بخشی از مقاله
چکیده
هرفردی چه حقیقی و چه حقوقی همواره مجبور به اخذ تصمیم در همه مراحل زندگی روزمره خود می باشد. فرآیند تصمیم گیری که میتوان آن را به زبان ساده بدین گونه تعریف نمود انتخاب یک راه از میان راههای مختلف برایحلّ م شکل کار اصلی مدیران ا ست. به گونهای که در هر موقعیّتی برای اقدام جدید یحلّا م شکل و در خ صوص این که چه کاری، با چه وسیلهای، بتوسط چه کسی، در چه موقعی، در کجا و چگونه باید انجام شود تصمیم بگیرند و اجرا نمایند.
تصمیم گیری در واقع و سیله ا صلی برای اجراء برنامهها و راه نیل به اهداف میباشد. بین حل م شکل ، رفع م شکل ، دفع م شکل و جذب یا هضم مشکل تفاوت قائل است و حل مشکل یعنی یافتن پاسخ بهینه، بهترین انتخاب یا بهترین شق. در این مقاله ضمن پرداختن به تصمیم گیری به سطوح و عوامل و مراحل آن نیز پرداخته شده است.
.1 مقدمه
هرفردی چه حقیقی و چه حقوقی همواره مجبور به اخذ تصمیم در همه مراحل زندگی روزمره خود می باشد. فرآیند تصمیم گیری که میتوان آن را به زبان ساده بدین گونه تعریف نمود انتخاب یک راه از میان راههای مختلف برایحلّ مشکل کار اصلی مدیران است. به گونهای که در هر موقعیّتی برای اقدام جدید یحلّا مشکل و در خصوص این که چه کاری، با چه وسیلهای، بتوسط چه کسی، در چه موقعی، در کجا و چگونه باید انجام شود تصمیم بگیرند و اجرا نمایند. تصمیم گیری در واقع وسیله اصلی برای اجراء برنامهها و راه نیل به اهداف میباشد.
زیرا هر مدیری برای اجرای هر یک از وظایف خود اعم از برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل همواره نیاز به اخذ تصمیم دارد. آشنائی با شیوهها و روشهای تصمیم گیری برای مدیران دارای اهمیّت بسیار است که با بهره گیری از این روشها توانائی مدیران در اخذ تصمیم کارآمد افزایش مییابد؛ لذا تصمیم گیری نقش و فعالیّتی حساس و پر اهمیّت است تا جائی که برخی از دانشمندان، تصمیم گیری را مترادف با مدیریت قرار داده اند. ازطرف دیگر تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است و از میان اطلاعات گوناگونی که مدیران جهت اخذ تصمیم به آن احتیاج دارند، اطلاعات مالی جایگاه ویژه ای دارند، زیرا اکثر قریب به اتفاق تصمیمات مدیران، مستقیما آثار و تبعات مالی دارند و یا به طور غیر مستقیم وضعیت مالی موسسه را تحت تأثیر قرار میدهند.
.2 تصمیم گیری
آیا تصمیم گیری، پدیده عجیب و ناشناخته ایست یا آنکه کار راحت و ساده ایست؟ هنوز معلوم نیست که چگونه، چه موقع و کجا تصمیم ساخته و پرداخته می شود. بقول کوئین مدیر عامل شرکت جنرال موتورز "اغلب سخت است که بگویم که چه کسی و چه موقعی تصمیم گرفته است و حتی چه کسی مبداء تصمیم بوده است. غالبا من نمی دانم در جنرال موتورز چه موقع تصمیم گرفته می شود ؟ من بخاطر نمی آورم که در یک جلسه کمیته ای بوده باشم و مسائل به رای گیری گذارده شود. معمولا یک نفر مسائل را خلاصه می نماید. دیگران با تکان دادن سر یا ابراز نظر خود به تدریج به اجماع می رسند".
اگرچه افلاطون روح انسانی را به ارابه ای تشبیه کرده است که توسط دو اسب خرد و احساس به حرکت می آید، اما در قرون اخیر دانشمندان به خرد بیشتر بها داده و از احساسات به عنوان بخشی که مانع خردورزی است یاد نموده اند. در تصمیم گیری تا کنون این عقیده بیشتر مطرح بوده است که انسان در تصمیمات خود -آنجا که سخن از نفع و ضرر است- کاملا عقلایی و بدور از احساسات عمل می نماید.
اما برخی از شواهد مطرح در روانشناسی در سالهای اخیر نشان داده است که انسان در تصمیم گیری و رفتار خود از هر دو اسب استفاده می نماید. انسان در مسیر زندگی خود با انواع مسائل و مراحلی مواجه میشود که ناگزیر از تصمیم گیری است. تصمیم گیری نقش گستردهای در زندگی آدمی دارد. از تصمیم گیریهای جزئی در امور کوچک گرفته، تا تصمیم گیریهای بسیار بزرگ و پراهمیت. برخی از تصمیم گیریها چنان به راحتی صورت میگیرند که شاید ما چندان توجهی به آنها نمیکنیم، اما در مقابل مسائلی نیز در زندگی وجود دارند که اقدام به تصمیم گیری در مورد آنها شاید مدت زمان طولانی وقت لازم داشته باشد.
سازمان هم به مسابه زندگی است. در هر حال اهمیت این تصمیم گیریها به لحاظ اهمیتی که اکثر آنها در سرنوشت فرد یا مدیر دارند، بسیار زیاد است و چه بسا تعلل در شناخت راههای تصمیم گیری بهتر ، عواقب جبران ناپذیری را برای فرد به بار آورد. در راستای تصمیم گیری، شناسایی هدفها، طریق رسیدن به هدفها و به کارگیری معیار درست و مناسب جهت ارزشیابی عملیات در رسیدن به هدفها بسیار اهمیت دارد.
