بخشی از مقاله

چکیده

فلسفه و نظریه آموزش و پرورش در نیمه دوم قرن بیستم، به ویژه در دهه های پایانی این سده، شاهد تغییرات و تحولات دامنه داری بوده است. بیشتر فلسفه و نظریه تعلیم و تربیت عمدتاً در چارچوب آراء مربیان بزرگ یا استلزامات تربیتی مکتب های رسمی فلسفی همچون ایدئالیسم، پراگماتیسم و غیره ارائه می شد، اما در نیمه دوم سده اخیر، تفکر در آموزش و پرورش وارد حیطه های نوینی شد.

این تحقیق تلاش دارد به روش مروری و کتابخانه ای و با استفاده از منابع مختلف موجود با بیان مقدمات، اصول، کلیاتی را از نظرات متفکران و در نهایت با آرای تربیتی و دیدگاه آموزش و پرورش نشأت گرفته و از آن موضوعاتی همچون روش تدریس و یادگیری برنامه درسی می رسد این تحقیق با هدف بررسی فلسفی و آموزش و پرورش در دیدگاه تربیتی انجام شده است.

مقدمه

تحلیل فلسفی یا فلسفه تحلیلی یکی از جنبش های معاصر فلسفه آموزش و پرورش است که وظیفه خود را بررسی و طبقه بندی زبان گفتارهای معمولی و علمی تلقی می کند تحلیل فلسفی علاقه مند به فلسفه آموزش و پرورش، تلاش می کنند با زبان مربوط به تدریس و یادگیری و صورت بندی اهداف و سیاست های تربیتی را با دیدی انتقادی بررسی کنند.

تحلیل فلسفی از نظر هدف و روش با فلسفه های نظام دار کهن همچون ایدئالیسم، رئالیسم و تومئیسم که بر تصوراتی درباره واقعیتی از پیش موجود مبتنی هستند، متفاوت است. فلاسفه تعقلی سنتی تر در صدد پی افکندن جهان بینی هایی برآمدند تا همه تجارب و معرفت بشری را در قالب فلسفه واحد منظمی صورت بندی کند آنان کوشیدند تا اصل غایی یا علت نخستین را کشف کنند که سرچشمه همه هستی است.

تحلیل گران فلسفی، نظام سازی فیلسوفان تعقلی را که به اعتقاد آنان حاصل جز هرج و مرج و اغتشاش فلسفی نداشته است رد می کنند اهل تحلیل بر این باورند که فلسفه های به اصطلاح نظام دار که تصور می رفت جهان اندیشه را وحدت بخشند، تنها به انشعاب آن تحت انواع ایسمهای متعارض توفیق یافته اند. فیلسوفان تحلیل به موازات بررسی، طبقه بندی و حقیقت یابی درباره زبان متداول علمی، تلاش می کنند که به جای ابداع نظام های فلسفی و ایدئولوژیک به تثبیت معانی بپردازند. این فلاسفه سعی دارند تا مفروضات بنیادی و دیگاه های متعارفی را شناسایی و روشن کنند.

خاستگاههای فلسفه تحلیلی

جی.ای.مور - - 1985-1873و برتراند راسل - 1970-1872 - را غالباً به عنوان بنیان گذاران جنبش در فلسفه انگلیسی آمریکایی می شناسد. اگر چه راسل ومور ،هود وبه تحلیل گفتار معمولی علاقمند بودند وهم گفتار علمی ،راسل درصد برآمد تا ساختارهای منطقی راکه به عقیده او در هر زبانی وجود دارد،کشف وتحلیل کند به نظر راسل وظیفه فیلسوف عبارت است از کشف وصورت بندی قواعدی که زیربنای کاربرد زبان را تشکیل می دهند وی درتلاش خویش برای تدوین سیستم تحلیلی منطق صوری یا ریاضی برآن شود تا ماهیت ومعنی گفتار را درک کند.راسل در حقیقت مجموعه ای از نمادهای ریاضی رابه عنوان باز نماینده های کلمات،مفاهیم وگزاره ها پیشنهاد کرد به گونه ای که اگر به شیوه ریاضی پردازش شوند،راه حلهایی رابه دست می دهند که ذهن گرایی ناشی از سلیقه ها وعواطف شخصی در آنها بی تاثیر باشد.

طبقه بندی گزاره ها

دراین بخش طبقه بندی گزاره های زبانی رابه صورت گزاره های تحلیلی وگزاره های ترکیبی بررسی خواهیم کرد ماهیت شبه گزاره ها - گزاره های غیرواقعی به اصطلاع - که اصحاب تحلیل،گزاره های متافیزیکی را در زمره آنها قلمداد می کنند،نیز بررسی خواهد شد.نظر اهل تحلیل این طبقه بندی زبانی درباره ایدئولوژی ونظریه هایی که در فصول آینده عرضه خواهند شدنیز صدق می کند.صحت گزاره های تحلیلی به استناد حدود مندرج در آنها - موضوع ومحمول - تعیین می شود صدق گزاره از حدودی سرچشمه می گیرد که در بطن آن جای دارند صحت یا سقم گزاره های ترکیبی براساس حقیقت یابی تعیین می شود وحقیقت این قضایا پیشینی - مقدم برتجربه - نیست، بلکه پسینی - پسا تجربی - است.

جستجوی نظم روشنی

مردک عصر جدید که درجوامعی با فناوریهای بسیار تخصصی زندگی می کنند،خود را در میان مشکلات مربوط به برقراری تفاهم و ارتباط محصوری می یابند تخصصی به پیدایش مشاغل تخصصی گروه های حرفه ای انجامیده است،که هر یک از آنها زبان واژگان واصطلاعات تخصصی ویژه خود را ایجاد کرده است درحالی که متخصصان قادرندبه زبانهای تخصصهای خود با یکدیگر ارتباط حاصل کنند،غالباً از برقراری ارتباط با کسانی که در خارج از حیطه تخصصی آنان قرار دارند.ناتوان اند فلاسفه تحلیلی نقش خود را در تسهیل برقراری ارتباط در فراسوی مرزهای تخصصی می بینند

آموزش وپرورش از نظر فلسفه تحلیلی

این فلسفه،چنانچه در تعریفش دیدیم منطق وزبان مسایل را مورد بررسی قرار می دهد.دید تربیتی این فلسفه ، زیاد روشن نیست زیرا نمی خواهد خود به صورت یک مکتب درآید بلکه می خواهد به ما کمک کند که معنای ایدئولوژی یا عقاید فلسفی خود را بهتر بفهمیم وبه ما هشدار می دهد که در کاربرد مفاهیم تربیتی کاملاً بیدار وآگاه باشیم ومثلاً وقتی اصطلاعاتی از قبیل »آزادی» «بازی« را در تربیت بکار می بریم معنا ومحدوده آنها را کاملاً مشخص کنیم،به نظر پیروان فلسفه تحلیلی بیشتر مشکلات در دست به کار نبردن زبان و درست روشن نبودن زبان است

معرفت شناسی

معرفت شناسی که با مفاهیم کلی و بنیادین شناخت سرو کار ارد، با روش های تدریس و یادگیری رابطه نزدیک دارد. مثلاً فرد ایدئالیست ممکن است. بر این باور است که حصول معرفت، یا فرایند شناخت، در حقیقت شامل یادآوری ایده هایی است که به صورت نهفته در ذهن وجود دارند. روش مناسب آموزش و پرورش از نظر ایدئالیست ها گفت و شنود سقراطی است که طی آن معلم سعی دارد ضمن طرح پرسش های روشنگرانه ایده های نهان دانش آموزرا به ضمیر آگاه او فراخواند.

ارزشناسی
ارزشناسی به بحث درباره نظریه ارزشی می پردازد و درصدد است تا آن چه را که اخلاقاً خیر و صحیح است توصیه نماید. اخلاف و زیباشناسی بخش های ارزشناسی را تشکیل می دهند اخلاق ارزش های معنوی و منش را به روش فلسفی مورد مطالعه قرار می دهد. زیبایی شناسی ارزش ها را در قلمرو زیبایی و هنر بررسی می کند ئر حالی که متافیزیکی شامل تلاش هایی برای مطالعه ماهیت واقعیت نهایی است، ارزشی به بررسی دستور العمل های مربوط به فعل اخلاقی و زیبایی می پردازد. پرورشکاران، همواره به تشکل ارزش ها در نسل جوان و ترغیب اعمال پسندیده علاقه مند بوده اند.

روش تدریس

روش تدریس رابطه نزدیکی با اهداف و غایات م صرّح برنامه در سی دارد. روش تدریس به فرایندهای تدریس و یادگیری ا شاره دارد که طی آن متعلم با مهارت ها و دانش های ویژه ای که در برنامه درسی گنجانده شده اند آشنا می شود. در مدرسه روش های تدریس در حکم ابزارها و راهکارهایی محسوب می شوند که معلم آن ها را به منظور کمک به شاگردان برای انجام تجربه، کسب نسلط در مهارت یا فرایندی، یا فراگیری حسطه ای از عرفت، به کار می برد روش های تدریس در صورتی که مؤثر و کارآمد باشند به غایات مطلوب منتهی خواهند شد.

نتیجه گیری

-1  تحلیل فلسفی روشی نو برای کار با زبان و تلاش برای روشن ساختن و تثبیت آن است.

-2 فلاسفه تحلیلی با بهره گیری از روش حقیقت یابی تجربی سعی می کنند که گزاره های زبانی را طبقه بندی کنند.

-3 تحلیل فلسفی سعی دارد که خدمت به آموزش و پرورش که شامل بررسی مفاهیم زبان و راهبردهایی است که به تنظیم سیاست ها و راهکارهای تعلیم و تربیت مربوط شوند.

-4 فلسفه تحلیلی در صورت مختلف سعی دارد که نظام های جامعی بیافرینند که وظیفه فلسفه زدودن آشفتگی اززبان و ایضاع گزارها هاست نه ایجاد آن ها.

-5  برای معلمان ارزشمند است که با فلسفه های مختلف آموزش و پرورش آشنا شوند.

-6 برنامه های درسی و روش های تدریس را در ارتباط با دیدگاه های فلسفی خاص آن ها شناسایی کنند.

-7 پژوهش فلسفی، پرورشکار را در بررسی تصمیمات و مسائل یاری میدهد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید