بخشی از مقاله
چکیده:
در این مقاله نگارندگان می کوشند مسئله هبوط آدم و تعامل او با شیطان را از دیدگاه نیما یوشیج بر اساس تحلیل روایتگونه و سمبلیک داستان» خانه ی سریولی« تبیین نمایند. شیوه تحقیق در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است که با روش مطالعاتی و کتابخانه ای گردآوری شده است.دراین پژوهش، ابتدا با مقدمه ای با موضوع اسطوره هبوط، به ارتباط آن با داستان مورد نظر می پردازند. سپس در خلال روایت ، به تحلیل نگاه نمادین و متفاوت نیما می نشینند.درنهایت بااستدلال خود و بااستناد به مفاهیم و مضامین آیات قرآن به این نتیجه میرسند که سریولی نماد »آدم « است که از بهشت هبوط میکند و میهمان ناخواندهی او همان شیطان است اما بخش جالب ماجرا، »عصیان متافیزییِک » «سریویلی« پس از هبوط است که از این منظر، با روحیاتخودِ شاعر، نزدیکی پیدا می کند.پایان ماجرا ازتغییر جهان بینی او حکایت دارد. انتهای مقاله به تحلیل نظرات مشابه دیگر شاعران، نسبت به اسطورهی هبوط اختصاص می یابد.
کلید واژه ها: روایت، سمبل، سریولی،آدم و شیطان.
مقدمه:
داستان آدم و حوا و کیفیت جلوهی شیطان یا به تعبیری اسطورهی هبوط، روایتهای جالب و اسرار آمیزی را در اغلب کتب دینی و آسمانی - قرآن، انجیل و تورات - به خود اختصاص داده است. چیستی و چگونگی عصر آغازین بشر، رازی است که تاکنون به صورت شفاف، پرده از آن برداشته نشده است. ولی آنچه که مسلم است، این است که ؛ انسان ، اکنون در عصری به سر میبرد که فاصلهی میلیاردی قرون، احتمال هر گونه دسترسی واطلاع از آن دوران را غیر ممکن میسازد.در این باره تنها راهی که به نظر میرسد، تبیین اسطورهای روایات کتب مقدس دربارهی آدم و شیطان میباشد. میتوان گفت؛اسطوره، زبان سمبلیک دینی است . بر این اساس در روایات و قصص قرآنی نیز -که بخش وسیعی از کتب مقدس را به خود اختصاص دادهاند - برایتأثیر مضاعف آنها ، از این زبان بهره گرفته شده است. »
امروزه این تشویش خاطر] مبنی بر این که آیا میتوان زبان کتب مقدس را سمبلیک پنداشت،[ با تکیه بر معنای تمثیلی روایات تسکین مییابد. متخصصان علوم دینی امروزه درخت دانش خیر و شر، درخت زندگی، داستان آدم و حوا و... را از منظر ظرایف تمثیلی بررسی میکنند. که سرشار است از؛ تمثیلها ، استعارهها، داستان، افسانه، حکایت و حتی سکوت. - آرام باش و بدان که من خدا هستم - زیرا اینها مابه اِزای چیزی است غیراز خودش. و انگشت اشارتی است، نمایانگر صبح حقیقت. - «الیاده،.1372ج - 72 :1در این میان ادبیات روایی با دارا بودن ظرفیتهای بالایی از گنجینه های معانی و مفاهیم، میتواند با زبان شیرین و جذاب در عرصه بازگویی روایات ، نقش خود را بنمایاند و زبان شعر در این گستره صد البته ستودنی است، چون »شاعر باید دریافتی را بازگو کند که بازگو کردنی نیست و شناخت جهانی را تصویر کند که تصور کردنی نیست.
زبان در باز پرداخت دریافتهای راز آلود وی، ماهیتی اساطیری مییابد و کلمه به همین دلیل کاربرد و معنایی سحر آمیز یافته و سرشار و از نیروی اساطیری میگردد.« - رشیدیان، - 18: 1370 بیان مسئله: کیفیت هبوط آدم و حلول شیطان در وجود او مسئلهای است که در عرصه ادبی ، افکار بسیاری ازشاعران را به خود مشغول کرده است . در قلمرو ادبیات معاصر به طور اخص در شعر نو ، نگاه شاعران به این مسئله متفاوت است و این امر نشان از تنوع دیدگاه ها نسبت به این موضوع دارد؛ که آیا هبوط آدم ، برای عرضه در هر مکان و زمان و موقعیت نمیتواند یک اسطوره باشد؟ به عبارتی می توان چنین گفت که داستان هبوط آدم باید به طور فرا زمانی و مکانی ظهور یابد تا امکان دسترسی انسانها در هر عصر بدان ممکن و قابل توجیه باشد.
پیشینه پژوهش :
درباره موضوع شیطان و هبوط آدم پژوهشهایی انجام گرفته است که مهمترین آن ها دارای عناوین زیر است:
-تحلیل اسطورهی هبوط در شعر معاصر براساس شعر هفت تن از شاعران این دوره - سلمانی نژاد ،ساغر: - 1395 نتیجه این پژوهش نشان داد که شاعران فارسیزبان معاصر، تقریباً تمام مواردی را که در جزئیات هبوط مورداختلاف ادیان و مفسران است، پذیرفته و در هر جایی به موردی اشاره کردهاند.
-بررسی تطبیقی داستان آدم وحوا درقرآن وتورات - محمدی،زهرا - 1390:دراین پژوهش، خلقت آدم وحوا از دیدگاه ادیان یهود واسلام مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و نکات متشابه و مخالف مدنظرواقع شده است. به نقش اولین انسان و تأثیر آن در آموزههای این ادیان توجه شده و سعی شده تا به برداشتی صحیح ازاین مسئله و مشترکات موجود توجه گردد.
برخی از رسالههای مرتبط با این موضوع:
-پژوهشی تحت عنوان بررسی ومقایسه قصص انبیا درقرآن وعهدین، - فیروزمهر: - 1379 -پژوهشی تطبیقی درباره بهشت آدم وحوا درقرآن واحادیث وتورات - نیک نژاد: - 1380
-بررسی آدم وحوا درقرآن وروایات ، - میرزایی - 1379:
در پژوهشهای فوق به تحلیل و بررسی مفهوم شیطان و کیفیت هبوط آدم به طور مبسوط پرداخته شده است و گاهی با استناد به اشعار شاعران معاصر،اما در هیچ پژوهشی به طور خاص به شعر نیما و دیدگاه او و تحلیل اشعارش پرداخته نشده است. از این منظر، این پژوهش ، موضوعی نو و تازه دارد.
روایتِ خانه سریولی :
»نیما « شاعری است روایتگر،با زبان نمادین خاص خود.او در قالب واژه هایی روان،گویی مخاطب را خواسته یا ناخواسته با خود همراه می کند؛»در نظریهپردازهای خود، طرحی میافکند که پرسوناهای خفته و خاموش در بیشتر شعرهایش به صدا درآیند. او با در نظر داشتن، الگوی تازه ی خود، که آن را از ادبیات غرب الهام گرفته، در تخصص ادبیات کلاسیک ایران، نزدیکترین نمونههای مورد نظر خود را در آثار نظامی مییابد و دید تازهی غربی خود را بر پایهی آن سنت کهن، استوار میکند. - «جورکش، - 70: 1383از نظر نیما شعر، تجربه های حسی، ذهنی، و عینی انسان را به زبان مخاطبانش روایت می کند یعنی شعر چند صدایی.
»خروج از متکلم وحده به شاعر عرصهای میبخشد که از شیطان تا خدا را در خود بیافریند و آنان را از درون درک کند. - «همان - 72: تا جایی که خواننده با او همراه میشود حتی گاهی گویا این خواننده است که دست اورا گرفته و با خود میبرد.روایت »خانهی سریویلی« ،نگاه سمبلیک نیماست به اسطورهی راز آمیز » هبوط آدم« و رانده شدن اش از بهشت. نیما در این داستان به زیبایی، تقابل نیکی و بدی را در کنار هم به تصویر میکشد.او در یک آن،شیطان]است...»[ در یک آن، مَلک. هم شیطان و هم ملک؛ مَلکی که میخواهد با شیطان به دوزخ برود و او را در میان عذاب و شکنجه ببیند و ملامت کند، شیطانی که میخواهد با ملک هم دردی کند و همه.ی اینها