بخشی از مقاله
چکیده
گرایش به رئالیسم اجتماعی بازتاب پیامدهای ناگوار بر تحولات سیاسی و اجتماعی است که در ادبیات معاصر به گستردگی نمود پیدا کرده است و این گرایش همزمان با شکل گیری شعر نو در ادبیات معاصر فارسی و عربی که آن نیز تابع اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی حاکم بر ایران و کشورهای عربی در دوره خاص خود همزمان گردید، در ادبیات معاصر عربی و فارسی ما با شاعرانی روبرو هستیم که با دیدگاههای انتقادی خود نسبت به جامعه و تحولات اجتماعی و سیاسی شعرهایی به غایت تأثیرگذار را سرودند و به عنوان شاعرانی مطرح در این حوزه شعری محسوب شدند از ان میان نیما یوشیج و صلاح عبدالصبور به عنوان مصلحانی اجتماعی و واقع گرا در اشعار خود به ترسیم واقعیات تلخ موجود در جامعه پرداختند. در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی ضمن تعریف رئالیسم اجتماعی، از اشعار نیما یوشیج و صلاح عبدالصبور به عنوان شاعران واقعگرای اجتماعی معاصر به عنوان نمونهای از این جریان اجتماعی خواهیم پرداخت.
1. مقدمه:
رئالیسم یا واقع گرایی به واقعیت های موجود در جامعه می پردازد موپاسان رمان نویس فرانسوی - 1850B1893 - در سال 1887، رئالیسم را این گوته تعریف کرد:"کشف و ارائه آن چه انسان معاصر واقعا است" - سید حسینی، - 147:1366 رئالیسم به شاخه های مختلف تقسیم می شود که عبارتند از: رئالیسم اجتماعی، انتقادی، خام، جادویی. .
. . . و این مقاله بر آن است تا رئالیسم اجتماعی را در شعرنیما یوشیج و صلاح عبدالصبور، بررسی و تجزیه و تحلیل نماید.
از مهمترین مشخصههای این نوع رئالیسم، توجه به انسان و مشکلات او در جامعه است: چرا که "اهمیت رئالیسم اجتماعی ذر ادبیات جهان، این است که در ان انسان میتواند بر موانع ترقی اجتماعی چیره شود و جامعه عادلانه بر شالوده منطقی پدید آورد" - ساچکوف، - 249:1362 بنابراین اهمیت دادن به انسان و بر طرف کردن مشکلات او در جامعه از قبیل ظلم، فقر،. . . مهمترین رسالت این نوع مکتب ادبی است .
به عبارت دیگر "مهمترین کمک نوآورانه رئالیسم اجتماعی به ادبیات جهان عبارت بوده است از تجسم تقویت و رشد بهترین جنبههای طبیعت بشرB تلاش خلاقانه، انسانیت و مانند اینها - در وجود مردم، و طرد هر انچه پست، وحشیانه، حیوانی و خودخواهانه است" - همان: - 248 و در این مقاله مظاهر این صفات پست بررسی شده است که عبارتند از دروغ، سرکشی، ظلم، فقر، رنج، خستگی و تارضایتی از شرایط موجودB یکی از هدف های رئالیسم اجتماعی ان است که ادبیات را در خدمت انسان قرار دهد و این قضیه نزد بزرگان ادبیات رئالیستی همچون"تولستوی ملقب به انسان انسانیت که با نا بسامانی های عصر خویش ارتباطی عمیق داشت ".
چخوف که انسان را محور و ستون هستی می داند" - مرزوق، - 85:1983 و "گورکی که معتقد است انسان سازنده طبیعت است" - همان، - 93، جلوه و نمود خاصی دارد و نیز ایده و اندیشه ی بنیا گذار جامعه شناسی جدید، آگوست کنت، ناظر بر همین قضیه است که معتقد است " انسان، همه چیز است" - شریح عادل، - 42:2008 و در سایه همین تفکر، " ادبیاتی به نام ادبیات متعهد یا الادب المتلزم بوجود امد که ادبیات را در خدمت انسانیت و جامعه دانسته و زمانی آنرا ارزشمند می شمارد که به انسان و مشکلات او توجه کرده و نیازهای او را در جامعه به زیبایی بیان کند".
رئالیسم در ادبیات یعنی ترسیم و تصویر موثق و معتبر از زندگی، ارتباطی با آرمان پردازی ندارد و اشیاء را اگر زیبا نیستند به زیبایی و اگر زشت نیستند به زشتی توصیف نمی کندB و به زبانی ساده رئالیسم نگرشی رک و راست و نامهمل است" - کادن، - 363B362 :1380 این نوشتار بر آن است تا رئالیسم اجتماعی را با توجه به هدف اصلی ان یعنی توجه به انسان و مشکلات او در جامعه در شعر دو تن از مهمترین شاعران نوگرا و رئالیست ادبیات فارسی و عرب، نیما یوشیج و صلاح عبدالصبور، بررسی و تجزیه و تحلیل کند و به این سوال پاسخ دهد که رئالیسم اجتماعی چگونه در شعر نیما یوشیج وصلاح عبدالصبور بروز و ظهور پیدا کرده است؟
1-1 نیما یوشیج:
علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج در سال 21 آبان ماه 1276 ش. 1895 م. در یوش یکی از روستا های مازندران واقع در شمال ایران به دنیا آمد"کودکی او در دامان آزاد طبیعت و در میان شبانان گذشت" - یاحقی، - 90:1377 پدرش ابراهیم خوان نوری به کشاورزی و دامداری اشتغال داشت او مراحل اولیه تحصیل را در شهر خود به اتمام رساند و بعد از آن به تهران رفته و در مدرسه»سن لویی« با زبان و ادب فرانسوی آشنا شد و به تشویق استاد شاعر خود »نظام وفا« به عالم شر و ادب روی آورد در کنار آن به زبان و ادب عربی نیز واقف گشت" این امر به شاعر در درک ادبیات فارسی قدیم که پر از مفردات و اصطلاحات عربی است کمک فراوان کرد " - یاحقی،1379صص: - 39B38
نیما در ابتدای امر بر مدار شعر کلاسیک و سنتی فارسی می سرود. اولین منظومه شعر وی بنام »قصه رنگ پریده.« از همین نوع است. از دیگر شعر های معروف او در اوایل زندگی ادبی وی میتوان به قصیده-های معروف - دلهای خونین - و - افسانه - اشاره کرد. بعد از مدتی نیما به این نتیجه رسید که اوزان و قالبهای قدیم عرب یارای بیان و رساندن همه احساسات و عواطف شاعر را ندارند و به این علت کارهای بعدی خود از چهار چوب شعر کلاسیک خارج شد شعر فارسی را از قید و بناد وزن و قافیه رها کرد و شیوه ی جدیدی را بنیان نهاد که به شیوه ی »نیمایی.« معروف شد. "
نیما در سال 1316قصیده ای بنام ققنوس سرود که همه از قید تساوی قافیه سنتی آزاد است و همه تخیل و شکل آن با انچه از گذشته فارسی بود به کلی تفاوت دارد " - یاحقی، - 97:1377 نیما در سال .1959 م.1338/ ش در 16 دی ماه از دنیا رفت کالبدش 34 سال پس از خاک سپاری در تهران در شهریور سال 1372 از تهران به یوش انتقال یافت و او را همان گونه که او میخواست با بهاری که در آغوش داشت بر سبزههای شمال وا گذاشتند. - ضیاءالدینی، - 1389:91
نیما شاعر شعرهای اجتماعی است که همگام با اجتماع و زمانهاش حرکت میکندB جنبشهای اجتماعی را به زمینه هنری میبرد و اهل شعار دادن نیستB او همواره نگران سرنوشت مردم است. "او از ظلم و بی عدالتیB فقر و گرفتاری مردم و وقایع اجتماعی که در سرنوشت مردم میتواند موثر باشد به شدت تاثیر میپذیرد. بازتاب این تاثیر را در اثر او به صورت عواطف گوناگون چون: یاس، امید، حسرت، دلتنگی، خشم و انزجار میتوان احساس کرد" - پورنامداریان، - 88:1377 نیما در شعرهایش آن چیزهایی را میگوید که در واقعیت وجود دارد و همت یا خود آن دردها و نداریها را کشیده و تجربه کرده است.
نیما بر اساس رسالت و تعهدی که برای خود قائل است نگاهش را از رمانتیسم به رئالیسم اجتماعی میدوزد و به طرح ناهنجاریها و بیماریهای اجتماعی میپردازد و از بیان آنها بیش از همه بر فقر رنج ذلت و خواری تاکید میورزد. "فریاد من شکسته اگر در گلو،اگر/اگر فریاد من رسا/ من از برای راه خلاص خود و شما / فریاد میزنم /فریاد میزنم" - یوشیج، - 1370:500 نیما با توجه به اصول و مبانی رئالیسم، چالشها و دغدغههای جانگزای مردم وطنش را درونمایه اشعارش میسازد و قاطعانه اظهار میکند که "مایه اشعار من رنج است" - یوشیج، - 11:1369 نیما پرورش یافته اصل تحولات و دگرگونیهای اجتماعی است. نیما از جمله شاعرانی است که به مسایل دور و بر خود به دقت نگریسته و واقعیتهای زندگی اجتماعی مردم را در شعرش آورده است. "
در شخصیترین اشعار نیما مانند »در پیش کومه ام« یا»تو را من چشم در راهم« نیز میتوان اگر هایی از دغدغههای نیما را نسبت به مشکلات اجتماعی سراغ گرفت و این نسبت جز تعهد در رسالت و مسئولیتی که نیما برای خویش در جهت ظلمستیزی و عدالتخواهی قایل است" - حسین پورچانی، - 237 :1384 "نیما در باره ارتباط شعر با زندگی و مسایل اجتماعی مینویسد: شما هر قدر استاد ماهری باشید چه میکنید و این استادی در کجا باید به کار بخورد؟ آیا برای خود شما و یا برای کسانی دیگر؟ این است که شعر با مسایل اجتماعی و زندگی ارتباط داردB حتما هر شاعری که حس میکند و غیرتی دارد تمایلی به زندگی مردم نشان میدهد" - یوشیج، - 109 :1355
1B1B1 فقر: حس همدردی با عناصر فقیر و پایین دست جامعه یکی از ویژگیهای اصلی شعر نیما است. "مهمترین وجه تمایز نیما با شاعران دیگر" دید" اوستB نگاه تازه نیما به جهان که پیش از او سابقه نداشته استB نگاه او نگاهی است که شعر را آیینه زندگی و زندگی را آیینه شعر میبیند " - حقوقی، - 334 :1384 شعر "مادری و پسری" از شعر های اجتماعی نیما است در این شعر قصه گرسنگی و درماندگی مردمی است که در آتش فقر و فاقه میسوزند.
"در دل کومه ی خاموش فقیر/ خبری نیست،ور هست خبر/ دور از هر کس آن جا، شب او می کند قصه زشب های دگر/ فقر از هر چه که دربارش بود/ داد آشفته در این گوشه تکان/ مادری و پسری را بنهاد/ پی نان خوردن،اما کو نان!/ قصه می گوید مادر زپدر/ یعنی از شوی که نیست/ می خورد از تن او فقر. . . . " - یوشیج، - 327 - 326 :1375 شعر " محبس" به یاد فقرای زندانی سروده شده است. "موی ژولیده،جامهها پاره/ همه بیچارگان بیکاره/ بی خبر این یک از زن و فرزند/ و آن دگر از ولایت آواره/ این یکی را گنه که کم جنگید/ و آن دگر را گنه که بد خندید کار نایاب و کارفرما کم/ خرد کم، مشکلات بگشا کم . . . " - یوشیج 1375، - 74 - 73 منظومه "کار شب پا" از جمله شعرهای واقع گرایانه نیما در بیان واقعیات اجتماعی و فقر است این منظومه، شعری است بصری و چون تابلویی برجسته است که زندگی تلخ مردم را به تصویر میکشد و نیز بیان شاعرانه زندگی نیما است.
2B1B1 خواری: ذلت وخواری یکی از بیماریهای اجتماعی است که نیما آن را از دردهای اجتماعی میخواند و احتیاج را خاستگاه آن میداند. چنان که در محبس: "این هم ازاحتیاج انسانی است/تاکه انسان گرسنه نانی است/همه اش عجزوسست بنیادی همهاش ذلت وپریشانی است/گرنبوداحتیاج، غم به کجا/ سجده کردن کجا"کرم" به کجا - یوشیج، - 1370:75 نیما همچنین در"خانواده سرباز" از یک طرف خواری را عامل بی آبرویی و تباهی امیدها میداند و از یک طرف دیگر مرگ را سزاوارتر از ذلت ذکر میکند: "کاسه های خالی،سفره پیچیده است / می نهدمادر دست رابردست /می دودلرزان وبچه اش در برف /می شود عمرش در مذ لت صرف / در همین هنگام من به هرسویم /ازپی اویم/ازپشت درها گوش می دهم من هم /روی دل ها دست می نهم هردم /شد دل توخون، درچنین خواری /باز ای ابله،آرزوداری؟"
3B1B1 ظلم:
"شعر"پادشاه فتح "ازدسته شعرهای اجتماعی نیماست که فقط به یک واقعه تاریخی -زمانی مربوط نمیشود بلکه مربوط به همه آنانی است که از پادشاهی سیاهی وکینه تازی ظلم به ستوه آمده اند.