشها پاسخ داده شود:

-1 آیا شعر مانلی با نظریه ولادیمیر پراپ منطبق است؟

-2 اگر بتوان این شعر را با نظریه ریختشناسی تحلیل کرد، ساختار روایی آن چگونه است؟

-3نمودگار و فرمولِ نهایی این شعر چیست؟

-4 ساختار روایی این شعر چه رابطهای با ساختار سیاسیاجتماعیِ- روزگارِ شاعر دارد؟

فرضیه ما این است که شعر- قصه مانلی با الگوی ریختشناسی پراپ قابل تحلیل خواهد بود؛ و از این طریق الگوی روایی آن به دست خواهد آمد. دستیابی به این الگوی روایی با تحلیل ساختاری این شعر ممکن خواهد بود. نگارنده برای اثبات این فرضیه با روش توصیفی به مطالعه ساختار این روایت پرداخته است.

پیشینه تحقیق

تاکنون در مطالعه ادبیات معاصر ایران، نقد ریختشناسی شعر نو به طور جدّی مورد توجه پژوهشگران قرار نگرفته است. البته چند مقاله در زمینه بررسی روایت در شعر نو وجود دارد؛ اما تا آنجا که نگارنده میداند این مقالات فقط به بررسی عناصر روایت در شعرهای نویِ روایی پرداختهاند. در هیچکدام از این پژوهشها رویکرد به نظریه ریختشناسی وجود ندارد و الگوی روایی شعرها ارائه نگردیده است. البته تاکنون بیشتر پژوهشهایی که در رابطه با شعر نو منتشر شده است رویکرد محتوایی داشتهاند. برخی از پژوهشگران نیز جنبههای بلاغی و ارزشهای زیباییشناسانه شعر نو را مورد مطالعه قرار دادهاند. این در حالیست که اکثر شاهکارهای شعر معاصر، ساختار روایی دارند و باید از دیدگاه نظریههای روایتشناسی تحلیل و بررسی شوند. برخی از پژوهشهایی که به ساختار شعر نو پرداختهاند عبارتند از:

-1 ساخت روایت در شعر نیما، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز، سال 46، شماره پیاپی 188، پاییز 1382، صص 128 - 107

-2 تحلیل انتقادی نگاه نیما یوشیج به شعر کلاسیک در تبیین الگوی وصفی- روایی شعر نو، رضا چراغی و احمد رضی، فصلنامه ادب پژوهی، شماره 4، زمستان و بهار 1386 -87، صص 42 - 21

-3 روایتشناسی نشانهها در افسانه نیما، غلامحسین غلامحسین زاده، قدرت االله طاهری و فرزاد کریمی، فصلنامه پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی - دانشگاه اصفهان - ، شماره 2 - پیاپی - 6، تابستان 1389، صص 128 - 109

-4 بررسی عملکرد روایت در اشعار نیما با تکیه بر نشانهشناسی ققنوس، غلامحسین غلامحسینزاده، قدرت االله طاهری و فرزاد کریمی، فصلنامه ادب پژوهی، شماره 15، بهار 1390، صص 33 - 7

-5 بررسی انتقادی شعر حجم بر مبنای روایت شناسی اشعار یداالله رویایی، غلامحسین غلامحسینزاده، قدرت االله طاهری و فرزاد کریمی، فصلنامه پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره 21، تابستان 1390، صص 206 - 181

-6 تحلیل تاثیر وضعیت دلالتی نشانه در سیر تطور روایت در شعر نو ایران، فرزاد کریمی، فصلنامه پژوهشهای ادبی، سال 8، شماره 31 و 32، بهار و تابستان 1390، صص 160 - 141

-7 بررسی نوستالوژی و ساختار روایی در منظومه روایی درفش کاویان حمید مصدق، محمود آقاخانی بیژنی و اسماعیل صادقی، مجموعه مقالات هفتمین همایش بینالمللی انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامهطباطبایی، تابستان1391

-8 تحلیل ساختاری شعر عقاب خانلری و خانه سریویلی نیما یوشیج بر اساس نظریههای برمون و گریماس، مسعود فروزنده، اسماعیل صادقی و محمود آقاخانی بیژنی، فصلنامه تخصصی مطالعات داستانی، سال اول، شماره اول، پاییز 1391، صص 19 -5

-9 شگردهای روایت در شعرهای روایی مهدی اخوان ثالث، محمد شادروی منش و اعظم برامکی، فصلنامه ادب فارسی، دوره 2، شماره - 2پیاپی - 10، زمستان 1391، صص 102 - 83

اگر چه این مقالات به تحلیل ساختار روایت در شعرهای نیما، اخوان ثالث، حمید مصدق و دیگران پرداختهاند؛ اما چارچوب نظری آنها نظریه ریختشناسی نیستپیش. از پژوهشِ حاضر، مقالهای از نگارنده این سطور درباره تحلیل ریختشناسی شعر کتیبه از اخوان ثالث منتشر گردید. این مقاله، جزو اولین مقالاتی است که تا آن زمان با رویکرد ریختشناسی به مطالعه شعر روایی معاصر پرداخته بود: تحلیل ریختشناسی روایت اسطورهای کتیبه بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ، فصلنامه پژوهشهای زبان و ادبیات تطبیقی، دوره 3، شماره 3، پاییز 1391، صص 100 - 81 این تحقیق، در ادامه مطالعهای که بر روی شعر کتیبه انجام گرفت، به تحلیل ریختشناسی شعر مانلی نیما یوشیج پرداخته است و از این نظر، پژوهشی نو و تازه به شمار میآید.

