بخشی از مقاله

چكيده

بهمنظور درك هندسه گسل و تخمين عمق پهنه گسلي زاگرس، تحليل كمي و كيفي دادههاي مغناطيسسنجي در تلفيق با مشاهدات ساختاري استفاده شد. سه دسته بيهنجاري در ارتباط با بازالتهاي تغييرشكل يافته در منطقه شناسايي شد: بي-هنجاريهاي ١ و ٢، با راستاي شمالغربي- جنوبشرقي - N55W - و بيهنجاري ٣، با راستاي شمالشرقي-جنوبغربي . - N70E - بيهنجاريهاي ٢ و٣ عمق ميانگين ٧٥-٨٥ متر دارند ولي بيهنجاري ١ از هردو عمقيقتر است.

نتايج تحليل برشهاي دو بعدي شيب تقريبا قائم را براي بيهنجاريها تاييد ميكند. مشاهدات ساختاري نيز وجود لنزهاي قائم با حركت امتدادلغز چپبر را در راستاي بيهنجاري ٣ نشان مي دهد. شيب بدست آمده در منطقه با ماهيت گسلهاي تراستي در نقشه زمينشناسي مغايرت دارد و پهنه برشي امتدادلغز را تاييد ميكند. نحوه انقطاع بيهنجاري ١ و ٢ توسط بيهنجاري ٣، سن جوانتر آن را تاييد ميكند.

١ - مقدمه

منطقه مورد مطالعه بخشي از پهنه گسلي تراست اصلي زاگرس در غرب شهرستان حاجيآباد را شامل ميشود. عمده رخنمون واحدهاي زمينشناسي منطقه را بازالتهاي بالشي متعلق به سري افيوليتهاي كرتاسه تشكيل داده است

در اين پژوهش از روش مغناطيسسنجي برروي بخشي از پهنه گسل معكوس اصلي زاگرس بهمنظور تعيين محل و عمق بي-هنجاريهاي مغناطيسي و تشخيص مشخصات هندسي اين گسل استفاده شده است. همچنين در كنار تحليل دادههاي ساختاري، از ابزارهاي كمي از جمله روشهاي مدلسازي جهت رسيدن به اطلاعات بي هنجاريها استفاده شد.

٢ روش تحقيق

دادههاي مغناطيسي برداشت شده به وسيله دستگاه مگنتومتر پروتون - - proton magnetometer پس از پردازش و انجام تصحيحات اوليه با استفاده از فيلترهاي مرتبط صافي شده و اطلاعات كيفي لازم از آنها استخراج شد. سپس بخشهاي مهم بيهنجاريهاي ثبت شده با استفاده از نرمافزارهاي مدلسازي تحليل شد و اطلاعات كمي لازم شامل شكل هندسي بي-هنجاري تعيين گرديد و همچنين با بازديد مستقيم از منطقه و برداشتهاي زمينشناسي و مشاهده روندها و نقشههاي حاصل از بيهنجاري مشخصات دقيق ساختارهاي برونزد و هندسه عمقي گسل و همچنين روند گسترش بي هنجاري به دست آمد. در محدوده اي با ابعاد ١*٧/٢ كيلومتر لاينهاي برداشت با فاصله حدود ٢٠٠ متر طراحي شد و برروي آنها ايستگاه هايي با فاصله حدود ١٥ متر نشانهگذاري شد.

شكل١.تصوير ماهوارهاي منطقه مورد مطالعه

در اين پژوهش فيلترهاي انتقال به قطب و ادامه فراسو استفاده شد. براي اينكه بتوان مركز بيهنجاري مغناطيسي را تعيين كرد، لازم است دادهها را به شرايط قطب برگرداند، كه به اين عمل برگردان به قطب ميگويند. در نقشه برگردان به قطب اثر زاويه ميل و انحراف مغناطيسي از داده ها حذف ميشود و بيهنجاري بر روي چشمه قرار ميگيرد. به اينترتيب محل و شدت بيهنجاريهاي مغناطيسي قابل تشخيص است

در روش ادامه فراسو ميدان پتانسيل اندازهگيري شده در سطح زمين به ارتفاع بالاتر منتقل ميشود. با اين روش بي هنجاري-هاي با طول موج بلند تقويت ميشوند. بيهنجاري مغناطيسي چشمههاي عميق و بزرگ بهصورت طول موج بلند - فركانس كوتاه - و چشمههاي كوچك، سطحي و محلي بصورت طول موج كوتاه - فركانس بلند - ظاهر ميشوند

چون ويژگي چشمههاي مغناطيسي نسبت به ارتفاع و عمق متفاوت است، بنابراين هرچقدر ارتفاع پرواز يا تبديل بيشتر باشد، بيهنجاريهاي پريود بالا كه ناشي از ابهامات زمينشناسي بزرگ و ناحيهاي است، بهتر ظاهر ميشوند.

شكل ٣ فيلتر ادامه فراسو در ارتفاع٣٠ متر برروي دادههاي اندازهگيري شده را نشان ميدهد كه بيشترين عمق ٥/١٦٣ متر محاسبه شده است.

نقشههاي گلسرخي رسم شده از خطوارههاي كشيده شده بر روي هركدام از فيلترها، روند كلي منطقه را شمالغرب- جنوب-شرق نشان ميدهند

بهدليل اينكه در روي سطح زمين فقط شاهد نشانههايي از بيهنجاريها هستيم براي بدست آوردن شكل و روند آنها به ناچار از روشهاي مدلسازي استفاده ميكنيم. روشهاي مدلسازي كمك ميكند تا بتوان اطلاعاتي دقيق از تودهها و يا روندهاي زيرسطحي بدست آورد. در شكل ٥ نمونههايي از مدلسازي معكوس دوبعدي و سه بعدي آورده شده است.

شكل٢. خروجي فيلتر انتقال به قطب

شكل٣.خروجي فيلتر ادامه فراسو در ارتفاع ٣٠ متري

شكل٤.نمودار گلسرخي جدول١. مشخصات توده هاي مدلسازي شده                    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید