بخشی از مقاله
چکیده
در دیدگاه های سنتی بیان میشد که سرمایه های مالی، انسانی و اجتماعی مهمترین نقش را در موفقیت سازمانها ایفا میکنند . اما در سالهای اخیر توجه محققین سازمانی به توانمندیها و صفات مثبت در افراد و اهمیت محیطهای مثبت معطوف شد. صرف داشتن امکانات و تکنولوژیهای پیشرفته، مهارتها و تجربه های شغلی و تعاملات اجتماعی نیروی انسانی، موفقیت سازمانها تضمین نمیشود بلکه صفات مثبت کارکنان موضوع حایز اهمیت بیشتری است.
این پژوهش درصدد است که ابتدا به بررسی مقوله روانشناسی مثبت گرا1 که ریشه وجودی رفتار سازمانی مثبت گرا2 یا نیک رفتاری سازمانی است پرداخته و مبحث جامعی در مورد رفتار سازمانی مثبت گرا و متغیرهای روانشناختی آن در قالب خوشبینی، شادمانی، امیدواری، بخشش، قدرشناسی، خودکارآمدی، دلگرم سازی و سخت رویی ارائه نموده و در ادامه نیز بر اساس یافته ها به نقد جنبش جنجال برانگیز رفتار سازمانی مثبت گرا بپردازد.
مقدمه
در جهان امروز تمام نشانه ها از محوری بودن نقش انسان و منابع انسانی در گشایش تنگناها، ایجاد فناوری و تولید فرآورده های گوناگون حکایت میکند. بی شک سنگ زیربنای هر سازمان را منابع انسانی آن تشکیل می دهد. اگر نگاهی به روند مکاتب مدیریتی بیندازیم تغییر نگاه و رویکرد نسبت به انسان را به خوبی شاهد خواهیم بود. مکاتب کلاسیک و نئوکلاسیک انسان را به عنوان یکی از عوامل تولید - نیروی کار - 3 قلمداد کرده و آن را در زمره عناصری نظیر زمین و سرمایه قرار داده است.
مکاتب سیستمی، مدیریت اقتضایی و مدیریت مشارکتی با نگاهی متعادل تر، انسان را به عنوان مهمترین عامل تولید دانسته و او را نوعی منبع تلقی کرده اند. با ظهور اقتصاد دانش محور و مکتب مدیریت دانایی، انسان برتر از تولید و به عنوان سرمایه سازمانی نقش محوری و حیاتی پیدا کرده است - قدمی، . - 1385 ازاینرو شناخت انسان برای مدیریت اثربخش آن ضروری است. رفتار سازمانی یا به عبارتی رفتار انسانی در سازمان نیز تلاش های نظام مند برای شناخت و درک رفتار انسان در سازمان است تا با کنترل رفتار و استفاده از آن ، تحقق اهداف سازمانی امکان پذیر گردد. شناسایی علل رفتار و چگونگی بکارگیری رفتارها در راستای اهداف سازمانی مسئله محوری درمدیریت رفتار سازمانی است.
علم رفتار سازمانی درصدد است تبیین کند که انسان در سازمان چرا و چگونه رفتار میکند؛ یعنی هدف اساسی نظریه های رفتار سازمان ، تبیین رفتار انسان و ایجاد درک بهتر از آن است. پیچیدگی انسان تحقق این هدف را برای رفتار سازمانی بسیار دشوارکرده است. پدیده های مورد مطالعه در علوم طبیعی با دانشمندان بسیار صادقانه تر و طبیعی تر رفتار می کنند تا پدیده های مورد مطالعه در علوم انسانی . البته منظور ما این نیست که انسان مدرن به اندازه ای تنزل یافته که جمادات، گیاهان و حیوانات بر او برتری پیدا کرده اند، بلکه منظور پیچیدگی انسان است - قلی پور، . - 1391 از سوی دیگر روانشناسی نیز به عنوان علم مطالعه رفتار در سالهای اخیر دچار تغییراتی شده است که به طور مستقیم فعالیتهای مدیریتی را متأثر ساخته است.
استفاده از این رویکرد در مدیریت باعث می شود بیش از پیش انسان در کانون توجه فعالیتها قرار گیرد - فیاضی و همکاران، . - 1389 در شیوه نگرش برخیروانشناسان، تغییری بنیادی در حال تکوین است. کانون و جهت تازه این نگرش،روانشناسی کمال یا روانشناسی سلامت خوانده میشود که به جنبه سالم طبیعتآدمی می پردازد؛ نه به جنبه ناسالم آن - شولتز، . - 1380 این رویکرد جدید کهآن را روانشناسی مثبت گرا نیز نامیدهاند به تازگی در حوزه سازمان ومدیریت، توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده و بدین ترتیب، جنبشجدیدی با عنوان رفتار سازمانی مثبت گرا ایجاد شده است.
همانند روانشناسی مثبت گرا، رفتارسازمانی مثبت گرا، ادعا نمیکند که به دستاورد جدیدی در ارتباط با مثبتگرایی رسیده است، بلکه بر نیاز به تمرکز بیشتر بر نظریه پردازی، پژوهش وکاربرد موثر حالات، صفات و رفتارهای مثبت کارکنان در محیط کار اشاره دارد - . - Bakker &Schaufeli, 2008 موضوع مورد بحث در این مقاله،رویکرد جدید رفتار سازمانی مثبت گرا است که متأثر از رویکرد روانشناسیمثبت گرا بوده و تأکید ویژهای بر اتخاذ رویکردهای مثبت برای توسعه و مدیریتمنابع انسانی در محیط های کاری دارد. لذا سعی میگردد ابتدا با نگاهی گذرا به روانشناسی مثبت گرا، گذاری رو به مبحث نوین رفتارسازمانی مثبت گرا ایجاد کنیم.
روانشناسی مثبت گرا
با آغاز قرن 21، گروهی ازروانشناسان به رهبری مارتین سلیگمن، روانشناس و پژوهشگری مشهور دررویکرد روانشناسی بیماری گرا که نخستین بار، مفهوم ناتوانی اکتسابی رامطرح کرد، تصمیم گرفتند به بررسی یافتههای پژوهشی خود در پنج دهه گذشته بانام مکتب روانشناسی بیماریگرا بپردازند - عباس زاده و همکاران، . - 1393 آنها به این نتیجه رسیدند کهبا وجود دستاوردهای چشمگیری که در یافتن درمانهای مؤثر برای بیماریهایذهنی و رفتارهای ناکارآمد حاصل شده بود، در روانشناسی، در کل، توجه اندکی به رشد، توسعه و خود شکوفایی افراد سالم شده است. سلیگمن و همکارانش درصدد برآمدند، در جهت دهی دوباره به پژوهشهای روانشناختی، دو مأموریت کاملاًجدید را مدنظر قرار دهند؛
- کمک به افراد با شخصیت سالم، برای برخورداری از شادی و بهره وری بیشتر در زندگی،
- کمک به شکوفاسازی قابلیتهای انسانی. و بدین ترتیب مکتب روانشناسی مثبتگرا ایجاد گردید - - Luthans & Avolio& Youssef, 2007که اخیراًبا تمرکز در جنیه های مثبت رفتاری در جستجوی رشد و توسعه فرد، سازمان و جامعه است. آثار این جنبش را میتوان در تحقیقات دانشگاهی و کاربردی مشاهده کرد - لوتانز و جانسون، . - 2002 علم تجارب ذهنی مثبت، ویژگیهای فردی مثبت و سازمانهای مثبت، بهبود کیفیت زندگی و پیشگیری از آسیبهایی که ناشی از پوچی و بی معنایی در زندگی است را نوید داده است.
تمرکز انحصاری بر آسیب شناسی و مطالب مرتبط با آن که با روانشناسی مدتها حکمفرما بود باعث شده بود الگوهایی از موجودات بشری ایجاد شود که فاقد ویژگیهای مثبتی هستند که زندگی را ارزشمند می سازد. امید4، فرزانگی5، خلاقیت6، آینده نگری7، شجاعت8، معنویت9، مسئوایت پذیری10 و استقامت11 که برای مدتها مورد غفلت قرار گرفته بودند - سلیگمن، سیکنزنت می هالی، - 2000 در سالهای اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کردهاند.
روانشناسی مثبت همانند چتری مطالعه هیجانهای مثبت، ویژگیهای شخصیتی مثبت و سازمانهای سالم و قوی از جمله خانواده را دربر میگیرد - سلیگمن، استن، پارک و پاترسون، . - 2005 روانشناسی مثبت گرا با تکیه بر نقاط قوت افراد، به بهبود عملکرد فردی و سازمانی آنها کمک میکند. به عنوان مثال فردی که احساس میکند از قابلیت بالا برای تطبیق دادن خود با تغییرات تکنولوژی برخوردار است، از طریق برنامه های توسعه منابع انسانی تشویق میشود که این قابلیت را شکوفا کند - فیاضی و همکاران، . - 1389 بطور کلی، کاربرد روانشناسی مثبت گرا در عرصه سازمان و مدیریت، منجر به ایجاد و توسعه دو رویکرد جدید در این زمینه شده است:
- رفتار سازمانی مثبت گرا کهبیشتر بر جنبه های خرد رفتار سازمانی و آن دسته از حالات مثبت شخصیت انسانیکه قابل توسعه و پرورش هستند، تأکید می کند و نیز مبحث اساسی این مقاله میباشد؛
- پژوهشهای سازمانی مثبتگرا12که بیشتر بر جنبههای کلان رفتار سازمانی تاکید دارد.
رفتار سازمانی مثبت گرا یا نیک رفتاری سازمانی
روانشناسی و رفتار سازمانی مثبت نهضت جدیدی است که با احیای نگرش مثبت به انسان و رفتارهای وی در حال شکل گیری و توسعه است. هدف این حرکت واکنش نسبت به نگرش منفی رفتاری و تمرکز و تأکید بر ویژگیهای مثبت انسان به جای ویژگیهای منفی اوست. در رویکرد جدید رفتارسازمانی مثبت که پروفسور دکتر الوانی پدر علم مدیریت ایران، آن را واژه ملموس نیک رفتاری سازمانی نام مینهد، توجه به نقاط مثبت و خوبیهای رفتار آدمی است که در سازمان می تواند منشاء اثرات مثبتی بر بهرهوری و بهزیستی کارکنان باشد. قدرت انسان در مواجهه با شکست، امید و شادمانی، خودباوری و اتکاء به خویشتن - خودکارآمدی - 13، خوشبینی14، بردباری و شکیبایی - تاب آوری - 15، آرامش ذهنی و خشنودی، دوستی و عاطفه،