چارچوب نظری

-1  نظریه ریختشناسی

اصطلاح » ریختشناسی*« در گیاهشناسی، به معنیِ بررسی اجزای تشکیلدهنده گیاه و ارتباط آنها با یکدیگر و با کُلّ گیاه است. ولادیمیر پراپ، فولکلورشناس و پژوهشگر ساختگرای روس در مطالعه قصه و افسانهای عامیانه روسی، از این اصطلاحِ دانش گیاهشناسی استفاده کرد و با کتاب »ریختشناسی قصههای پریان« در سال 1928 الگوی جدیدی در مطالعه قصه و افسانههای عامیانه ارائه نمود.

شیوه پراپ میتواند در کشف و درک ساختار همه انواع روایتها به کار آید، چنان که لوی استراوس بر همین مبنا پژوهشهای اساطیری خویش را سامان داد و بررسی دقیق ساختارهای روایت در آثار گرماس*، برمون* و داندس* و نظریه ادبی رولان بارت* با استفاده از آن تحقق یافت. بر پایه تحلیلهای پراپ میتوان به مبنای جدیدی برای طبقهبندی تیپهای قصه، نه بر اساس موضوع، بلکه بر اساس ویژگیهای دقیق ساختاری دست یافت.

فرضیه اصلی پراپ در کتاب ریختشناسی قصههای پریان، وجود این قصهها به عنوان ردهای خاصّ بود؛ یعنی قصههایی که در فهرست آرن زیر شمارههای 300 تا 749 ردهبندی شدهاند. آنچه پراپ در مطالعه ریختشناسی انجام داد مقایسه مضامین قصه-ها با یکدیگر بودوی. نخستین گام در تحقّق فرضیه خویش را تعیین عناصر ثابت و متغیّر قصه دانست. پراپ صد قصه از مجموعه قصههای روسی افاناسیف* را برگزید و آنها را بر اساس کنشها و رویدادهایشان بررسی کرد. نتیجه این کار ریختشناسی قصههای پریان بود. پراپ برای آنکه نشان دهد با چه روشهایی میتوان به توصیف صحیح قصهها پرداخت، ابتدا رویدادهای زیر را با هم مقایسه کرد:

-1 تزار عقابی به قهرمان قصه داد. عقاب قهرمان را به سرزمینی دیگر برد.

-2 پیرمردی به سوچنکو اسبی داد. اسب سوچنکو را به سرزمینی دیگر برد.

-3 ساحرهای به ایوان قایق کوچکی داد. قایق ایوان را به سرزمین دیگری برد.

-4 شاهزاده خانمی به ایوان یک انگشتری داد. جوانانی از میان انگشتری ظاهر شدند و ایوان را به سرزمین دیگری بردند. در مثالهای بالا هم عناصر ثابت و هم عناصر متغیر وجود دارند. نام قهرمانان داستانها و همچنین صفات آنها تغییر می-کند، اما کارهای آنان و خویشکاری*هایشان ثابت است. از اینجا میتوان استتناج کرد که در یک قصه، اغلب کارهای مشابه به شخصیتهای مختلف نسبت داده میشود. این امر مطالعه قصه را بر اساس خویشکاری قهرمانانش میسر میسازد.

1-1 خویشکاری

پراپ در تعریف خویشکاری مینویسد: »خویشکاری یعنی عمل شخصیتی از اشخاص قصه که از نقطه نظر اهمیتی که در جریان عملیات قصه دارد، تعریف میشود - .«پراپ، 53 :1386تشخیص - صحیح هر نقش و خویشکاریِ خاص هر شخصیت، دقّت بسیار میطلبد. در مطالعه ریختشناسی، ابتدا باید معیّن کرد که این خویشکاریها تا چه اندازه نمایاننده ثابتهای تکرارشونده قصه هستند؛ سپس این پرسش کلیدی مطرح میشود که در یک قصه چند خویشکاری وجود دارد؟ تعداد این خویشکاریها بسیار اندک است، در حالیکه شخصیتهای قصه بیشمارند. به این ترتیب، خویشکاری شخصیتهای قصه سازههای بنیادی قصه هستند، و قبل از هر چیز باید همه آنها را جدا ساخت.

پراپ با تجزیه و تحلیل خویشکاریها به چهار اصل کلّی درباره قصهای پریانِ روسی دست یافت:

- 1 خویشکاریها، سازههای بنیادیو عناصر ثابت و لایتغیّر قصهاند، جدا از این که چه کسی و چگونه آنها را انجام میدهد؛

-2 تعداد خویشکاریها در قصههای پریان محدود است؛

-3 توالی این عناصر و خویشکاریها همیشه یکسان است؛

-4 همه قصههای پریان از جنبه ریخت و ساختار، متعلق به یک تیپ هستند. به این ترتیب، تمام قصههای پریان روسی، یک ساختار نهایی روایت دارند و همگی را میتوان در پیکره یک حکایت جای داد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید