بخشی از مقاله
چکیده
از آن جا که توجه مطالعات اقتصادی به آینده است و هیچ چیز در آینده قطعیت ندارد، در عمل به دلیل وجود ریسک و عدم اطمینان معمولا بین آن چه که پیش بینی شده و آن چه که تحقق یافته تفاوت وجود دارد. با توجه به میزان قابلیت اعتماد بسیار پایین برنامه ریزی قطعی و کنترل پروژه بر اساس این گونه برنامه ریزی ها که در اکثر پروژه های عمرانی به کار می روند، می بایست به دنبال راهی مطمئن تر برای کنترل و تعامل با عدم قطعیت ها معرفی شود که افزایش قابلیت اعتماد را بر عهده دارد. در این راستا شیوه های متعددی تا کنون ابداع و معرفی شده است. نظریه مجموعه فازی به عنوان مبحثی نوین با ترکیب شدن با علم مدیریت و نیز علم اقتصاد قادر خواهد بود نقش اساسی و بزرگی را در مدیریت ریسک ایفا کند. بنابراین یکی از این راه ها استفاده از منطق فازی در تحلیل ریسک پروژه هاست. در این مطالعه به مباحث مربوط به منطق فازی در جهت رفع این نقصان اشاره خواهد شد و مطالعات انجام شده حاکی از این است که با استفاده از مجموعه نظریه های فازی می توان ارزیابی اقتصادی و مدیریتی موجه تری را برای تصمیم گیری هایی که داری عدم قطعیت هستند، انجام داد و طرح های اقتصادی را پیش از پیش به واقعیت نزدیک کرد.
کلید واژه: منطق فازی، عدم قطعیت، تحلیل های اقتصادی، مدیریت ریسک
-1مقدمه
امروزه دنیای واقعی ما بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان یک توصیف و تعریف دقیق از آن به دست آورد. تغییرات فردی، بسیار فراوان و آنی بوده و تعریف دقیق آن از یک فرد به فرد دیگر متفاوت است. در همین راستا پیچیدگیها در حوزه بازاریابی و مدیریت بازار که مبتنی بر تغییراتی در نیازها و خواستههای مشتریان - مقدمه بازاریابی - ، رقبا و سایر عناصر محیط بازاریابی است، نیز گسترش یافته است.سازمانها همواره شرایطی را تجربه مینمایند که نیازمند تصمیمگیری سریع و پاسخگویانه هستند. تصمیماتی که اغلب در شرایط عدم اطمینان، شرایط مخاطرهآمیز و ریسکی اتخاذ میگردند.
رشد سریع فنی و اقتصادی در چند دهه گذشته، زندگی بشر را تغییر داده است و جامعه پیشرفته تکنولوژی را با مسائل تصمیمگیری پیچیدهای مواجه کرده است که مشخصه اساسی اینگونه مسائل وجود معیارها و یا اهداف غیر همگون و ناسازگار، مثل هزینه، قابلیت اطمینان، عملکرد، ایمنی و بهرهوری میباشد.[1] به نظر هربرت سایمون، تصمیمگیری جوهر اصلی مدیریت است و حتی میتوان مدیریت را مترادف با آن دانست. وی نظریه تصمیمگیری خود را تحت عنوان »مدیر به عنوان تصمیمگیرنده« ارائه نمود. به نظر او تصمیمگیرنده فردی است که در تقاطع راهها، در لحظه انتخاب، آماده است که دریکی از مسیرها پا گذارد.
اگر مدیریت را مترادف با تصمیمگیری بدانیم، دیگر انتخاب تنها یکراه از راههای دیگر تصمیمگیری نیست، بلکه عنوان تصمیمگیری به کل فرآیند اطلاق میشود. در بسیاری از سازمانها بهویژه سازمانهای اداری و عمومی، تصمیمات اتخاذ شده با نسبتهای متفاوت شامل هر دو تصمیمات اجرایی و سیاستگذاری میگردد.[2] در محیطهایبه سرعت در حال تغییر و شدیداً نامطمئن امروز تصمیمات استراتژیک ماهیت پیچیده و فازی شدیدی دارد، همیشه درک اینکه مشتریان چه نیازهایی دارند و چه چیزهایی میخواهند ساده نیست. این تغییرات ایجاب میکند که مدیران بیشتر زمانشان را صرف تصمیمگیری حیاتی در هر سطح سلسله مراتب سازمانی کنند.
فرآیند تصمیم آن است که به جایگزینهای گوناگون که هدف هرکدام رسیدن به اهداف مطلوب است، وزن داده و بهترین راهحل را در مجموعه اهداف چالش برانگیز معین نماید.[2] و همچنین در کلیه فعالیتهای بازاریابی شرکت و حتی در فازهای اجرای یک فعالیت از نیازسنجی مشتریان تا فعالیتهای مرتبط با توسعه محصول جدید، خدمات پس از فروش و تعیین بازار یا بازارهای هدف و .… مدیران به تصمیمگیری نیاز دارند. عدم اطمینان شدیداً بر دقت تصمیمگیری مؤثر است. این مهم است که تصمیمات مدیریت استراتژیک - ایجاد و توسعه محصول مناسب با تخصیص درست منابع - را با تصمیمات تاکتیکی - اجرای پروژهها با حداقل کردن فاکتورهای ریسک - متعادل کنیم؛ بنابراین منطق فازی با این هدف مورد استفاده قرار میگیرد که دقت تصمیمگیری مدیران را در شرایط مبهم و نامعلوم و در فازهای تعریف شده در هر فعالیت، افزایش دهد.
با این تعریف مشخص میشود که هر مفهومی از بازار یک مقوله فازی است؛ اما بازار یک پدیده فازی نیست بلکه ادراک و تعریف آن فازی است و درک مدیران از بازار، واقعیتی که در بازار جریان دارد، نیست. این دقیقاً همان چیزی است که مدیران باید با آن سروکار داشته باشند.[3] ازآنجا که تحلیلهای اقتصادی برای دستیابی به راهحل یا راهحلهایی که در آینده مورد استفاده قرار میگیرند به کار میروند، طبیعتاً مبتنی بر ارزیابی وقایعی هستند که در آینده اتفاق میافتند؛ مشکلترین بخش از یک تحلیل اقتصادی ارزیابی کمیتهای مرتبط با آینده هست. ارزیابیها، بیشتر مبتنی بر نتایج گذشته بوده و بهترین و معمولیترین منبع اطلاعات در مورد نتایج گذشته، اطلاعات مربوط به گذشته تشکیلات اقتصادی است.
منطق فازی توانایی دارد پارامترها را در یک بازه مورد بررسی قرار دهد در صورتی که درروش کلاسیک ارزیابی طرحهای اقتصادی، اگرچه پیشفرض تحلیل گران عدم قطعیت در مورد آینده است، پارامترها بهصورت قطعی تعیین میشوند. لذا مدلهای معمول، بیان دقیقی از واقعیت ارائه نمیدهند. منطق فازی میتواند رویکرد نوین برای حل این مشکل در ارزیابی طرحهای اقتصادی باشد و ضمن ایجاد انعطافپذیری در مدل تصویر خاکستری از جهان ارائه نماید. [4] پروفسور لطفی عسگر زاده در سال 1965 نظریه جدید عدم حتمیت یعنی - نظریه مجموعههای فازی - را که با نظریه احتمالات متمایز بود ابداع نمود.[5]
معرفی نظریههای مجموعههای فازی مقدمات مدلسازی اطلاعات نادقیق و استدلال تقریبی با معادلههای ریاضی را فراهم نمود که در نوع خود تحولی عظیم در ریاضیانت و منطق کلاسیک به وجود آورد. از نظریه فازی برای تشریح عدم قطعیت و عدم دقت در رویدادها استفاده میشود و بر اساس منطق چند ارزشی بنیان نهاده شده است. این مقاله قصد دارد اندکی توجه پژوهشگران رشته اقتصاد و مدیریت را به مفاهیم منطق فازی جلب کند. از اینرو در بخش دوم به بررسی نظریه مجموعه فازی و در بخش سوم به تحلیل مسائل اقتصادی با رویکرد فازی و در بخش چهارم به بررسی مسائل مدیریتی و سازمانی در شرایط عدم قطعیت و در بخش آخر نتایج حاصل از این مطالعه و پیشنهادات لازم ارائه گردیده است.
-2 نظریه مجموعه فازی
تا اواخر قرن نوزدهم عدم قطعیت بهعنوان یک پدیده نامطلوب که بایستی از آن اجتناب نمود، مطرح بود. این رفتار بهتدریج با ظهور مکانیک احتمالی در آغاز قرن بیستم تغییر کرد. متأسفانه علیرغم موفقیت نسبی نظریه احتمالات در مسائل واقعی، این نظریه قادر به غلبه بر حتمیت به مفهوم اصلی آن نگردید. این محدودیتها سبب ظهور نظریه جدید درباره عدم حتمیت شد که قادر به فائق آمدن بر عدم شفافیت و ابهام در پدیدههای علمی واقعی میگردید.[6] منطق فازی عبارت است از استدلال با مجموعه فازی که مجموعههای فازی توسط ماکس بلک و لطفی زاده ارائه گردید.
ابتدا در سال 1937 ماکس بلک بهعنوان فیلسوف کوانتوم مقالهای راجع به آنالیز منطق منتشر کرد و بعد از آن در سال 1965 لطفی ز اده مقالهای تحت عنوان مجموعههای فازی منتشر ساخت و مسائلی که برتراند راسل و جان لوکاسیه ویچ و ماکس بلک آنها را تحت عنوان ابهام یا چند ارزشی مطرح کرده بودند تحت عنوان فازی در مجله اطلاعات و کنترل به چاپ رساند. لطفی زاده در این مقاله بر اساس منطق چند مقداری لوکاسیه ویچ برای مجموعههای فازی مجموعهها را تعریف و بررسی کرد و این کار مفهوم فازی را از منطق دودویی دور ساخت. منطق فازی برای نخستین بار توسط ابراهیم ممدانی از دانشگاه لندن در زمینه کنترل به کار گرفته شد. رواج کاربرد منطق فازی در پردازش هوش و دانش را نیز نمیتوان ازنظر دور داشت.
در سالهای اخیر کاربردهای غیرمهندسی منطق فازی مثل کاربرد آن در سیستمهای اجتماعی و زیستمحیطی مورد آزمون و بررسی قرارگرفته و نتایجی نیز به بار آمده است... دکتر لطفی زاده در قانون ناسازگاری اینگونه بیان میکند؛ به محض پیدایش پیچیدگی، اظهارات دقیق معنای خود و اظهارنظرهای معنادار دقت خود را از دست میدهند. برای رویارویی با عدم اطمینان - ابهام - از زمان توسعه ضرایب احتمال، مهندسان و تصمیمگیرندگان از منطق فازی و تئوری امکانپذیری در زمینههای مختلف استفاده میکنند که هر دو آنها محصول تفکر دکتر لطفی زاده است. ازجمله موارد استفاده از منطق فازی میتوان به بررسی و کنترل فرایند ساخت و نحوه کارکرد ماشینهای لباسشویی و مسائل محیطی اشاره کرد. نظریه مجموعه فازی نظریهای برای اقدام در شرایط عدم اطمینان است. [7]
2-1 تعریف زیرمجموعه فازی:
فرض کنید u یک مجموعه دلخواه باشد. هر تابع را یک زیرمجموعه فازی از مجموعه U مینامیم. بهطور مثال فرض کنید یک زیرمجموعه فازی عادی مینامیم. اگر فرض کنیمA یک مجموعهای باشد که دارای ویژگی Y باشد - مثل جوانی - . درواقع A یک تابع مانند :U 0, 1 معرفی میکند. درواقع مجموعه A مفهوم Y را میرساند ومیرساند و ما A را برچسب زبانی مینامیم.
2-2 ترکیب مجموعههای فازی به کمک عملگرهای منطقی
مجموعههای فازی در ریاضیات به مجموعههایی اطلاق میشود که عناصر آن بهطور نسبی متعلق به آن مجموعه باشد.در این بخش عملیات روی مجموعههای فازی را معرفی و بررسی میکنیم و به محاسبات بین آنها میپردازیم.الف - ترکیب روی توابع مشخصه - فرض کنید U مجموعه جهانی و A وB یک زیرمجموعه U باشد. برای توابع مشخصه A ، B بهعنوان مجموعههای فازی بدیهی عملگرهای منطقی زیر را تعریف میکنیم.