بخشی از مقاله
چکیده:
ترجمهي رباعیات به زبانهاي انگلیسی، فرانسوي، ایتالیایی و دیگر زبانهاي غربی نشان از عمق معنایی دارد که این
رباعیات از آن برخوردار است و به جرأت میتوان گفت که در جوامع ادبی غربی و اروپایی عرصه ي توجه به رباعیات از گستردهترین عرصهها است و آثار منظوم هیچ شاعر و یا کاتبی تا این اندازه مورد توجه قرار نگرفته است و در یک کلام باید گفت که رباعیات اوج افتخار فرهنگ و ادبیات شرق و اسلام در جهان استح خیام در تاریخ ادبیات فارسی پیش از دوران معاصر چندان مورد توجه نبود، ولی در دورهي معاصر وضعیت به کلی دگرگون شد. هنگامی که فیتز جرالد، شاعر انگلیسی در\ دهه پنجم قرن 19، رباعیات خیام را ترجمه و منتشر کرد، شگفتی خاورشناسان را برانگیخت. عمر خیام که به عنوان شاعر و ادیب از جانب خاورشناسان مورد بیمهري واقع شده بود، ناگهان به خاطر ترجمهي رباعیاتش، به اوج منزلت و شهرت در ادبیات جهانی رسید و شاعران و فرهنگ دوستان هر ملتی کوشیدند با ترجمهي رباعیات اندك اما پرمغز او زمینهي آشنایی مردم خود را با اندیشه و شعر خیام فراهم آورند. ادیبان عربزبان پس از مطالعه و بررسی ترجمهي فیتزجرالد از رباعیات بر آن شدند رباعیات خیام را به عربی بازگردانند؛ ازهمین رو بسیاري از آنان با مبنا قرار دادن ترجمهي فیتزجرالد شروع به کار کردند و ترجمههاي گوناگونی را ارائه کردند. به طور کلی میتوان گفت فتیزجرالد و ترجمهي او تاثیر شگرفی بر ترجمههاي عربی رباعیات و حتی آشنایی آنها با خیام را پدید آورد.
.1 مقدمه:
حکیم عمر خیام از زمره چهرههاي ادبی و فرهنگی و علمی ایرانی است که بسیاري از اندیشمندان، فیلسوفان، ریاضیدانان، ادیبان و شاعران هر یک از او به بزرگی یاد کردهاند که از جمله این صفات و تعاریفی که درباره جایگاه خیام از زبان آنان گفته شده سخن امام جار االله زمخشري مفسر بلندپایهي قرآن است که از حکیم عمر خیام به عنوان فیلسوف و حکیم دنیا تعبیر نموده است بیگمان سخن گفتن از رباعیات و حکیم خیام در حقیقت سخن از یک شاعر نیست بلکه سخن از بخش بزرگی از فرهنگ و تمدن اسلامی است که پایههایی از خیمهي افراشتهاش بر عرصهي تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران بنا نهاده شده است و این واقعیت که تمدن ایران در تبیین و ترویج و گسترش فرهنگ و تمدن اسلام سهمی بسزا و درخور اندیشه داشته است، بر هیچیک از اصحاب دینپژوه و فرهنگشناس پوشیده نیست خیام در تاریخ ادبیات فارسی پیش از دوران معاصر چندان مورد توجه نبود، ولی در دورهي معاصر وضعیت به کلی دگرگون شد. هنگامی که فیتز جرالد، شاعر انگلیسی در دهه پنجم قرن 19، رباعیات خیام را ترجمه و منتشر کرد، شگفتی خاورشناسان را برانگیخت. عمر خیام که به عنوان شاعر و ادیب کمتر شناختهشده بود، ناگهان به خاطر ترجمهي رباعیاتش، به اوج منزلت و شهرت در ادبیات جهانی رسید و شاعران و فرهنگ دوستان هر ملتی کوشیدند با ترجمهي رباعیات اندك اما پرمغز او زمینهي آشنایی مردم خود را با اندیشه و شعر خیام فراهم آورند و شاید یک قسمت از شهرت خیام در دنیا مدیون همین ترجمههایی است که به زبانهاي گوناگون صورت گرفته است؛ زیرا برخی مترجمان در ترجمهها از خود مهارت شایانی نشان دادهاند و به بهترین شکل رباعیات خیام را ترجمه کردهاند. پژوهشگران ادبیات عربی در دورهي معاصر توجه فراوانی به خیام نشان دادند، به گونهاي که کمتر شاعر عرب زبانی میتوان یافت که تا این حد در کانون توجه قرارگرفته باشد و حتی شاید بتوان گفت اعراب پس از آشنایی با ترجمهي فیتزجرالد بیشتر از اروپاییان به تحلیل و اندیشهي خیام پرداختند یا اگر مبالغهاي درکار نباشد بیش از خود ایرانیان در پیوند با خیام پژوهش کردند.
طه حسین در مقدمهي دیوان حافظ شیرازي که ابراهیم امین الشواربی آن را به عربی برگردانده است، به این نکته اشاره میکند که پیش از دورهي نهضت اطلاعات عربزبانان از ایران و ادبیات آن بسیار ناچیز بود و توانایی لازم براي فهم ادبیات ایرانی نداشت و پس از آشنایی با ادبیات فرانسه، انگلیس، آلمان و ... با ادبیات فارسی آشنا شدیم و همین کافی است که در این اتفاق ترجمهي فیتزجرالد از رباعیات خیام نقش پر رنگی داشته است. - طه حسین،
مقدمهي ترجمهي امین الشواربی از دیوان حافظ، . - 1383 به طور کلی توجه عربزبانان به رباعیات خیام در سه زمینه قابل بررسی است:
در زمینهي مورد نخست عربزبانان 55 ترجمه از رباعیات را پدید آوردند که یوسف بکار در کتاب الترجمات العربیه لرباعیات الخیام به این ترجمهها اشاره کرده است - رك بکار، - 1988 دربارهي مورد دوم کتابهاي فراوانی نوشته شده است که براي نمونه میتوان به کتابهاي زیر اشاره کرد:
عمر الخیام بین الحقیقه والأسطورة، أحمد مصطفی الخطیب؛ شهرة الخیام بین العلم والأدب، عبد الحق فاضل؛ رباعیات عمر الخیام، ماهر حسن فهمی؛ ثورة الخیام، عبد الحق فاضل.
دربارهي مورد سوم که در گسترهي ادبیات تطبیقی قرار میگیرد، عربزبانان به تأثیر رباعیات خیام در ادبیات عربی پرداختهاند و کتابها و مقالههاي فراوانی پدید آوردند که از میان این مقالهها میتوان به مقالههایی که به مقایسهي خیام و ابوالعلا، خیام و ایلیا ابوماضی و.. پرداختهاند، اشاره کرد. در زبان فارسی تا کنون آن گونه که باید پژوهشی دربارهي ترجمههاي عربی رباعیات خیام صورت نگرفته است. برخی پژوهشگران به گونهاي پراکنده به نقد و معرفی یکی از ترجمههاي رباعیات خیام به عربی پرداختهاند. این پژوهش با تأکید بر ترجمههاي عربیاي که به صورت غیر مستقیم – زبانی غیر از زبان فارسی- پدید آمده است، به بررسی ترجمههاي غیر مستقیم رباعیات خیام به زبان عربی میپردازد. عربزبانان اولین کسانی نبودند که به ترجمهي رباعیات روي آردند، پیش از آنان، این رباعیات به زبانهاي انگلیسی، فرانسوي، آلمانی، ایتالیایی، اتریشی، ترکی و… ترجمه شده بود، آنها به کمک ترجمهي انگلیسی رباعیات فیتزجرالد با خیام و شعر او آشنا شدند. توماس هید، استاد زبان عربی و عبري دانشگاه آکسفورد در سال 1700م. نخستین کسی بود که رباعیات خیام را به انگلیسی برگرداند، اما ترجمهي انگلیسی فیتزجرالد به دلیل روانی و سلاست و انسجام معنا مورد توجه عام و خاص قرار گرفت، به گونهاي که تا سال 1925 ترجمه به چاپ صد و
بیست و نهم رسید اکنون چون رباعیات از طریق ترجمهي انگلیسی به زبان عربی راه یافت، به کوتاهی ترجمهي انگلیسی رباعیات خیام بررسی میشود و پس از آن به تحلیل مهمترین ترجمههاي عربیاي که براساس ترجمهي فیتزجرالد پدید آمده پرداخته میشود. زندگی آرام و بدون دغدغه را دوست میداشت و چیزي جز مطالعه و اندیشیدن او را به شوق نمیآورد. به یکی از دوستان خود چنین نوشت: »من این جا نشستهام و میخوانم، سیگار میکشم و وجودم سرشار از حکمت میشود و اکنون که این نامه را مینویسم، به نیازهاي مادي خود بی اعتنا هستم.« او هم چنین شعر و نثر و داستان مینوشت و براي سرگرمی نقاشی میکرد. در سال 1856 در 48 سالگی ازدواج کرد. پیوند بسیار محکم و صمیمی با هم کلاسیهایش در دانشگاه داشت و همهي این افراد ببعدهام از بزرگان اندیشه، ادب و هنر در انگلیس شدند، ولی فیتزجرالد به دلیل ترجمهي رباعیات خیام از شهرت روز افزونی برخوردار شد و سرانجام در سال 1883 م. در 74 سالگی چشم از جهان فرو بست.
-2 فیتزجرالد و رباعیات خیام
فیتزجرالد رباعیات خیام را در منظومهاي واحد به نظم کشید. این منظومه 100 بند و هر بند 4 مصراع دارد و مصراعهاي اول، دوم و چهارم به شیوهي رباعیات فارسی هم قافیه است، ولی این تنها یک تشابه ساختاري است، چون فیتزجرالد، تغییراتی بنیادي در قالب رباعی فارسی ایجاد کرد. ترجمه را از اصل فارسی آن دور ساخت، ولی ترجمه، محورها و هستههاي مرکزي کار او است. و خودش نام ترجمه را بر آن نهاد، ولی به حق او در منظومهاش ابتکار و نوآوري کرد. و ترجمه منظوم وار را برگزید چون این گونه ترجمه با ذوق اروپایی هماهنگ بود. و ترتیب اصلی رباعیات را که هر رباعی در بر دارنده یک اندیشه بود و با رباعی بعدي ارتباط معنایی نداشت را، رها کرد.چنین به نظر میآید که فیتزجرالد بر این باور بوده است که شعر شاعران دیگري چون عطار و جامی را میتوان به شکل رباعیات خیام ترجمه کرد. فیتزجرالد خطاب به یکی از دوستانش چنین مینویسد: »این شعراي فارسی محتاج قدري هنر هستند که به آثارشان شکل منتظمی ببخشد. توجه فیتزجرالد به ادبیات فارسی به دوران تحصیل او باز میگردد. زبان فارسی را در دانشگاه آموخت و پس از پایان تحصیل نیز پیوند خود را با زبان فارسی حفظ کرد و این پیوند به گونهاي ادامه یافت که باعث شد فیتزجرالد با شوقی وصف ناشدنی همهي توان خود را در مطالعه و پژوهش در ادبیات فارسی کهن محدود سازد او در سال 1856 برخی از اشعار عطار و جامی را به انگلیسی باز گرداند. پروفسور کاول، دوست فیتزجرالد و استاد زبان سانسکریت دانشگاه کمبریج نسخهاي از رباعیات خیام موجود در کتابخانهي بودلیان آکسفورد را به فیتزجرالد هدیه داد. فیتزجرالد با دیدن این نسخه به وجد آمد و با اشتیاق ترجمهي آن را به زبان انگلیسی شروع کرد. هنگام ترجمه، کاول نسخهي دیگري از نسخهي »کلکته« را در اختیار او گذاشت. فیتزجرالد با وجود کمی حجم رباعیات ترجمهي آن را شروع کرد و در خلال سالهاي 1857 و 1858 به بازنگري و ویراستاري آن ترجمه پرداخت و سرانجام آن را در سال 1859 چاپ و منتشر ساخت.
این ترجمه در آغاز نتوانست مخاطبان فراوانی پیدا کند، ولی با گذر زمان و آگاهی مردم از آن، چاپ نخست آن بیدرنگ تمام شد. فیتزجرالد در چاپ نخست 75 رباعی را به انگلیسی باز گردانده بود و در چاپ دوم در سال 1868 به 110 رباعی رسید، ولی در چاپ سوم و چهارم در سال 1879 تعداد رباعیات به 101 رباعی کاهش یافت و تعداد رباعیاتش پس از این چاپ در چاپهاي بعدي تغییري نکرد.
-3 شیوهي فیتز جرالد در ترجمهي رباعیات
فیتزجرالد رباعیات خیام را در منظومهاي واحد به نظم کشید. این منظومه 100 بند و هر بند 4 مصراع دارد و مصراعهاي اول، دوم و چهارم به شیوهي رباعیات فارسی هم قافیه است، ولی این تنها یک تشابه ساختاري است، چون فیتزجرالد، تغییراتی بنیادي در قالب رباعی فارسی ایجاد کرد که این تغییرات عبارتند از:
الف: فیتزجرالد هر رباعی را جداگانه ترجمه نکرد، بلکه مفهوم و اندیشهي موجود در 2 یا 3 رباعی را در هم آمیخت و آن را در یک بند به شکل رباعی درآورد.
ب: فیتزجرالد رباعیات خیام را به شکل فارسی آن که بر اساس حروف الفبایی مرتب شده ترجمه نکرد.