بخشی از مقاله

چکیده
تصویرآفرینی، تلاش ذهنی یک نویسنده یا شاعر برای تصویری کردن تجربه حسّی وی به کمک واژگان است. تصویرسازی، معمولاً با استفاده ازصُور خیال صورت میپذیرد و با آن که برخی حسّ آمیزی، تصویرهای پارادوکسی و... را در آفریش تصاویر، دخیل میدانند؛ امّا تکیه اصلی بر روی عناصر بلاغی چون: استعاره، تشبیه، مجاز و کنایه است که روی هم رفته، محور افقی خیال را تشکیل میدهند. میر احمد سیّد فخری نژاد - 1325-1377 - مُتخلّص به »شیون فومنی«، از شاعران تصویر آفرینی است که رنگ اقلیمی شمال، ؛ در اشعارش، نمود خاصّی دارد. سئوال اصلی این نوشته آن است که آیا عنصر »آب« و مشتقّات و ملزومات آن، در تصویر آفرینی رباعیّات شیون، نقشی دارد؟در این جُستار، تصاویر اقلیمی بر ساخته از آب در
رباعیّات وی به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتیجه بررسی نشان میدهد؛ آب، مُشتقّات و ملزومات آن نظیر: ابر، مَه، شبنم و ...نقش اساسی در شکلگیری تصاویر اقلیمی در رباعیّات این شاعر دارند و حتّی میتواند به عنوان یک مُشخصّه سبک شخصی در رباعیّات وی، مورد تأکید قرار گیرد.

واژگان کلیدی: آب، اقلیم، تصویر، رباعی، شمال، شیون فومنی.

.1مقدّمه

آب، الفبای آبادانی، سمبل مرگ و زندگی، نماد باستانی برای زِهدان و باروری، رمز تطهیر و نو زایی، پلی میان دنیای مادّی و عالم مآوراءالطبیعه و برترین نوشیدنی عالم هستی و دومین آفریده از آفرینشهای هفتگانه اهورامزدا و گرامیترین عنصر پس از آتش میباشد. بنابر معتقدات زردشتی، زمین و همه هستی مادّی از آب آفریده شده است که مُطابقت تامّ با باور دینی مُسلمانان بر اساس نصّ صریح مِنَقرآیِألماء» کُلﱡ شیءٍ حَیﱟ« - انبیاء - 20/ دارد. ایرانیان باستان، چشمه، رود، برف و باران را هم مُقدّس میشمردند و آنها را ستایش میکردند - ر.ک.رضی،1382، ص. - 34 و از آنجا که آب را نماد رحمت الهی میدانستند، در نیایشها دُعا میکردند که آب از آنِ بداندیش، بدگفتار، بددین، دوستآزار، مُغآزار، همسایهآزار، خانوادهآزار، پارساآزار، دُزد، پارساکُش، جادوگر، بدعت گزار، دروغگو و کسی که مردم را به خاک میسپارد؛ نباشد - ر.ک.رضایی باغ بیدی، 1384، ص.. - 1

اهمیّت آب در آئین مهرپرستان به حدی است که میبایستی، مهرابهها یعنی عبادتگاهایشان در محلّی قرار گیرد که آب روان از کنارش بگذرد. در دین اسلام برای توبه و پاک شدن از گناهان، معروف است که آب توبه بر سر آنها ریخته میشود« - ایموتو،1386،ص. هفت - . هر ساله آشوریان، بنابر یک سنّت کهن، برای مُشایعت خدای تموز - دموزی - زمانی که به جهان زیرین و دنیای مردگان میرود به بدرقه، دنبالش آب میپاشند. به دنبال مُسافر نیز آب میپاشند تا هر چه زودتر به سلامت از سفر بازگردد - ر.ک.رضی،1382، ص.. - 189 آب علاوه بر نقش تطهیر، جنبه نمادین نیز دارد. آب هم نماد زندگی و هم نماد مرگ است. آب جاری، سمبل زندگی و آب راکد سمبل مرگ است و چون پلی بین دنیای زمین و عالم ما وراء الطبیعی عمل میکند - ر.ک. الیاده،1373، ص.. - 189

.1-1پیشینه تحقیق

در مرور پیشینه این تحقیق کاراهای ارزندهای از جمله پایاننامهای از شبنم شمس مقدّم - 1388 - ، با عنوان »بررسی ساختاری منظومههای دراماتیک گیلکی در آثار محمدعلی افراشته و شیون فومنی« ، به راهنمایی فرزان سجودی و پایاننامهای از حکیمه ممیان - - 1391، تحتعنوان »بررسی تصاویر اقلیمی شمال در شعر شیون فومنی« به راهنمایی رامین صادقی نژاد و مقالهای از محمدحسین خانمحمدی ]و دیگران - 1395 - [ تحت عنوان »بررسی عناصر بومی و منطقه ای در اشعار شیون فومنی«، صورت گرفته است.

.2 بحث

زبان در کاربرد روزمرّه خود وسیلهای است که پیامی را از شخصی به شخص میرساند. آنچه در این کاربرد از زبان، مورد توجّه گوینده و شنونده قرار میگیرد، تنها مفهوم واژها است. امّا هر واژهای افزون بر معنی، دارای ابعاد دیگریست که در کاربرد روزمره زبان بههاآنتوجّه چندانی نداریم. این ابعاد مُتّکی بر ظرفیتهای صوتی، دستوری و تصویری زبان است. آنگاه که تنها به ساخت معنوی واژهها اکتفا نکنیم و همگام با مفهوم واژهها، ظرفیتهای نهفته در حوزههای صوتی و تصویری زبان را نیز برای بیان مفاهیم به کار گیریم، به گونهای از بیان شعری دست یافتهایم. امّا بیان شعری، به تنهایی برای آفرینش هنری، کافی نیست. شعر حاصل انفجاری ذهنی است که از برخورد احساس و اندیشه شکل میگیرد و جهان واژهها را از ریشه و اساس دگرگون میسازد. منظور از تصویر - - image، مجموعه گستردهای از امکانات بیان هنری است. امّا آنچه در این نوشته مورد تأکید قرار خواهد گرفت، تنها صورت- هایی از تصویر است که بدان عناصر بلاغی - استعاره، تشبیه، کنایه و مجاز - اطلاق میشود.

تصویر، یکی از مهمترین وسایل آفرینش زیبایی در شعر است. »طعم خالص تصویر، زاییده شباهت حیرت انگیز دو مقولهای است که در تاریخ با طبیعت در یک قالب نمیگنجد و در شعر بر هم منطبق شده است - «قنّادان،1384، ص.. - 66 تأکید بر این نکته ضروری است که وقتی میگوییم که تصویر یکی از ارکان مهّم به وجود آورنده زیباییهای شعر است، به این مفهوم نیست که بدون تصویر، آفرینش شعر ناب، ناممکن است. هر یک از عناصر تشکیل دهنده شعر، امکاناتی را برای آفرینش و بیان زیباییهای شعری در اختیار شاعر قرار میدهد. این که شاعر چگونه و با چه نسبتی این امکانات را به کار میگیرد، به میزان تواناییهای هر شاعر و نیز وسعت تجربیّات و درجه تسلّط وی بر ابعاد گوناگون زبان و مهمتر از همه وضع روحی شاعر بستگی دارد. شیون، نیز همانند نیما در حوزه تخیّل شعری، دید عینی - - objectiveرا جایگزین نگرش ذهنی - - subjective میکند. یعنی برخلاف شعرای قدیم، به تجربیّات حسّی خود از محیط پیرامون تکیه میکند، نه بر الگوهای ذهنی و قراردادی. این شیوه باعث شده است تا در اشعار او هم غنا، غلظت و هم رنگ اقلیمی را ببینیم - ر.ک .روزبه،1381، ص.. - 71

در زبان انگلیسی، ایمیج نه تنها به یکی از معانی بالا به کار میرود، بلکه به معنی نمایش دادن یا تصویر کردن شخص، حیوان و شیء است به صورت مجسمه، طرح، نقّاشی یا عکس یا فیلم و به طور کلّی به هر صورتی که حسّ بینایی بتواند آن را دریافت کند و به عبارتی دیگر، مشاهده پذیر باشد - ر.ک.میرصادقی،1373، ص.. - 74 این مفهوم در کاربرد اصطلاحی آن در نقد ادبی نیز وجود دارد و در این مفهوم، به شکل زیر تعریف میشود: ایماژ اثری ذهنی یا شباهت قابل روئیتی است که به وسیله کلمه، عبارت یا جمله نویسنده یا شاعر ساخته میشود تا تجربه حسّی او به ذهن خواننده یا شنونده منتقل شود. از توضیحی که »تهانوی«صاحب کشّاف اصطلاحاتالفنون آورده است؛ دانسته میشود که قدما در کتُب ادب، خیال را به معنی نوعی ایهام به کار بردهاند. تا چندی قبل، ایماژ یا تصویر را در نقد ادبی، تصاویری میدانستند که تنها از طریق حسّ بینایی قابل دریافت باشد، امروزه منتقدان ادبی، معتقدند که تصویر خیال به همان اندازه که با حسّ بینایی سر و کار دارد،با حواسّ دیگر از قبیل شنوایی و لامسه نیز مربوط است و به طور کلّی تأکید میکنند که کلمات دلالت کننده بر تجربهای حسّی مختلفاند.

به عبارت دیگر، »تصویر« میتواند صدا، بو، مزه و تجارب مربوط به حسّ لامسه مانند: سختی، رطوبت، گرما، سرما، نرمی و زبری را القاء کند. همچنین میتواند بیانگر یک حسّ درونی مانند: گرسنگی، تشنگی یا درد جسمانی باشد. بدین ترتیب »تصویرگری - imagery - « را میتوان به عنوان ارائه تجربه حسّی از طریق زبان تعریف کرد. این جنبه از هنر شاعری، یکی از مهمترین قابلیتهای شاعر در خلق زیبایی و در نتیجه، ایجاد لذّت در خواننده یا شنونده است. براهنی در بررسی تصویر معتقد است: »هر نوع بررسی در باره تصاویر آبی در رباعیّات شیون فومنی  403  تصویر، جز بر اساس زیباشناسی تجربی و روانکاوی هنری و بررسی اجتماعی، اشتباه است« - براهنی،1371، ص.. - 45

.1-2دامنه و کاربرد واژه آب مشتقّاتو  و ملزومات آن در رباعیّات شیون فومنی

»کوچه باغ حرف«عنوان مجموعه رباعیّات شیون فومنی است که در آن174رباعی، توسّط فرزند ارشد شاعر »حامد«، گردآوری شده است که در بسیاری از این رباعیها، آب و مشتقّات آن، بُنمایه آفرینش تصاویر شعری شاعر قرار گرفته است. این عناصر را میتوان در دستهای مُتمایزی به شکل ذیل تقسیم بندی کرد:

الف- رباعیهایی که در آنها، واژه »آب«، به صورت اسم بسیط، به کار رفته است؛

ب- رباعیهایی که در آنها، واژه »آب،«به صورت اسم مرکّبی در حُکم واژه بسیط، به کارگرفته شده استمانند: حُباب، سراب، گرداب و آبشخور؛

ج- رباعیهایی که در آنها، واژهای به کار رفته در حُکم ظرف و اسم مکان برای »آب« محسوب میشوند،نظیر: برکه، نهر، رود، دریا، اقیانوس، چشمه، شط، جویبار و محیط - اقیانوس - ؛

د- رباعیهایی که در آنها، واژههای به کار رفته، بیانگر حالات و صورتهای دیگر »آب،« نظیر: سیل، بُخار،تگرگ، موج، ابر، باران، برف، شبنم، قطره، فواره، رگبار، طوفان، شرجی، مَه؛ میباشند؛

ه- رباعیهایی که در آنها، صفات و ویژگیها و حالاتی به کار رفته است که اختصاص به »آب«، دارد، چون: تشنه، تشنگی، عطش، غریق، دریازده و تر؛ و- رباعیهایی که در آنها، افعالی به کار رفته که مختص به »آب« است، همچون: شستن و باریدن؛

ز- رباعیهایی که در آنها، اسامی خاصّی، به خدمت گرفته شده است که رابطه مستقیمی با »آب« دارند، مثل: زمزم و کوثر؛

ح- رباعیهایی که در آنها، عناصر، ملزوماتی به کار گرفته شده که با »آب،« بستگی تامّ و تمام دارند، همانند: قایق، کشتی، ساحل، بندر، دُر و صدف؛

ط- رباعیهایی که در آنها، اسامی شهرهایی آمده است که به نوعی تداعیگر »آب،« و خطّه سر سبز و بارانی شمالاند، چون: انزلی و رشت؛

ی- رباعیهایی که در ها،آن اسامی عَلَمی به کار رفته که با »آب«، رابطه مستقیمی دارد، همانند: خضر - ع - ؛

ک- رباعیهایی که در آنها، اسامی اسباب و آلات و ظروفی به خدمت گرفته شده که مختّص »آب«، یا درتعامل با آباند، مثل: کاسه، دَلو و پیاله؛ ل- رباعیهایی که در آنها، قیودی به کار رفته است که در رابطه با »آب«، معنی پیدا می کنند، چون: جاری؛
م- رباعیهایی که در آنها، اسامی حیواناتی به کار گرفته شده که با آب پیوند دارند، مانند: ماهی و بط - مرغابی - .

2 .- 2تصاویر برساخته از آب و مشتقّات آن بر اساس عناصر بلاغی - استعاره، تشبیه، کنایه و مَجاز - .

.1-2-2 استعارهتبعیّه در فعل - ابری آمد که بر سرم گریه کند - رباعی65، ص/ - 45 باران کلام ما اگر بنشیند - رباعی69، ص/ - 47 فواره به خاک مینشیند آخر - رباعی99، ص. - 62 که در اشعار فوق، به ترتیب فعلهای »گریه کند«، »بنشیند«، »مینشیند«؛ در معنای »باریدن« به کار رفتهاند. - ر.ک.گُلی،1388، ص. - 157؛ 2 .- 2استعاره-2 مُصرّحه مُجرّده - عشق از همه سو به جویباران پیوست - رباعی43،ص - 32؛ که »عشق،«در این رباعی استعاره مصرّحه مجرّده از باران است؛

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید