بخشی از مقاله
چکیده
هالیدی که از برجسته ترین زبانشناسان نقش گراست،در چارچوب دستور نظاممند خود ، مهمترین و اصلی-ترین نقش زبان را ایجاد ارتباط و انتقال معنا میداند.وی در این نظریه،نقشها و معناهای زبان را به سه لایه معنایی یا فرانقش تقسیم بندی میکند;فرانقش اندیشگانی/ تجربی،فرانقش بینافردی و فرانقش متنی.زبان در فرانقش تجربی بازنمای واقعیت، در فرانقش بینافردی ابزاری برای کنش متقابل میان انسانها و در فرانقش متنی در ارتباط با بافت موقعیتی قرار میگیرد.
فرانقش متنی با ساخت متن سروکار دارد ودر این فرانقش »آغازگر«و»پایان بخش«ابزارهای ایجاد متناند.در مطالعه حاضر، انواع آغازگر را در پنج داستان رآلیستی بررسی کردهایم.
آغازگر بخش نخستین جمله است به شرطی که: -1 مشارک -2;فرآیند;-3 افزوده حاشیه ای باشد. پس از بررسی انواع آغازگر،در تمام داستانها مشارک بیشترین فراوانی و درصد وقوع را نسبت به دو آغازگر دیگر داشت.
بنابراین با توجه به خصوصیت داستانهای رآلیستی یعنی روایت خطیگونه و علت و معلولی بودن آن،تمرکز نویسنده بیشتر بر یک نوع آغازگر است تا از پریشان گویی پرهیز کند و از این طریق وقوع روایت را در عالم واقع برای خواننده باورپذیر کند.
-1 مقدمه
از دهه شصت به این سو،پدیده متن - - textبه عنوان واحد بررسی و تحلیل زبانشناختی مورد توجه قرارگرفت. تا قبل از این دهه، دو نگرش مهم به زبان شناسی وجود داشت.ابتدا نگرش فردینان دوسوسور بود که آراء خود را برپایه مفهوم نشانه بناکرد.پس از او چامسکی در نگره زایشی خود توجه خود را به جمله معطوف کرد.پس از پژوهشهای گسترده جامعه شناسان و مردم شناسان زبان، رهیافت کاربرد شناختی زبان مورد توجه قرار گرفت و نگره های نقشگرای افرادی چون سیمون دیک،تالی گیوون و مایکل هالیدی شکل گرفت
ز نگره زبان شناختی هالیدی تحت عنوان »زبان شناسی سیستمی-نقشی1«یاد میکنند.در دستور نظاممند نقشگرای هالیدی، هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را می سازند.هالیدی نقشها و معناهای زبان را فرانقش مینامد و آنها را به سه دسته تقسیمبندی میکند:
-1 فرانقش اندیشگانی/تجربی زبان را ابزار بازنمایی دنیای درونی و بیرونی انسانها میداند.
-2فرانقش بینافردی زبان را ابزاری برای کنش متقابل میان انسانها می پندارد
-3 فرانقش متنی که زبان را در ارتباط با بافت موقعیتی قرار میدهد که در کنار ابزارهای انسجام، متنیت متن را شکل میدهد. این مکانیسم مبتنی است بر چگونگی ترتیب و آرایش اطلاعات اندیشگانی و بینافردی که در بند آمده اند
در واقع با استفاده از زبان،پیام خود را به شیوه ای سازمان بندی میکنیم تا چگونگی همسازیاش با پیامهای دیگر و بافتهای بزرگتری را که از آن و در آن صحبت میکنیم یا مینویسیم بیان کند.از این رو زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار میکند تا به تناسب بافتی که در آن جاری میشود و باتوجه به ویژگیهای مترتب بر آن بافت،متن آفرینی کند.چرا که متن است که حامل معنا و وسیله انتقال معناست - همان - .
از نظر هالیدی،زبان همچون شبکهای از نظامهای بهمرتبط است که از رهگذر گزینشهای تودرتو افاده معنی میکند.بدین ترتیب مجموعهای از امکانات حاصل میشود که بنا به شرایط،یکی از آن امکانات برگزیده می شود و به صورت متن تجلی مییابد.این نویسنده و شاعر است که این گزینشها را صورت میدهد و بدین گونه از میان ساختهای متعددی که وجود دارد ساخت مورد نظر خود را انتخاب میکند و سبک خود را رقم میزند و اینگونه است که سبک یک نویسنده با سبک دیگران متفاوت است;چرا که گزینش های او از میان مجموعه امکانات موجود متفاوت است.در عین حال با تکرار این گزینش ها نوی سنده معنای مورد نظر خود را به مخاطب منتثل میکند
در رویکردهای نقشگرابه ساخت ترکیبی زبان توجه زیادی میشود و زبانشناسان نقشگرا درپی آناند که مشخص کنند چرا در بافتی خاص،آرایش و ترکیب خاصی به آرایش و ترکیبهای دیگر ترجیح داده میشود، بنابراین هرگونه تغییری در چینش عناصر آن به تغییر معنی خواهد انجامید
در فرانقش متنی، ساختاری که این لایه معنایی بند را در خود دارد ساختار آغازگرنامیده می شود.آغازگر1 موضوع اصلی پیام است و پیام هرچه باشد درباره آن است.آغازگر را میتوان بخش آغازین جمله دانست و گوینده میتواند آغازگر را از سازه های گوناگون بند انتخاب کند.پایان بخش1 آن چیزی است که درباره آغازگر گفته میشود و همه عناصر بند را به جز عناصر سازنده آغازگر،شامل میشود.آغازگر باید این سه شرط را داشته باشد: باید -1 مشارک- 2; 2فرآیند -3;3 افزوده حاشیه ای4 باشد.
با توجه به آنچه گفته شد می توان با مدنظر قرار دادن نقش متنی در ادبیات و بررسی شیوه چینش عناصر در متن به تحلیل سبک شناختی متون د ست یافت.ما ق صد داریم از چ شم انداز فرانقش متنی به برر سی سبک داستانهای رآلیستی بپردازیم.
در دا ستانهای رآلی ستی بر م شاهده عینی و بیان فارغ از عواطف شخ صی تأکید می شود.دا ستاننویس رآلیست در پی آن است که خود واقعیت را بیان کند.