بخشی از مقاله

چکیده

منطق گفتگویی نظریهای است که در آن سخن پدایدهاجتماعی، سیّال و فعّال است و هر سخن در ارتباط با دیگر گفتهها بررسی میشود. گفتمان که از دادوستدهای زبانی ساخته میشود با بافتها، ژانرها و عوامل برونمتنی پیرامون نویسنده ارتباط تنگاتنگ دارد. بیت»حسن یوسف، دم عیسی، ید بیضا داری  آنچه خوبان همه دارند، تو یکجا داری« روایتی بزرگ است . سراینده به عنوان یک ایدئولوژیست، در این زنجیره گفتمانی، مفاهیم ماهیّت برزخی انسان، برانگیختن به خودشناسی، تحقق جلوههای کمال، جمال و روند آهسته بلوغ را از متون پیشین گرفته، نوعی چندآوایی گفتگویی را در تقابل با گفتمان مسلط سامان داده است.

این جستار بر آن است که در چهارچوب تحلیل انتقادی گفتمان، ساختار روایی بیت را بررسی و دلالتها، سازوکارهای روایی، دانشهای زمینهای ، ژانرهای از پیشموجود و نسبت گفتمانها را واکاوی کند. برای رسیدن به این مهم، در آغاز مبانی نظری و زمینههای گفتگویی بیت را، فهرستوار مشخص کردهایم.

در گام دوم برای نشان دادن روابط بینامتنی و بررسی دلالتهای بیت، از دیگر متون در موضوعات مشترک شاهد مثالهایی آوردهایم و دانش زمینهای نویسنده، آبشخورها، دادوستدهای زبانی و تعامل چندسویه متون عرفانی و کانونی بودن بیت یاد شده را نشان داده و دیدگاه-های ایدئولوژیک بیت را تشریح کردهایم. در پایان به این نتیجه رسیدهایم که بیت یاد شده روایتی بزرگ است که در عین ایجاز، مهمترین گزارههای عرفانی و انسانشناسی پیش از خود را در راستای تغییرات اجتماعی بازنمایی کرده است.

.1 مقدمه

از آنجاکه سراینده بیت موردبحث هنوز نامعلوم و ناشناخته است،با وجود اینکه از ساختار منسجم، گنجایش تأویل، تفسیرپذیری و اشتمال بر عمیقترین نظرگاههای عرفانی برخوردار است پژوهشگران توجه چندانی به آن نداشتهاند. تا آنجاکه نگارنده میداند، درباره بیت یاد شده مقالهای چاپ نشده است.

.1 .1 طرح مسأله

پژوهش حاضر برآن است تا به پرسشهای زیر پاسخ دهد:

.1 این روایت کدام ایدئولوژیها را دنبال میکند؟

.2 سراینده در این روایت از کدام گفتمانها، دانشها و ژانرهای پیرامون خود متاثّر شده است؟

.3 این روایت از نظر بازتولید و تثبیت وضع موجود یا کوشش در راستای تغییرات اجتماعی چه هدفی را دنبال میکند؟

.4 نویسنده از کدام سازوکارها برای طرد گفتمان رقیب و تقویت گفتمان خودی کمک گرفته است؟

روش پژوهش در چارچوب تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف با بهرهمندی از نظریه منطق گفتگویی میخاییل باختین درمتونی است که موضوع مشترک دارند.

.2 چهارچوب نظری

بر اساس نگرش باختین بنیان سخن منطق مکالمه است. نظریه منطق مکالمهای و بینامتنی بیانگر این است که هر متن با متون پیش و پس از خود به گفتگو میپردازد و پایداری و ماندگاری هر متن بر گفتگو استوار است. این نظریه که بیشتر به دلالتهای درونمتنی می-پردازد، پاسخگویی و تعامل متن را به عنوان یک کل واحد با متنهای دیگر به عنوان یک عنصر زنده، پویا و سیال نشان میدهد. از این رو سخن از جهات گوناگون توانایی تفسیر و انتقال معنی را دارد.

در نگرش میخاییل باختین، روابط دیالکتیکی میان متن، آفریننده، خواننده و عوامل برونمتنی وجود دارد. از این رو فهم درست متن نیازمند نوعی کنش پویاست که دارنده نوعی ذهنیت1 است و سبکها و تصاویر گوناگون را نشان می-دهد

عوامل برونمتنی و درون متنی در پیدایش زمینه گفتگویی متن مؤثّرند؛ بدین معنی که هر متن با عوامل بیرونی تاریخی، سیاسی، فرهنگی تعامل دوسویه دارد و نسبت به متون پیرامون خود واکنش نشان میدهد. اما فهم مکالمهای و بینامتنی متن ریشه در عوامل درونمتنی دارد و گفتارها و گزارههای متن با عوامل پیرامون خود، رابطه تعاملی دارند و زمینه گفتگویی و چندآوایی2را در تقابل با تکگویی3 فراهم میآورند. پیش از باختین، سوسور نظریه زبان و گفتار را مطرح کرد. او گفتار را امری فردی به شمار میآورد. در این نگاه به وجوه تاریخی و اجتماعی گفتار توجه نمیشد

در تقابل با نگرش سوسور، باختین بر رویکرد تاریخی و اجتماعی زبان تأکید کرد و آن را به زبانهای اجتماعی و ایدئولوژیکی دسته-بندی کرد و تصریح نمود که زبان و گفتار در هر جامعهای رنگ، لحن و فضای ویژه خود را دارد. از این رو، نظریه کارکرد اجتماعی زبان و گفتار و ارزش دادن به متون چند لایه و مرکزگریز و چندآوا در تقابل با زبانشناسی فردی و ذهنی سوسوری و تکصدایی است.

این جستار میکوشد تا بر اساس بخشی از نظریه منطق گفتگویی، بیت مورد بحث را به عنوان یک روایت عرفانی- تمثیلی- رمزی که در عین ایجاز کانونیترین اندیشهها و مضامین عرفان اسلامی را در بر دارد بررسی کند. هدف از این پژوهش، بررسی تعامل بیت یاد شده با بافت موقعیتی و ژانرها و گفتمانهای پیشین و نشان دادن دگرگونی ایدئولوژی-های پیشین و دگردیسی ایدئولوژیک آنها از آغاز پیدایش تا زمان سراینده است.

این مقاله به همه وجوه تحلیل انتقادی گفتمان و منطق مکالمهای و تناظر یک به یک آن با بیت یاد شده نمیپردازد. تاکید میشود رویکرد بخشنگری به نظریه تحلیل انتقادی گفتمان و منطق گفتگویی برای این است که نگارنده هرگز در صدد نگاه مکانیکی و پذیرش بیچون و چرای نظریه یاد شده و تطبیق یک به یک آن با بیت یاد شده نیست.

.1 .2 میان گفتمانیت

میانگفتمانیت آن است که گفتمانها و ژانرهای گوناگون در یک رخداد ارتباطی واحد با یکدیگر مفصلبندی شوند. در مفصلبندی نو خطوط مرزبندی درون یک نظام گفتمانی واحد یا میان نظمهای گفتمانی گوناگون دگرگون میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید