بخشی از مقاله

چکیده

دراین مقاله تلاش شده است که نشان دهد رباعیات خیام، حاصل تفکرات شخصیت میان رشتهای خیام است و در ساختار خود می تواند هم جهت مفاهیم اساسی مکتب پستمدرن باشد. بررسی وجود رابطه دوسویه بین رباعیات خیام و پستمدرن در حیطه گفتمان و بازی گفتمانی و هویت پستمدرن است. خیام به بازی ساختارها و نشانه ها و نقیضهسازیاندیشگانی نشسته و با بازی گفتمانیاش در رباعیات همسوی با تحلیل گفتمان فوکویی، حالات چندگانگی و نوشوندگی و دگرگونی در گفتمان شده است و هویتی نو، محصولاین دگرگونی گفتمان است.

باید ذکر کرد که هویت در عصر پستمدرن قابل تثبیت و تعریف نیست و هرلحظه باز تعریف و بازتولید میشود. همچنین با تکیه بر بحث زمان، اساسی ترین درونمایه رباعیات خیام، به نسبیتگرایی و تغییر و سیالیت و جایگزینی لایههای کیفیتزا خیامی میپردازد که به نوبه خود باعث تکوین و ایجاد هویتهای جدید با کیفیتهای جدید و سرشار از تنوع، تکثر در بستر مناسبات و تعامل های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و... میگردد.

-1 مقدمه

باید اذعان داشت ترانههای دوبیتی خیام در همهجای دنیا و در محیطهای گوناگون و بین نژادهای مختلف، مورد توجه است. تسلط شگفتآور وی بر اکثر علوم زمان خویش و شخصیت میانرشتهای موجب تجلی در همه ابعاد تفکر شده است. هرکدام از افکار خیام را جداگانه میشود نزد شعرا و فلاسفه بزرگ پیدا کرد ولی رویهمرفته هیچکدام را نمیشود با خیام سنجید و خیام در سبک خود از اغلب آنها جلو افتاده است.

قیافهمتنِ خیام، او را بیشتر از همه چیز یک فیلسوف و شاعر بزرگ همدوش لوکرس، اپیکور، گوته، شکپیر و شوپنآور - شوپنهاور - معرفی میکند... - هدایت، بی تا . - 24 با بیانی واضح و صحیحتر »پیوندی استوار بین نام خیام با رباعی است آنگونه که این دو نام را بدون یکدیگر نمیتوان به کار برد زیرا، اگر چه پیش از خیام نیز در تاریخ ادبیات ایران رباعی بسیار میتوان یافت، لیکن کمال و نامآوری قالب رباعی با نام خیام پیوندی ناگسستنی دارد«.

بنا به گفته شفیعی کدکنی، رباعی را نابترین، اصیلترین و کهنترین قالب شعری نامیده است، زیرا آن آرایههای ادبی که در قالبهای شعری دیگر به کار گرفته میشود، تقریبا در رباعی وجود ندارد و صفت نابترین هم ازهمینروی به آن داده شده است. در این باب رباعیات خیام سیراب از حقیقت فلسفه و افزون کننده تصویر واندیشه نو به سنت شعری پیشین است. بههمینروی تحقیقات و مطالعات به صورت فراوان درباره خیام توسط ادیبان انجام شده است و دراین پژوهش توجه به بررسی رباعیات خیام علیتسلی میشده است و در ادامه آن، دراین مقاله به بررسی رباعیات خیام از منظر پسامدرن پرداخته و به رابطه دوسویهای که با هویت پستمدرن شکل می گیرد، میپردازد.

درحالحاضر پستمدرن جریان غالب برفضای فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی.... معاصر است و گفتمان پسامدرن از کلیدیترین تغییرات بنیادی در عرصههای مختلف برای شکلگیری مفهوم پستمدرن بوده است و از جانب دیگر گفتمان پستمدرن خود یکی از علل اصلی تولید هویت پستمدرن است و دگرگونی بازی گفتمان پستمدرن و خیامیموجب واسازی هویت میشود.  در بعد زمانمندی رباعیات خیام، سیالیت لایههای کیفیت زمان را به همراه دارد، این سیالیت در هویت پستمدرن جاری است. دراین مقاله موضوعی که عنوان شده است، خیام با شخصیت » میان رشتهای« که از تعاریف پستمدرن محسوب میشود، هنوز سخن نو دارد و فلسفه تغییر و دگرگونیاش هرلحظه، شکلی از زندگی و هویتی با کیفیت نو را تعریف میکند.

-2 جریان فکری پسامدرن

پسامدرنیسم در مقام مهمترین و چالش برانگیزترین جریان فلسفی و جامعهشناسی معاصر با بنافکنی1 بنیادهای مدرنیته به رهیافتی غالب در واپسیندهههای سده بیستم تبدیل شد - مولایی، . - 110: 1389 جامعهشناسان نوعی پستمدرنیسم را مظهر فرهنگی جهانی شدن و بیانگر فضای فکری- فرهنگی و سیاسی واپسینسالهای سده بیستم ارزیابی میکنند - مولایی، . - 112 : 1389 بسیاری از محققان، پستمدرنیسم را جریانی مستمر و در راستایاندیشههای مدرنیسم دانسته و چون برای مدرنیسم دو نوع خرد، ابزاری و انتقادی، قائلند. درنتیجه وجود پستمدرنیسم را در محور نقداندیشههای مدرنیسم میدانند به هرتقدیر» پستمدرنیسم « بهعنوان کانون فکری مستقل، بهترکیب و تلفیقاندیشههای متفاوت مختلف از گذشته تا به حال دست زده است - دباغ،. - 60 :1390

-3 گفتمان پسامدرن

گفتمان از جمله مفاهیم مهم و کلیدی و از تجلی گاههای تغییرات بنیادی در دنیای مدرن و سرآغاز پسامدرن بوده است که در عرصه نظریههای ادبی، فلسفی، جامعهشناسی سیاست، روانکاوی و حتی روانشناسی اجتماعی و سایر حوزهها و رشتههای علوم اجتماعی در نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه و عملاندیشمندان و نظریهپردازان قرار گرفته است و مفهوم گفتمان را دراین برهه زمانی »به معنای فوکویی آن« یا »به معنای فراساختارگرایی آن« به کار میبرند - سلیمینوه،. - 50:1383 ادوارد سعید که اساس ساختمان »شرق شناسی« خود را بر همین مفهوم بنا نهاده است، آشکارا میگوید: »مفهوم شرق شناسی درک نخواهد شد، مگر آن که به صورت یک گفتمان... آنهم به صورتی که فوکو به کار میبرد، مطالعه شود« - عضدانلو ،. - 14 :1380 که در باب گفتمان خیام به صورت فوکویی مورد بررسی قرار میگیرد.

از دیدگاه فوکو »گفتمان« نقطه تلاقی و محل گردهمایی قدرت و دانش است. هررشته خاصی از دانش در هردوره خاص تاریخی، مجموعهای از قواعد و قانونهای ایجابی و سلبی را دارد و همین قواعد و قانونهای نانوشته، که درعینحال بر هرگفتار و نوشتاری حاکمند، »گفتمان« آن رشته خاص در آن دوره خاص تاریخی هستند - سلیمینوه ، . - 54 :1383 که خود زمینه پستمدرن و نگاه فراساختارگرایانه در گفتمان است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید