بخشی از مقاله
مقدمه
یکی از راه هاي برخورد صحیح با تغییرات تکنولوژیکی عصر حاضر و مشکلات ناشی از آن در جامعه مدرن امروزي، ترویج اندیشیدن و اندیشه ورزي در مدارس و مراکز آموزشی و ارتقاء سطح هوشیاري و آگاهی کودکان نسبت به رسانه هاي پیرامونشان می باشد، تا آنها از این طریق بتوانند توانایی سازگاري و هماهنگی با این رسانه ها را کسب نمایند. بر طبق تحقیقات انجام شده توسط دانیال5 و همکاران - 2005 - و - - 2012 و محققان دیگري چون کامی و ایبرا - 1988 - 6، کانن - 1987 - 7، کانن و واینس تاین - 1985 - 8، ،گزرد - 1988 - 9، کندي10 - 1996 - ، لین و لین - 1986 - 11، برنامه آموزش فلسفه به کودکان از جمله بهترین برنامه هاي پیشنهادي جهت تسریع فرآیند رشد مهارت هايتفکّري کودکان دوره ابتدایی و نیز مهارت هاي وابسته به استدلال منطقی آنها می باشد.
این برنامه، را می توان نمونه روشنی از کاربرد فلسفه در تعلیم و تربیت دانست که هدف آن با سایر برنامه هاي فلسفه کاربردي تفاوت اندکی دارد. برنامه فلسفه براي کودکان داراي هدف هاي شناختی روشن از جمله تحریک ذهن به فعالیت و عمل از طریق به چالش کشیدن امور بدیهی و نیز فراگیريتفکّر اصولی و تعامل ساختاري توسط کودکان می باشد - قائدي،. - 1383 به عبارت دیگر، این برنامه درصدد است به کودکان - شهروندان و دانشمندان فردا - بیاموزد که تا حد امکان به صورت مستقل فکر کنند. از آنجایی که معلمان به کمک برنامه فوق می توانند افق هاي جدیدي به روي دانش آموزان خود بگشایند و آنها را ازتحجر، تنگ نظري و غفلت برهانند و از این طریق بنیان هاي آزادي را در کودکان خود پی ریزي نمایند ، مفهوم هاي بنیادین سواد رسانه اي یعنی توانایی دسترسی،تجزیه و تحلیل، ارزیابی و مرتبط ساختن اطلاعات به همدیگر با آموزش فلسفه پیوند می یابد.
بیان مسئله:
در سال هاي اخیر جنبش آموزش سواد رسانه اي جهت کمک به افراد در همه سنین براي حضوري موفق در جهان رسانه اي مدرن امروزي در حال گسترش می باشد. در واقع می توان گفت که امروزه کودکان در جهانی اشباع شده از پیام هاي رسانه اي به سر می برند به طوري که هر روزه در معرض بمباران هزاران گونه از این پیام ها قرار دارند.متعاقباً کودکان و نوجوانان در سراسر جهان جهت دسترسی به پیام هاي متفاوت مقدار زیادي از وقت خود را صرف استفاده از رسانه هاي مختلف می نمایند. - در12،براون گراوز13 ، فیلیپس14،. - 2012 نتایج پژوهشی که اخیرا در امریکا انجام شده، نشان می دهد که کودکان گروه سنی 8تا 12 سال روزانه بیش از 5ساعت از وقت خود را به تماشاي تلویزیون و یک ساعت و 30 دقیقه را به دیدن وب سایت هاي مختلف می گذرانند - نیلسن1، - 2010 و کودکان کشورهاي اروپایی از جمله کشورهاي انگلستان، هلند، فرانسه ، آلمان و ایتالیا هر روز بین 5 تا 6 ساعت زمان خود را صرف دیدن تلویزیون، انجام بازي هاي رایانه اي ، گردش در اینترنت و ... می کنند - هایسمن2،هان3،وان دنبرك4،. - 2011
