بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مهمترین طرحهای آبرسانی در کشور که در دست مطالعه و اجرا میباشد، طرح انتقال آب به دشت سیستان از طریق منابع آب چاهنیمهها و رودخانه هیرمند است. در این پژوهش با استفاده از روش نسبت هزینه- فایده - CBR - اجرایی شدن این طرح به لحاظ صرفه اقتصادی و سودمندی مالی ارزیابی شد. سپس، با بهکارگیری روش برنامهریزی ریاضی اثباتی - PMP - ارزش اقتصادی آب آبیاری پس از اجرای این طرح برآورد شد.
دادهها و اطلاعات موردنیاز در این مطالعه مربوط به سال زراعی 1394-95 هستند که با مراجعه به سازمان-های مربوطه در استان سیستان و بلوچستان و شهرستان زهک جمعآوری شدند. نتایج نشان داد که اجرای طرح انتقال آب به شهرستان زهک از طریق چاهنیمهها توجیه اقتصادی دارد. ارزش اقتصادی هر مترمکعب آب آبیاری معادل با 1952 ریال برآورد شد و نتایج نشان داد که پس از اجرای طرح آبرسانی به شهرستان زهک، به دلیل دسترسی بیشتر به منابع آب آبیاری ارزش اقتصادی این نهاده کمیاب کاهش مییابد اما در مواقع کمبود این نهاده، ارزش اقتصادی آن افزایش پیدا میکند.
مقدمه
بخش کشاورزی حدود 20 درصد از تولید ناخالص ملی، 25 درصد از اشتغال، 85 درصد از تأمین امنیت غذایی، 18 درصد از صادرات غیرنفتی و 90 درصد از مواد اولیهی مورد مصرف در بخش صنعت را تأمین مینماید
یکی از عوامل محدودکنندهی توسعه بخش کشاورزی ایران، به ویژه در بخشهای مرکزی و جنوب شرق کشور، آب است. کارشناسان بخش کشاورزی معتقدند که در صورت عدم محدودیت آب، 30-50 میلیون هکتار از زمینهای کشور قابل کشت خواهد بود. مقدار آبی که هم اکنون در کشور استحصال میشود حدود 90 میلیون مترمکعب است - یعنی معادل 3 درصد کل آب استحصالی جهان - ، ولی بیش از 65 درصد این آب به دلیل بهرهبرداری نامناسب و بازده پایین آبیاری در کشور به هدر میرود
اگرچه که اجرایی شدن طرحهای آبرسانی و انتقال آب در اغلب موارد منجر به رفع کمبودها و تنشهای آبی در مناطق مقصد - مناطق گیرنده آب - شده است، اماعملاً اسباب خشک شدن رودخانههای حیاتبخش و تاریخساز کشور، نابودی حیات تالابها، به خطر افتادن محیطزیست و تنوع زیستی جانوری و گیاهی، بروز نارضایتیهای اجتماعی و ناپایداری سرزمین خصوصاً در حوضههای مبدأ شدهاند.
پیشینه تاریخی طرحها انتقال آب بین حوضهای در جهان نیز حکایت از پیامدهای درازمدت ناگوار مانند رشد سریع و نامتوازن جمعیت در حوضههای مقصد، خشکی و یا کاهش شدید دبی رودخانهها و چشمهها و سفرههای آب زیرزمینی، نابودی باتلاقها و تالابها و بروز فجایع زیستمحیطی غیرقابل جبران در نواحی مبدأ و صرف هزینههای زیاد، بروز مشکلات اجتماعی و جابجایی ساکنین آبگیرها و مسیرهای انتقال داشته است
آنچه در سالهای اخیر در فلات مرکزی و یا برخی زیستبومهای کشور رخداده و سبب خشکی و کاهش دبی رودخانهها و چشمهها، افت سطح آب سفرههای زیرزمینی و یا مرگ تالابها شده است، تنها رخداد خشکسالی طی سالهای اخیر نبوده، بلکه سهم مردمان آن سرزمینها در بروز این رخدادهای تلخ بهمراتب بیشتر بوده است. در دهههای اخیر بدون توجه به داشتههای محیطی و اکولوژیکی مناطق و به بهانه اشتغالزایی و تنها با لابیها، بزرگترین و پرمصرفترین صنایع کشور در چنین مناطقی مستقر شدهاند و همینطور بهجای افزایش راندمان آبیاری در بخش کشاورزی و کاهش ضایعات این بخش، فقط به افزایش سطوح زارعی و باغی برای دستیابی به تولید بیشتر اصرار شده است و امروز نیز چنین سرنوشتی برای آن زیستبومها و مردمان آنها رقم خورده است
طرح آبرسانی به منطقه سیستان از طریق لولهکشی و بهکارگیری سیستمهای پمپاژ آب که یکی از بزرگترین پروژههای آبرسانی و انتقال آب در کشور محسوب میشود، با هدف از بین بردن تنشهای کمآبی، کاهش میزان تلفات آب در اثر فرونشست و تبخیر بالا، توسعه کشت محصولات زراعی، ایجاد اشتغال، محرومیتزدایی و کاهش فقر، استقرار مجدد جمعیت، کاهش میزان مهاجرت، استقرار امنیت پایدار، بهبود وضعیت درآمدی کشاورزان و مقابله با مشکلات زیست محیطی و اجتماعی به وجود آمده در اثر عواملی چون رخداد خشکسالی، کمآبی، کاهش نزولات آسمانی، کم شدن جریانات سطحی رودخانه هیرمند و خشک شدن وسعت زیادی از دریاچه هامون با سفر ریاست محترم جمهور و هیئت دولت در سال 1393 به استان سیستان و بلوچستان تصویب شد و در حال حاضر با 14 درصد پیشرفت فیزیکی و 80 درصد پیشرفت در بخش پایلوت خود در مرحله اجرا قرار دارد
این طرح پس از اجرایی شدن بهصورت کامل، با گستردگی در 17 منطقه از دشت سیستان حدود 46 هزار هکتار از اراضی زراعی منطقه را تحت پوشش خود قرار خواهد داد. منابع آبی تأمینکننده در اجرای این طرح شامل ذخایر چاهنیمهها و جریانات ورودی به آنها از طریق رودخانه هیرمند میباشند. آبرسانی به اراضی زراعی شهرستان زهک به دلیل نزدیکی به موقعیت قرارگیری چاهنیمهها و تالاب هامون در اولویت این طرح عظیم آبرسانی قرار دارد
اگرچه که انتظار میرود اجرایی شدن طرح آبرسانی به دشت سیستان و بهویژه به اراضی مستعد کشت در شهرستان زهک مسئولین این منطقه را در جهت رفع مشکلات و مسائل فوق یاری رساند، اما با توجه به پیچیدگی و گستردگی این طرح، محدودیت منابع اجرایی آن و پیشرفت فیزیکی کمی که طی دو سال اخیر - پس از تصویب توسط دولت تدبیر و امید در فروردین ماه - 1393 داشته است، نیاز است تا اجرایی شدن آن قبل از هر چیز به لحاظ صرفه اقتصادی و سرمایهگذاری مالی مورد ارزیابی قرار گیرد. با توجه به اهمیت موضوع مورد بررسی، تحقیق حاضر ابتدا با هدف ارزیابی اقتصادی و مالی طرح آبرسانی به شهرستان زهک در شمال شرق دشت سیستان و سپس با هدف برآورد ارزش اقتصادی آب آبیاری در شهرستان زهک صورت میگیرد.
به طور کلی، هدف از مدیریت انتقال آب بین حوضهای، تفکر بهرهبرداری بهینه از منابع آبی بین دو حوضه مبدأ و مقصد است به نحوی که حداقل چالشها در حوضه مبدأ ایجاد گردد. این امر میبایست به طریق مدیریت فرابخشی و لحاظ نمودن عوامل فنی- اقتصادی در گام نخست و در نظرگرفتن عوامل زیستمحیطی با تأکید بر ملاحظات اجتماعی- سیاسی در گام بعدی صورت گیرد. به طور کلی، در زمینه طرحهای آبرسانی و پروژههای انتقال آب بین حوضهای مطالعات داخلی و خارجی متعددی طی سالهای اخیر انجام شده است که در ادامه به مهمترین این تحقیقات اشاره میشود.
سعیدینیا و همکاران در سال 1387 در پژوهشی به بررسی و ارزیابی طرحهای انتقال آب بین حوضهای در تونل بهشتآباد پرداختند. نتایج نشان داد که با در نظرگرفتن حداقل نیاز زیستمحیطی رودخانههای پاییندست منطقه، آب مازاد حوضه برای انتقال به فلات مرکزی با درجه اعتماد مناسب تأمین آب شرب و صنعت، 220 میلیون مترمکعب در سال است.
حلبیان و شبانکاری در سال 1389 در مطالعهای به بررسی چالشهای طرح انتقال آب از بهشتآباد به زایندهرود پرداختند. نتایج نشان داد که پیچیده بودن این طرح به سبب تعدد عوامل درگیر نظیر فاکتورهای اقتصادی، اجتماعی، فنی، زیستمحیطی بوده و مسائلی چون حفظ تعادل حیاتی منابع آب، طولانی بودن مسیر انتقال، نیاز مبرم به سازههای سنگی، سرمایهگذاریهای کلان، گستردگی مناطق تحت پوشش، بالا بودن ریسک انتقال، مسائل حقابهبران از مهمترین چالشهای موجود بر سر راه مدیران این طرح انتقال آب میباشند.
پرهیزکاری و همکاران در سال 1394 در مطالعهای با استفاده از روش برنامهریزی ریاضی اثباتی - PMP - و مدل SWAP به ارزیابی اقتصادی خسارت های ناشی از انتقال آب بین حوضهای سرشاخههای الموترود به دشت قزوین پرداختند. نتایج نشان داد که انتقال بین حوضهای آب از سرشاخههای الموترود به دشت قزوین با ایجاد محدودیت در عرضه آب آبیاری منجر به کاهش مجموع سطح زیرکشت محصولات منتخب، کاهش سود ناخالص کشاورزان و افزایش ارزش اقتصادی آب آبیاری در مناطق الموت شرقی و غربی میشود. همچنین، نتایج نشان داد که افزایش مهاجرت روستائیان، توسعه شهرنشینی، کاهش توریست و اختلال در اکوسیستم حوضه مبدأ از پیامدهای احتمالی انتقال بین حوضهای آب الموترود به دشت قزوین میباشند.
Herbertson and Tate در سال 2001 با انجام مطالعهای در حوضه اولیفان آفریقای جنوبی در راستای بررسی جامع وضعیت عرضه و تقاضای آب در منطقه از مدل کاربردی WEAP استفاده کردند. نتایج نشان داد که اگرچه انتقال آب بین حوضهای اثرات کمبود آب و تقاضای آن را در حوضه مقصد کاهش میدهد، اما محدودیت عرضه آب را در حوضه مبدأ به دنبال دارد.
Alfarra در سال 2004 بهمنظور بررسی سیستم حوضه دریاچه نایواشا در کنیا و ارزیابی قابلیت آن برای انتقال آب بین حوضهای در یک قالب جامعنگر از نرمافزار کاربردی WEAP استفاده کرد. نتایج بروز مشکلات کمآبی، کاهش سطح روانآبها و جریانات سطحی، کاهش سطح سفرههای ایستابی و عدم توازن بین عرضه و تقاضای آب آبیاری را در مناطق صادرکننده طی دورههای آتی و بلندمدت نشان داد.
.Rockstrom et al در سال 2007 در مطالعهای به بررسی مقدار آب سبز - آب مجازی - و نقش آن در انتقال آب در 92 کشور در حال توسعه پرداختند. نتایج، قابلیت بالایی را در افزایش کارایی مصرف آب بر اساس شبیه غیرخطی بین جریان تبخیر- تعرق در کشاورزی و رشد محصولات نشان داد.
Schuol et al. در سال 2008 با انجام مطالعهای در راستای طرح محاسبهی توزیع زمانی و مکانی مقدار آب دردسترس جهانی از شبیه SWATبرای تخمین کل آب قابل دسترس غرب آفریقا در سطح چهار میلیون کیلومتر مربع از حوضههای آبی استفاده کردند. علت استفاده از شبیه فوق در این تحقیق، توانایی آن در شبیهسازی تراز آبشناسی پس از انتقال آب بین حوضهای بهصورت ساده و واقعبینانه بیان شد.
در زمینه برآورد ارزش اقتصادی آب نیز احمد پور و صبوحی در سال 1388 در تحقیقی با استفاده از مدل برنامهریزی ریاضی بازهای به برآورد ارزش اقتصادی آبهای زیرزمینی در منطقه دشتستان استان بوشهر پرداختند. نتایج کار آنها نشان داد که کشاورزان درصد ناچیزی از ارزش اقتصادی آب - قیمت سایهای آن - را در قالب هزینههای استحصال میپردازند. محمدی در سال 1389 در پژوهشی کاربردی برای تعیین ارزش اقتصادی آب در زراعت چغندرقند در شهرستان مرودشت از روش تابع تولید استفاده کرد.
در این مطالعه ارزش اقتصادی هر مترمکعب آب مورد استفاده در تولید چغندرقند بر اساس سال پایه 1385 در حدود 211/6 ریال به دست آمد، در حالی که آب بهای دریافتی از تولیدکنندگان به ازای هر مترمکعب آب، تنها 26/8 ریال بود. پرهیزکاری و صبوحی در سال 1392 در پژوهشی کاربردی به برآورد ارزش اقتصادی آب آبیاری در منطقه الموت استان قزوین پرداختند.
نتایج نشان داد که ارزش اقتصادی آب آبیاری برای هر یک از مناطق رودبارالموت غربی، رجاییدشت و رودبارالموت شرقی به ترتیب معادل 882، 716 و 845 ریال است و تفاوت زیادی بین ارزش اقتصادی آب آبیاری و نرخ آب بهای پرداختی کشاورزان در منطقه رودبارالموت وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که با کاهش آب آبیاری دردسترس، ارزش اقتصادی آب آبیاری در سطح مزارع منطقه الموت افزایش مییابد و الگوی کشت به نفع محصولاتی که میزان درآمد ثابتی را به ازای میزان کمتر آب ایجاد میکنند، پیش میرود.