بخشی از مقاله
چکیده
در زمینهی آموزش زبان دوم همواره نظریههای مختلفی مطرح بوده است. از آغاز شکل گیری جریان علمی آموزش زبان دوم در قرن نوزدهم، نظریههایی همچون روش دستور– ترجمه، روش شنیداری-گفتاری و روش مستقیم به کار گرفته شده و هر یک با توفیقات و شکستهایی رو به رو شدهاند. پس از طرح نظریهی ارتباطی در آموزش زبان دوم، رویکردهای محتوامحور متعدّدی مطرح گردید که آموزش مبتنی بر داستان یکی از آنها بود. این نوشتار به معرفی سودمندیهای این رویکرد می پردازد؛ زیرا درک زبان فارسی و تسلط بر آن بدون آگاهی نسبی از زمینه های ادبی آن ناممکن می نماید، بنابراین، این رویکرد میتواند در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان کارایی داشته باشد.
در این مقاله پس از مروری گذرا بر نظریهای آموزش زبان، به رویکردِ محتوا محور پرداخته می شود؛ شیوه ای که در آن آموزش زبان با رویکرد فرهنگی بیان داستان انجام میشود. این روش تاکنون کمتر مورد توجه بوده است؛ در حالی که مزایای بسیاری در آموزش زبان فارسی دارد. در این پژوهش با تکیه بر داستانهای مثنوی که بر آموزهها و ارزشهای عام بشری تأکید و جاذبه لازم را دارند، به عنوان منبعی برای تولید محتوای آموزشی انتخاب شده است. با ایننتخاب علاوه بر معرّفی جنبههای مختلف فرهنگ ایرانی-اسلامی به مخاطبان آموزش زبان فارسی، با توجه به نظریههای مرتبط، میتوان به یک رویکرد بومی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان نیز دست یافت.
کلیدواژهها: آموزش زبان فارسی، نظریههای آموزش، رویکرد فرهنگی، آموزش مبتنی بر داستان، داستانهای مثنوی.
درآمد
آموزش زبان دوم که ابتدا به عنوان یک مهارت و نوعی فضیلت برای مطالعهی متون لاتین و یونانی مطرح بود از آغاز قرن نوزده و با شروع دوره گسترش مبادلات اقتصادی و بازرگانی به یک اصل و جریان مهم تبدیل شد وبه دلیل فواید اجتماعی و فرهنگیِ آن گسترشی روزافزون یافت. مهمترین رویکردی که در آموزش زبان دوم در این دوران وجود داشت رویکرد دستور-ترجمه بود.با آغاز جنگ جهانی دوم ضرورت آگاهی از زبان دوم برای برقراری ارتباط میان فرهنگهای مختلف منجر به توسعهی رویکردهای آموزش زبان شد. رویکردهای مستقیم و سمعی-بصری براساس همین نیاز توسعه یافتند.
با فرارسیدن عصر مدرن تحوّلات زیادی در آموزش زبان رخ داد.پیدایش و اهمیّت روزافزون رشته زبانشناسی باعث شد رویکردهای متعددّی در آموزش زبان مطرح شود و برخی از افراد به گذر از عصر روش و ورود به عصر پساروش اشاره کنند.براساس دستاوردهای دانش زبانشناسی هر برنامهای برای آموزش زبان دوم و از جمله زبان فارسی میباید بر مبنای یک نظریه آموزشی مشخص شکلگیرد. امروزه بیشتر برنامههای درسی رویکرد ارتباطی را به عنوان یک رویکرد مناسب در آموزش زبان دوم پیشنهاد میکنند. این نوشتار میکوشد پس از بررسی رویکردهای آموزش زبان دوم و بیان اهمیت رویکرد ارتباطی، نظریهای نو در آموزش زبان دوم را که از نوع رویکرد ارتباطی محسوب میشود - آموزش زبان براساس داستان - به مخاطبان معرفی میکند و آنگاه به صورت نمونهای، کاربرد این رویکرد را با توجه به داستانهای مثنوی معرفی نماید.
هدف نهایی این پژوهش آن است که گامی در مسیر ارائهی یک مدل بومی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان بردارد و براساس نیازهای فارسی آموزان راهی برای تألیف متون آزفا پیشنهاد کند.فرضیه و پرسش تحقیق فرضیهی اصلی این مقاله آن است که برای دستیابی به نظریهای که در زمینهی آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان کارآمد باشد، باید آموزش فرهنگ ایرانی-اسلامی را به عنوان یکی از مهمترین ضرورتها لحاظ کرد. رویکرد ارتباطی و نظریهی آموزش زبان براساس داستان این مهم را محقّق میکنند. در میان متون داستانی ادب فارسی، داستانهای مثنوی به دلیل داشتن بار فرهنگی غنی در این زمینه بسیار سودمند هستند.از سوی دیگر انتخاب چنین رویکردی میتواند به تقویت مهارت ارتباطی زبان آموزان منجر شود.
با توجه به آنچه گفته شد پرسش اصلی این مقاله آن است که رویکرد آموزش زبان براساس داستان چیست و چه کاراییهایی دارد؟ و داستانهای مثنوی چگونه و تا چه حد میتوانند در این رویکرد مورد استفاده قرار گیرند؟
پیشینهی تحقیق آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان یک ضرورت و رشتهای نوین در دانشگاههای کشور است؛بنابراین شگفت انگیز نیست که پژوهشهای انجام شده در این زمینه به طور کلی اندک شمار باشند.در زمینه ی آموزش زبان فارسی با رویکرد ارتباطی به ویژه با محوریت بیان داستان فقط یک مقالهی مستقل تا کنون تألیف شده است. مقالهی آموزش زبان به مک قصّه به قلم رویا لطافتی و شیما معلمی که در سال 1389 در مجلهی نقد زبان و ادبیات خارجی به چاپ رسیده است. این مقاله به صورت کاملا کلی و موجز دیدگاه خود را بیان کرده است؛ البته نوآورانه بودن و تازگی موضوع آن قابل توجه است. جز این مقاله اثر مستقلی که به تحلیل این رویکرد پرداخته باشد در زبان فارسی وجود ندارد.
لازم به یادآوری است که لطافتی - 1387 - مقالهی دیگری با عنوان ادبیات، بستری مناسب برای آموزش زبان به زبان آموز ایرانی دارد که هر چند در زمینهی آموزش زبان دوم به فارسی زبانان است؛ در تحقیق حاضر از دستاوردهای آن استفاده شده و مولفان این مقاله با ایدهی مرکزی آن، همداستانند.در زمینهی رویکرد ارتباطی نیز مقالات معدودی در زبان فارسی وجود دارد که مقالهی رویکرد ارتباطی و روش سمعی-بصری: تقابل دیدگاههای آموزشی از صدرزاده - 1384 - از سودمندترین مقالههاست که بحث نظری گسترده و جامعی در موضوع رویکردهای آموزش زبان دوم دارد.
از تحقیقات دیگری که به طور ضمنی با موضوع این پژوهش در پیوند است، مقالهی تأثیر فرهنگ ایرانی در آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان از میر دهقان و طاهرلو - 1390 - است. این مقاله بیان میدارد که تمدن ایرانی برای زبان آموزان خارجی جاذبههای بسیاری دارد که توجه به این جاذبهها و ایجاد پیش زمینهی فرهنگی میتواند تأثیر بسیار مثبتی در آموزش زبان داشته باشد.
بحث و بررسی
آموزش زبان دوم در قرن بیستم دگرگونی یافت. رویکردهای سنتی زبان که تکیه بر توانش دستوری داشتند و آن را اساس و پایهی مهارت زبانی به حساب میآوردند کمکم پایگاه نظری خود را در روانشناسی و زبانشناسی از دست دادند - صفر نواده و همکاران،. - 89 :1389 از دههی هفتاد قرن بیستم عکس العملی نسبت به رویکردهای سنتی آموزش زبان شکل گرفت و به زودی در سرتاسر جهان روشهای گفتاری-شنیداری و آموزش موقعیتی زبان به عنوان روشهایی منسوخ تلقّی شدند.در یک نگاه کلی نظریههای آموزش زبان دوم/ خارجی را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد:
الف - نظریه دستوری / ساختگرا که توانش دستوری را پایه میداند.
ب - نظریه نقشگرا / معنایی که توانش اجتماعی زبانی را از همه مهمتر میداند.
پ - نظریهی ارتباطی / کاربردی که توانش گفتمان و توانش راهبردی را از همه مهمتر میداند - صحرایی، . - 99 :1391
در سطور ذیل به شکلی کوتاه مروری خواهیم داشت بر فرایندی که منجر به تطّور نظریههای آموزش زبان و ظهور نظریههای نوین گردید.
1 سیری در نظریههای آموزش زبان و روشهای آن هر چند آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان درختی نورسته است، اما آموزش زبان دوم درخت کهنسالی است که در غرب نظریهها و رویکردهای مختلفی را پشت سر گذاشته است. برخی از مهمترین نظریهها و رویکردهای آموزش زبان دوم عبارتند از:
11 روش دستور ترجمه