اشتباه در هر یک از سه مورد یاد شده موجب می شود که تصمیم گیرنده نه تنها به وضع مطلوب و دلخواه خود نرسد، بلکه در بسیاری از مواقع نسبت به گذشته وضعیت نا خوشایند تری هم پیدا کند
به نظر هربرت سایمون، تصمیم گیری جوهر اصلی مدیریت است و حتی می توان مدیریت را مترادف با آن دانست. وی نظریه تصمیم گیری خود را تحت عنوان »مدیر به عنوان تصمیم گیرنده« ارائه نمود. به نظر او تصمیم گیرنده فردی است که در تقاطع راه ها، در لحظه انتخاب، آماده است که در یکی از مسیرها پا گذارد. اگر مدیریت را مترادف با تصمیم گیری بدانیم، دیگر انتخاب تنها یک راه حل از راه های دیگر تصمیم گیری نیست، بلکه عنوان تصمیم گیری به کل فرآیند اطلاق می شود. تصمیم گیری فرآیند مرتبط باحل یک مسئله یا مشکل است و اغلب با اصطلاح » حل مشکل« مطرح می شود.
راسل ایکاف بین حل مشکل ، رفع مشکل ، دفع مشکل و جذب یا هضم مشکل تفاوت قائل است و چنین بیان می کندکه حل مشکل یعنی یافتن پاسخ بهینه، بهترین انتخاب یا بهترین شق. تصمیم گیری عقلایی کوششی است برای یافتن چنین پاسخی. رفع مشکل به معنای یافتن پاسخ رضایت بخش است که ممکن است ضرورتا بهترین راه قابل دسترسی، بلکه انتخابی است که به اقتضای شرایط، نظیرمحدودیت های زمانی ویا فقدان شناخت واقعی از مسأله، انجام می گیرد. دفع مشکل زمانی صورت می گیردکه هدف ها تغییر داده شوند، به طریقی که در شرایط موجود و با اجرای اقدامات تعیین شده، مسأله ای در رسیدن به هدف جدید، به نظر نرسد. احساسات درباره آنچه که باید اتفاق می افتاد تغییر یافته و تعدیل شده و در مسیری قرار می گیرند که اگر آنچه که اتفاق خواهد افتاد رخ دهد، به عنوان واقعیت های جاری پذیرفته خواهد شد. جذب یا هضم مشکل یعنی به امید اینکه مشکلات احتمالی ظاهر نخواهند شد، نادیده انگاشته شوند
تصمیم گیری تحت تاثیر تعدادی از عوامل است، از جمله :
-1 عوامل عقلایی: از نظر برگاوا - 1993 - ، منظور از عوامل عقلایی، عوامل قابل اندازه گیری از قبیل هزینه، زمان، پیش بینی ها و غیره می باشد. یک تمایل عمومی وجود دارد که بیشتر بدین عوامل پرداخته و عوامل غیر کمی را از یاد ببرید.
-2 عوامل روانشناختی: مشارکت انسان در پدیده تصمیمگیری روشن است. عواملی از قبیل شخصیت تصمیمگیر، توانائی های او، تجربیات، درک، ارزشها، آمال و نقش او از جمله عوامل مهم در تصمیمگیری می باشند.
-3 عوامل اجتماعی: موافقت دیگران بخصوص کسانی که تصمیم به نوعی بر آنان تاثیر می گذارد، از مسائل مهم تصمیمگیری است. توجه به این عوامل از مقاومت دیگران در برابر تصمیم می کاهد.
-4 عوامل فرهنگی: به نظر مرداک - 1993 - ، منظور از عوامل فرهنگی، محیط دارای لایه های فرهنگی متعددی است که به نام فرهنگ منطقه، فرهنگ کشور و فرهنگ جهانی خوانده می شود. همچنین فرهنگ خود سازمان نیز باید مطمح نظر قرار گیرد. این فرهنگها بر تصمیم فردی و یا سازمانی ما در قالب هنجارهای مورد قبول جامعه، رویه ها و ارزشها تاثیر می گذارند.
.3 درجه سختی تصمیم گیری
درجه سختی و راحتی کار تصمیم گیری به 4 عامل بستگی دارد:
-1 اطلاعات: ادوارد و دیگران میگویند: در برخی از تصمیم گیری ها، تمامی اطلاعات مربوط به مسئله موجود است. اما در برخی دیگر گرچه اطلاعات بالاخره در جایی وجود دارد، اما ما بلحاظ محدودیت در تجزیه و تحلیل آنها و یا نبود ابزار لازم بدانان دسترسی نداریم. هرچه که اطلاعات کمتر در دسترس باشد، تصمیم گیری مشکلتر است.
-2 نامعلومی : عموما در مسائل تصمیم گیری با پارامترهایی مواجه می شویم که اندازه، جهت و رفتار آنان برای ما کاملا معلوم نیست. بعنوان مثال برای ارائه یک کالای جدید به بازار، واقعا رفتار بازار و استقبال مشتریان برای ما مشخص نیست.
-3 منابع کمیاب: در اکثر اوقات و حتی با وجود اطلاعات مکفی و نبود نامعلومی، پدیده کمبود منابع نکته مهمی در تصمیم گیری است. وقتی که منابع برای تولید کمیاب است و ما با راه حل های رقابتی متعدد روبروئیم، در حقیقت ما با مشکل ارزشیابی هرکدام از منابع و سپس تصمیم گیری روبروئیم.