بخشی از مقاله
چکیده
تمامی ادیان الهی، انسان را دعوت به نیکوکاری و اخلاق خوب کردهاند. نیکوکاری در ادیان روشی بوده است برای پیشگیری از وقوع جرم و جنایت. در واقع ادیان به این مهم دست یافته بودند که با تأکید بر نیکی و خیرخواهی میتوان انسانها را متوجه ساخت که در برابر رفتار خود مسئول هستند. در دین زرتشت، بهویژه کتاب گاتها، نیز توجه زیادی به تعالیم اخلاقی و رفتار انساندوستانه شده است.
در تعالیم اخلاقی زرتشت، زندگانی یک مبارزهی دائمی بین بدی و نیکی است و ما باید مادامالعمر پشتیبان راستی و درستی بوده و بر ضد زشتی بستیزیم . در واقع اصول مذهب زرتشت - گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک - ، ارکان محکم بنای روحانیت میباشد که شخص را از جمیع رذایل و قبایح دور ساخته و به عالم حقیقت نزدیک میسازد. تعالیم اخلاقی زرتشت در گاتها تأثیر زیادی در رفتار و منش ایرانیان باستان داشت. به گونهای که بهتصدیق اکثر منابع تاریخی، در دورهی هخامنشیان، ایرانیان در راستی و درستی ضربالمثل عالمیان بودند. در این مقاله سعی شده است با استناد به منابع، بهویژه گاتهای زرتشت به این موضوع پرداخته شود.
-1 مقدمه
کلام زرتشت در گاتها آشکارا حاکی از این است که زرتشت در اندیشه و گفتار و کردار، دوستدار و پیرو نیکی و دشمن بدی بوده است. او پاسدار بینوایان و ستمدیدگان در برابر ستمگران و مخالف هر گونه ظلم و بیدادگریست. در آموزههای زرتشت، مقصود از آفرینش و نتیجهی زندگی این است که آدمی در آباد کردن جهان و شادمانی خود و دیگران بکوشد. و با »اندیشه نیک«، »گفتار نیک« و »کردار نیک«، خود را شایستهی رسیدن به اوج کمال و پیوستن به بهروزی جاودانی نشان دهد.
زرتشت آدمی را آفریدهی پاک و بیآلایش خداوند و همکار و یاور او در گسترش و تکامل آفرینش و پیکار با نیروهای اهریمنی میداند. او مانند بودا یا مانی نمیگوید: »رهایی هرکس در نیستی اوست« و آدمی باید از همهی لذتهای این جهانی دست بشوید و در گوشهای به ریاضت بپردازد؛ بلکه میگوبد: آدمی برای کامروایی فردی و اجتماعی آفریده شده و زندگی ستیزه و مبارزهی دیرپایی است میان نیکی و بدی و برماست که همواره پشتیبان راستی و درستی و رهرو راه نیکی باشیم و با زشتی و تباهی و بدی نبرد کنیم.
دستورات اخلاقی زرتشت به صورتی ژرف انسانیت را مخاطب گرفته بود. اخلاقیات زرتشتیان از وجوه بسیار همسان با اصولِ اخلاقی و فلسفی ادیان بزرگ دیگر است؛ اما تأکیدها و شاخصههای ویژه خود را دارد. در دیانت زرتشتی تأکید بسیار بر پارساییهای اهورایی شده است. از جمله این پارساییها: راستگو بودن، عادل بودن، درستکار بودن است - بویس، . - 172 : 1388 در سروده های گاهانی، توجه ویژه ای به کسب نیک یهای اخلاقی و پرهیز از زشتیها شده است.
مزین شدن به سه اصل بنیادین اخلاقی، یعنی اندیشه نیک، گفتار نیک، و کردار نیک نه تنها موجب بهره مندی از زندگی خوب، سالم، با نشاط و شادمانه است، بلکه سبب فزونی نعمت و برکت و وصول به حق و حقیقت است - یسنا، هات 34 ، بند . - 15 سه اصل اخلاقی دیگری که در این آیین برای رستگاری پیشنهاد شده است، توجه به خدا، کوشش برای کسب دانش و معرفت، و نیز پیروی از دانایان و خردمندان و نیکان است - یسنا، هات 43 ، بند 2 و هات 46 ، بند . - 15 در برابر بیان راه اخلاقی درست، بدیها و رذایل اخلاقی نیز مطرح شده اند و از انسان میخواهد که از آنها رهایی یابد، مانند بیدینی، پیروی از رهبران بد، و شکستن عهد و پیمان - یسنا، هات 44؛ منجزی، 1384؛ . - 59 پژوهش حاضر بهدنبال شرح و توضیح مطالب فوق که همان تعالیم اخلاقی زرتشت است، میباشد.
-2 نبرد بین خیر و شر
نقطه اصلی و پایه اساسی اخلاق در آیین زرتشت بر این قاعده استوار است که نفس و ضمیر هر فرد آدمیزاد میدان نبرد و نزاع دایمی بین خیر و شر است. آدمی اختیار دارد که در زندگی از نیکی و بدی، یکی را برگزیند و البته بهروزی از آن کسی است که در راه نیکی گام گذارد و با اهریمن و دستیارانش به نبرد برخیزد. از این روست که پیکار سختی میان نیروهای نیکی و بدی در کار است. ایرانیان به پیروزی نهایی نیکی بر بدی ایمان داشتند و هرگز نومید نشدند و دست از پیکار نکشیدند.
آدمی باید پای در میدان گذارد و با بدی بستیزد تا پیروز شود - ناس، . - 89 :1370 در احکام اخلاقی زرتشت، نبرد علیه شر در جنگیدن علیه اهریمنان و موجودات متعلق به آنها و بدکاران خلاصه میشد - دوشنگیمن، . - 168 :1375 چنانکه در گاتها آمده است: »کسی که با اندیشه و گفتار و کردار و با بازوان خویش با بدکاران پیکار کند و نقشهی آنها را نابود سازد و یا آنان را به راه راست رهبری کند، بدرستی چنین شخصی خواست پروردگار را انجام داده و به خداوند جان و خرد عشق میورزد« - آذرگشسب، . - 54 :1343 بنا بر دستورهای زرتشت، ایستادگی در برابر بیداد و ستم یک وظیفهی شرعی محسوب میشود.
در اصول اخلاقی و مذهبی پیشنهادیِ زرتشت، کشمکشهای زودگذر ایزدان و دیوان، به یک نبرد همیشگی و بنیادی میان نیروهای نیکی و بدی درمیآید. سراسر زندگی هر یک از گروندگان به آیین زرتشت، پیکار درونی است که باید بر ضد نیروهای بدی آغاز کند و بر آنها پیروز شود و این کشمکش، بخشی از جنگ عظیمی است که از ازل میان دو روان نیکی و بدی آغاز شده و تا ابد نیز ادامه خواهد داشت - دوستخواه، 41 :1374؛ فرنبغ دادگی، :1378 . - 35 -33 در گاتها سرودهای بسیاری در نکوهش جنگ و ستایش از آشتی هست - دوستخواه، 464 :1374؛ - ، تنها جنگی که در یسنا مقدس و گرامی است، جنگ آدمی با دروغ و کژی و ناراستی و جنگ آدمی با کژروان و دروغگویان و ناراستان و دشمنان میهن است - وحیدی، . - 48 -47 :1384 مفهوم دین یا دئنو در باور زرتشت پای بندی به وجدان است.
کار دین، خداشناسی و انسان دوستی و پیمودن راه زندگی اخلاقی تا رسیدن به غایت معنویت و پیوستن به پروردگار است. بسیاری از دانشمندان، زرتشت را بهعنوان آموزگار اخلاق میدانند. زرتشت میگوید »خوشبخت کسی است که در پی خوشبختی دیگران باشد« و این سخن که به صراحت در گاتاها آمده؛ حاکی از آن است که زرتشت بسیار به اخلاق توجه داشته و بسیاری از ایرانیان را تابع اخلاق والای انسانی نمود بهگونهای که گفته میشود رفتار و کردار انسان دوستانهی کورش کبیر تحت تأثیر آموزههای زرتشت بوده است ؛ چرا که در اوستا آمده است که شهریار و فرمانروای کشور باید پاسدار صلح جهانی و خواستار آشتی و سازش برای کشور باشد - دینیشت، کردهی هفتم، بند . - 20 از اینرو برنامهی کورش ایجاد یک جهان مبتنی بر آرامش و آسایش برای همگان و بدون جنگ و ستیز و ناامنی و ویرانگری بود. چنانکه والتر هینتس به نقل از آیخولوس درباره کورش میگوید »او مردی خوشبخت بود، صلح و خوشبختی را برای همهی مردم آورد - هینتس، . - 100 :1385 و این همان آرزویی بود که زرتشت در تعالیم خویش بر روی آن تأکید ورزیده بود.