در ایران نیز برحسب مطالعات انجام شده کودکان روزي 4 ساعت و 3دقیقه به تماشاي تلویزیون و رسانه هاي دیگر می پردازند - کلانتري و همکارن،. - 1391 امروزه بازدید از شبکه هاي اجتماعی به محبوب ترین فعالیت آنلاین کودکان و نوجوانان تبدیل شده است - ورسام5، - 2010 در همین راستا شبکه اجتماعی تویتر نیز اعلام کرده که بیش از 105 میلیون کاربر داشته که بخشی عظیمی از آنها را کودکان و نوجوانان در سراسر جهان تشکیل می دهند - چکس فایلد6،. - 2010
بر بنیاد آنچه گفته شد عمده ترین اثرات تخریبی رسانه هاي مهمی چون تلویزیون، ماهواره ، اینترنت و بازي هاي رایانه اي بر کودکان و نوجوانان ایرانی که همگی ناشی از عدم وجود برنامه هاي لازم براي آموزشتفکّر فلسفی و انتقادي و نیز آموزش نحوه صحیح استدلال به کودکان یا شیوه هاي توانمندسازي آنها در زمینه هایی چون: چگونگی دستیابی، تحلیل، ارزیابی و تولید پیام هاي رسانه اي می باشند - لوینگستون و هلسپر7،2011، رومبل8 ،2011 ، لوینگستون ، - 2004را به صورت زیر می توان دسته بندي نمود:
-افزایش رفتارهاي خشونت آمیز - ربرتس و همکاران9،2010، نی چانگ10، 2011، بایرن11،2009، رستن کلتر12،2004، وجیز و واندر ورت13 ،1993،هیوسمن 14،2008،حبیب زاده ملکی و قاسمی،1388، جوادي، امام پور، رضایی کاشی،1388،عالیخانی، زارع، باهنر، رمضانخانی، دلاوري، رهبانی، صالحی،1386 ، عبدالخالقی، دواچی، محمودي، صحبائی،1384، صادقیان،. - 1384
-مختل شدن فرأیند جامعه پذیري کودکان - کامستاك و شارر15،2006، براون2001 16،طاهریان،. - 1387
-کمرنگ شدن ارزش هاي فرهنگ بومی - پینگلتن و همکاران17، 2012، ساروخانی ،1388، لطف آبادي ،. - 1385
- دگرگون شدن روش هاي یادگیري کودکان - لتل جان، بیتم، مک گیل18، 2012، مندلسن و پاپارسی19،. - 2011بنابراین ماهیت دنیاي رسانه اي مدرن امروزي ضرورت آماده ساختن کودکان و مجهز ساختن آنها به مهارت هاي مربوط به استفادة مناسب از رسانه هاي جدید بیش از پیش آشکار ساخته است - آوري20،2007، جن کینز21،2008، . - 2006 - .آموزش و پرورش جدید در تلاش است در قالب برنامه هاي مختلف از جمله برنامه آموزش فلسفه به کودکان از طریق فراهم سازي زمینه هاي لازم شناختی و انگیزشی، موجبات واکنش خودانگیخته کودکان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه اي را فراهم ساخته و مواجهه کودکان با رسانه ها و محتواي آن ها را، از راه تحلیل وتعمق ، معنا بخشد - شر22،. - 2009 بنابراین، آنچه که در این پژوهش به آن پرداخته می شود، بررسی این موضوع است که جایگاه و نقش برنامه آموزش فلسفه به کودکان به عنوان یکی از مهم ترین برنامه هاي آموزشتفکّر در رشد مهارت هاي سواد رسانه اي کودکان چه می باشد؟
سؤال پژوهش:
چگونه از برنامه آموزش فلسفه براي کودکان جهت پرورش سواد رسانه اي دانش آموزان ابتدایی می توان بهره جست؟
روش پژوهش:
پژوهش حاضر بر اساس روش گردآوري داده ها، از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی و با توجه به هدف تحقیق، از نوع تحقیقات توسعه اي است که در آنها پیشنهاد، تدوین مدل، طرح یا برنامه مورد نظر می باشد. از سوي دیگر ، چنانچه رویکرد یا پارادایم زیربنایی پژوهش مد نظر باشد، می توان این پژوهش را نوعی پژوهش کیفی دانست. پژوهش کیفی براي درك و فهم پدیده ها از داده ها ي کیفی نظیر داده هاي حاصل از مصاحبه، مستندات، مشاهده مشارکتی، پرسشنامه و ... استفاده می کند - دانایی فرد و همکاران، . - 1388 بر بنیاد آنچه گفته شد منابع و متون تخصصی در حوزه آموزش فلسفه به کودکان و سواد رسانه اي مورد مطالعه قرار گرفت تا اهداف و مفاهیم موجود در آنها مشخص گردد. در گام بعدي محققان با استفاده از روش تحلیل محتواي کیفی و به گونه اي نظري ابتدا به استخراج اهداف، تفسیر و تحلیل ساختار مفهومی مفاهیم برنامه آموزش فلسفه به کودکان و سواد رسانه اي پرداختند و در نهایت با تجزیه و تحلیل برنامه p4cدلالت هاي آن را براي آموزش سواد رسانه اي دانش آموزان مشخص نمودند .بر بنیاد آنچه گفته شد می توان مدلی مطلوب براي بهبود مهارت هاي سواد رسانه اي دانش آموزان ابتدیی پیشنهاد نمود.
یافته هاي پژوهش:
برنامه هاي کارتونی، انیمیشن ها و مخصوصا کتاب هاي داستانی را می توان به عنوان در دسترس ترین و تأثیرگذارترین ابزار برنامه آموزش فلسفه به کودکان در رشد آگاهی هاي رسانه اي آنها به شمار آورد در این راستا »سو« و »ترایگر - 2010 - 1« کارکرد اصلی داستان هاي فلسفی که به صورت ضمنی پرورش مهارت سواد رسانه اي کودکان را نیز در نظر دارند، در فراهم کردن فرصت براي تحلیل ارزشی رسانه ها توسط آنها می داند. هاگ - 1996 - 2 نیز در مطالعات اجتماعی اولیه خود زمان شروع آموزش هاي رسانه اي را از کودکی عنوان کرده و معتقد است که ادبیات کودکان از طریق فراهم کردن موقعیت هایی جهت بحث و تجزیه و تحلیل ارزش هاي رسانه اي نقش مهمی در این زمینه ایفا می نماید. از سوي دیگر پژوهشگرانی چون کلنر و شر3،2007، مسترمن4،2001، سمن و جولز5،2005استفاده از داستان هاي فلسفی را بستري مناسب جهتتفکّر انتقادي دانش آموزان درباره مسائلی چون موارد زیر می دانند :
-1 همه ي پیام هاي رسانه اي ساختگی می باشند -2هر رسانه داراي ویژگی هاي مختلف، نقاطقوت و زبان منحصر به فرد خود است -3پیام هاي رسانه اي در راستاي اهداف ویژه اي هستند -4تمام پیام هاي رسانه اي داراي ارزش ها و دیدگاه هاي ضمنی هستند -5 افراد مختلف از مهارت ها، تجربیات و عقاید خود براي تفسیر و معنابخشی پیام هاي رسانه اي استفاده می کنند -6رسانه ها و پیام هاي رسانه اي عقاید، نگرش ها ، ارزش ها، رفتارهاي افراد و فرأیندهاي دمکراتیک جوامع را تحت تاثیر قرار می دهند.بر اساس مطالب مطرح شده در پژوهش حاضر می توان به تشریح مدلی از برنامه ریزي آموزش سواد رسانه اي بر مبناي برنامه P4C پرداخت که در آن زمینه هاي تحلیل، تفسیر وتفکّر نقادانه دربارة پیام هاي مختلف به گونه اي یکپارچه مورد توجه قرار می گیرند. اولین سطح این برنامه ریزي به رویکردي کلاسیک اشاره دارد. به عبارت دیگر در این مرحله از طریق داستان هاي فلسفی و دیگر ابزارهاي برنامه P4C ،کودکان به اهداف زیر دست می یابند: