بخشی از مقاله

چکیده

امروزه، در مسیر تقویت نقش سازمان ملل متحد، بهویژه شورای امنیت، که هدف اصلیشان حفظ صلح بینالمللی و ممانعت از بروز جنگ میباشد، یکی از تکنیکهای کاربردی سازمان ملل متحد، که اتفاقاً برخی مفاهیم بینالمللی را متأثر ساخته است، رکن فرعیای از شورای امنیت، یعنی »عملیات حفظ صلح« - Peacekeeping Operations - ، است که توانسته در حین و پس از جنگ سرد و در موقعیتهای گوناگون به شورای امنیت در زمینه ایفای مسئولیتش کمکهای بسیاری کند. البته افزونبر نقش و وظایف سنتی نیروهای حفظ صلح، امروزه وظایف بینالمللی و داخلی همچون حقیقتیابی و تدوین گزارش، مباشرت و سرپرستی، کمک در حفظ نظم و قانون، وظیفه امنیتی در مناطق تحت کنترل سازمان ملل متحد، کمک در استقرار نظم و اجرای قانون در یک کشور، وظایف بشردوستانه و تضمین تمامیت ارضی و استقلال سیاسی را ایفا میکنند.

درعینحال، بهواسطه آسیبها و مشکلاتی که این عملیاتها بهصورت کلان یا سوءاستفادههای فردی داشتهاند و در مسیر ارزیابی کارایی عملیات حفظ صلح و در پاسخ به انتقادات صورت گرفته، برنامه اصلاحی بزرگی توسط دبیرکل سازمان ملل در سال 2000 شروع شد تا روند عملیاتهای حفظ صلح مؤثر بمانند و بر آن مبنا، ضرورت اینکه نیروهای حافظ صلح در عملیاتهاکاملاً مجهز و آماده باشند. همچنین اختیاراتشان هنگام اجرای عملاتی کاملاً شفاف، معتبر، حصولشدنی و منطبق با شرایط باشد، از نکات مهم بهشمار میآید.

درعینحال، بر مبنای همین اراده اصلاحیبود که متعاقباً مجمع عمومی »اداره حمایت میدانیDepartment - « - of Field Support ایجاد شد تا درزمینه برنامهریزی و هماهنگی اجرایی هیئتهای حفظ صلح همکاری میکند. بنابراین، بهواسطه اقدامات این اداره، کارایی و انسجام عملیات حفظ صلح بیشتر شده است و توانسته درخصوص مسائلی چون هدایت راهبردی و برنامهریزیهای سیاسی این عملیاتها راهکارهای مؤثری ارائه نماید. اما باتوجهبه ضرورت مطالعه و بررسی تحولات و چالشهای این رکن فرعی، در این مقاله تلاش شده آیین، حقوق حاکم و مسائل مربوط به عملیاتهای حفظ صلح از منظر انطباق با هدف کلان جامعه بینالمللی، که حفظ صلح و امنیت بینالمللی میباشدمدّ،نظر قرار گیرد.

مقدمه

با وجود قواعد لازم و عام الشمول در ممنوعیت تهدید و توسل به زور در روابط بینالملل دولتها در جامعه بینالمللی ، متأسفانه وجود اختلافات و درگیریهای نظامی داخلی یا بینالمللی یکی از واقعیتهای جهان معاصر است2 کهمعمولاً عوامل ترکیبی و پیچیده دارند و گاه ریشه آنها در اساس داخلی است؛ بهطور مثال، مناقشات دهه اخیر آفریقا ناشی از جنگ داخلی و صدور غیرقانونی منابع طبیعی همچون الماس و نفت و در جهت بهدست آوردن اسلحه بوده است و مولاًمع عواقب اینگونه مناقشات تجارت غیرقانونی اسلحه، تروریسم، قاچاق موادمخدر، جریان پناهندگان و ویرانی محیطزیست میباشد که بهسرعت بینالمللی میشود. ازاینرو، باتوجهبه اینکه حقوق طبیعی بنیادینی وجود دارد که فراتر از ملل قرار گرفته و از این حقیقت منبعث میشود که مردم در نهایت اعضای یک جامعه محسوب میشوند 

و اینکه سازمان ملل متحد بهعنوان یکی از مهمترین بازیگران نهادی در جامعه بینالمللی نقش مؤثری در مدیریت و حلوفصل مناقشات ایفا کرده و دارد و در این مسیر، عملیاتهای حفظ صلح یکی از روشهای کنترلی و نظارتی سازمان ملل متحد میباشد که در نتیجه ترکیب سه وظیفه اقدام بشردوستانه، دمکراسیسازی و صلحبانی سنتی پدید آمده است، اما دغدغه محدوده صلاحیتی، ساختار و وظایف محوله به این عملیاتها در منازعات، مزایا و مصونیت نیروهای عملیات حفظ صلح، و چگونگی تأمین و مشارکت دولتها در مخارج عملیات حفظ صلح سازمان ملل متحد از دغدغههای امروز است.

حفظ صلح و تحولات آن در نظام بینالمللی

پیش از اقدامات سازمان ملل متحد، برای نخستین بار اصطلاح »حفظ صلح3« در مواد 10، 11، 15 و 16 میثاق جامعه ملل و طی سالهای 1919 تا 1931 پیشبینی شده بود - Frank, Gregory,2012,p.6 - و برآناساس »هیئت ناظر بر صلح« برای اعزام بازرسان و هیئتهای نظارت بر صلح درهنگام بحرانهای بینالمللی تشکیل شد که در موارد متعددی ایفای نقش کرده است، 4 ولی پس از تاسیس سازمان ملل متحد درخصوص حفظ صلح، برخی بیان داشتهاند که آن به تمام تدابیر و اقدامات سازمان ملل متحد در حفظ یا اعاده صلح و امنیت بینالمللی معطوف است؛ بنابراین، براساس این تعریف حفظ صلح نهتنها نیروهای سازمان ملل متحد، بلکه کمیته های تحقیق، نماینده های ویژه دبیرکل و بهطورکلی، دیپلماسی در چهارچوب سیستم ملل متحد را نیز دربرمیگیرد 

-  پروفسور ایلیانف در کنفرانس سازمانهای غیردولتی برای خلع سلاح در ژنو بیان میدارد: حالت جنگ برای بشر عادیتر از صلح است، زیرا بشر از 3400 سال تاریخ مدون خود 204 سال را در صلح گذرانده و بهتعبیردیگر، باید صلح را توقف و مکثی در توالی جنگها به حساب آورد. تنها در نیمه دوم قرن بیستم هر ساله بهطور میانگین، حدود 1 میلیون نفر از نتایج درگیریهای مسلحانه آسیب دیدهاند

-  از جمله مواردی که در هیئتهای ناظر صلح در جامعه ملل مورد استفاده قرار گرفت، عبارتاند از: اختلاف آلمان لتیوانی 1919 - - 1924، وضعیت جزایر آلند - Aland - در سال 1920، اختلاف لهستان و لیتوانی 1920 - - 1923؛ اختلاف ارضی یوگسلاوی و یونان در سال 1923؛ بحران یونان و بلغارستان - 1925 - ، اختلاف چین و ژاپن و حمله ایتالیا به اتیوپی.

البته، ماده 42 منشور ملل متحد به شورای امنیت اختیار تعریف را میدهد 5 و آن تعریف متضمن مفهومی است که امروزه بهعنوان عملیات حفظ صلح مشهور است. و در سال 1948 برای نخستینبار سازمان ملل متحد برای حفظ صلح به ایجاد سازمان نظارت بر آتشبس ملل متحد در خاورمیانه6 اقدام نمود که مأموریتش نظارت بر توافقنامه آتشبس بین رژیم غاصب صهیونیستی و همسایگان عرب آن بود، ولی علملیاتهای حفظ صلح تکامل یافته درواقع، رکن فرعی شورای امنیت تلقی میشوند که ترکیب نیروهایش از کارکنان نظامی، پلیس و کارکنان غیرنظامی بینالمللی یا محلی میباشد و از جمله اهدافش حضور در جریان جنگها - داخلی یا بینالمللی - ، برخوردهای نژادی و کاهش آلام آنهاست

افزون براین، همکاری رو به افزایشی با دیگر تشکیلات سازمان، از جمله کارگزاریهای سازمان ملل و سازمانهای غیردولتی داشته است؛ بهعنوان مثال نیروهای حفظ صلح در تیمور شرقی تا اعلام استقلال در سال 2001 حضور داشتند. با این توضیح که این عملیاتها به نام سازمان ملل و در چهارچوب تعینی آن و با پرچم سازمان ملل متحد بهعنوان کلاهآبیها8 انجام میشوند و مسئولیت خطای احتمالی اعمال نیروها نیز به خود سازمان منتسب است.9 برایناساس، عملیات حفظ صلح نماد مقدم همکاری بینالمللی و عاملی برای حل و رفع مسالمتآمیز اختلافات است. و بهواسطه همین تﻻشها در موقعیتهای سخت برای ایجاد و احراز صلح بود که نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در سال 1988 جایزه صلح نوبل را احراز کردند.

بررسی تحول عملیات حفظ صلح میتوان اذعان داشت که در طی تاریخ فعالیت و اقدام خود از دو مرحله اصلی گذر کرده است. مرحله نخست از سال 1948 با تشکیل نخستین هیئتهای نظارت سازمان ملل متحد با عنوان »سازمان نظارت بر آتشبس ملل متحد درخاورمیانه و گروه ناظر نظامی ملل متحد در هند و پاکستان« در سال 1949 شروع شده و با بحران سوئز در 1956 تکامل مییابد - مرکز اطلاعات سازمان ملل متحد تهران، - 2012؛ چراکه شیوه جدیدی از اقدامات حفظ صلح ملل متحد ابداع شد،

- بهکارگیری نیروی نظامی باید به طریقی که مواد 43 تا 47 منشور پیشبینی کرده است، صورت بگیرد.

- پروفسور گودریج معتقد است که عملیات حفظ صلح نه به منظور تأثیرگذاری بر رفتار دولتها از طریق روشهای قهری، بلکه برای مساعدت به اجرای توافقهایی که قبلاً حاصل شده است و لازمه ان اجرای وظایفی چون نظارت گزارش و کمک به فیصله اختلافات کوچک و اجرای وظایف پلیس محلی و بهطور کلی، انجام کارهایی که تصور میرود به هدف نهایی فیصله مسالمتآمیز کمک مینماید 

-  نیروهای حافظ صلح ملل متحد، از مزایا و مصونیتهای مندرج در ماده 2 کنوانسیون مزایا و مصونیتهای ملل متحد برخوردارند. بنابراین، این نیروها از هر نوع جریان قانونی مانند بازرسی، مصادره، توقیف، ضبط و کسب مالکیت و نیز ورود و مداخله ماموران دولت میزبان مصون میباشند، مگر در موردی که سازمان بهطورروشن از مصونیت خود صرفنظر نماید. همچنین، براساس ماده 4 کنوانسیون یادشده بستههای پستی و مدارک و اسناد متعلق به نیرو همانند کلیه های پستی و ارتباطات نمایندگان سیاسی خارجی از تعرض مصون میباشند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید