بخشی از پاورپوینت
--- پاورپوینت شامل تصاویر میباشد ----
اسلاید 1 :
در سرزمين هاي غرب درياي مازندران در خاك پاك آذربايجان در حدود
600 سال قبل از ميلاد مسيح مردي زندگي مي كرد كه او را « پورشسب »
مي خواندند و او از دودماني بود كه آنها را « سپتيمان » مي گفتند
پورشسب همسري داشت به نام « دغدو » كه براي شوهر خود پسري آورد
به نام زرتشت .
زرتشت به معني دارنده شتر زرين ، پورشسب به معني دارنده اسب
خاكستري رنگ ، دغدو يعني كسي كه گاوهاي سفيد دوشيده باشد .
اين نامها از يك زندگاني نيمه چوپاني حكايت مي كند .
اسلاید 2 :
گفته اند كه چون پيامبر به دنيا آمد « دوراژان » جادوگر بزرگ ايران زمين
برخود بلرزيد پس دريافت كه كودكي زاده شده كه بنيان جادوگري و بت
پرستي را واژگون خواهد ساخت و او را نابود خواهد گردانيد پس كمر به قتل
پيامبر اهورامزدا بست و به جنگ وي رفت .
چون زرتشت پيامبر پارسيان به هفت برسيد وي را نزد بزرگ داناي ايران زمين
« برزين » فرستادند زرتشت به مدت 8 سال در نزد اين بزرگ آموزش ديد و
فقط به فراگرفتن اصول مذهبي اكتفا نكرد و از وي فن كشاورزي و دامداري و شفاي بيماران را نيز بياموخت و از او (كشتي ) نام كمربند مقدس زرتشتيان
است دريافت كرد . وي نسبت به فقرا و حيوانات بسيار مهربان و مددكار بود .
اسلاید 3 :
چندي از بازگشت از نزد برزين نگذشته بود كه تورانيان اين دشمن هميشگي
ايرانيان به سوي ايران زمين يورش آوردند زرتشت جوان همانند ديگر جوانان
ايران راهي ميدان نبرد شد تا از ميهن دفاع كند و زخمي ها را شفا دهد . هنوز
جنگ تمام نشده بود كه آزمايشي ديگر از سوي يزدان آمد : خشكسالي و
بيماري تمام ايران زمين را فراگرفت باز زرتشت پيامبر داوطلب شد و 5 سال
سرگرم اين كار پسنديده بود تا اينكه به زادگاه خود باز آمد و پدر از او
خواست تا نزد خانواده خود بماند و كار كند و همسري برگزيند .
هنگامي كه پدرش در جستجوي همسر براي وي برآمد زرتشت در صدد
مخالفت برآمد و بر خلاف عرف آن روزگار گفت كه مي خواهد اول دختر
را ببيند و بپسندد و همسري برگزيد و همراه پدر به كشاورزي پرداخت ولي
در دوران او همواره سؤالي مطرح بود و مي دانست كه براي كار مهمتري به
اسلاید 4 :
اين دنيا آمده است . از اين رو در كنار كشاورزي و زندگي به شفا دادن بيماران
و بينوايان مي پرداخت و زرتشت در اين انديشه بود كه چگونه مي تواند دردهاي
مردم را كم كند و از رنجهاي آنها بكاهد و زرتشت به فكر افتاد تا سرچشمه تمام
بديها و رنجها و پليدي ها را بشكاند و آنگاه خواهد توانست تمامي مردم را به
رستگاري و سعادت راهنمايي كند و ديگر رنجي و پليدي در دنيا باقي نمي ماند
پس روزي به همسرش گفت كه مي خواهم چندگاهي را همچون گوشه ديگران
بگذرانم همسرش كه دانسته بود وي فردي عادي نيست با تقاضاي وي موافقت
كرد و براي او توشه اي تهيه كرد و او را بدرقه نمود . زرتشت به سوي سبلان
رفت و تصميم گرفت تا يافتن مسأله اي كه در جستجوي آن است پايين نيايد
و در آنجا به خلقت خود و جهان فكر كرد تا شايد به رازهاي جهان هستي
آگاهي يابد .
اسلاید 5 :
روزي در كنار غاري كه در آن مي زيست نشسته بود و مردد بود كه آيا به
جستجوي خود ادامه دهد يا به خانه نزد همسرش برگردد در آن شبهنگام
خورشيد در افق پايين مي رفت و آسمان در برابر پيامبر رنگ به رنگ مي شد
تا اينكه خورشيد فروزان در پشت سبلان فرورفت و تاريكي دره ها را در كام
خود فرو برد . ناگهان پيامبر ايران باستان از جاي برخاست . او آنچه را كه
مي جست يافته بود . در آن لحظه دريافته بود كه زمان از روز و شب و جهان
از تاريكي و روشني ساخته شده است اين موضوع ساده كليد او در يافتن آيين
بزرگي به نام آيين زرتشتي شد . زرتشت انديشيد كه چون ه ر روز را روشني
هست و تاريكي پس گيتي را هم نيكي هست و زشتي
نقطه عطف زندگي وي در سن سي سالگي و زماني بود كه زرتشت احساس
مي كرد به حضور اهورامزدا هوانده شده تا پاكيزه شد و به منصب پيامبري
منصوب شود .
اسلاید 6 :
در خلال ده سال بعد وي هفت ملاقات ديگر با اهرامزدا داشت . وي به انتخاب
و نصب الهي خويش كاملاً اطمينان داشت . زرتشت آشكار گفت كه مي خواهد
به موعظه و تبليغ در مورد ديني جهان شمول و مترقي بپردازد و حتي افراد شرور
را به اين دين دعوت كند . وي استفاده از مواد سكرآور را كه ناپاك و گول
زننده بود نكوهش مي كرد و دين خداوندي بصير را تبليغ مي كرد مردم هنوز
توانايي شنيدن و دريافت و درك سخنان او را نداشتند و حاضر نبودند به
اهورامزدايي كه ديده نمي شد ايمان بياورند در عرض مدت 10 سال موعظه و
تبليغ تنها پسر عمويش به دين زرتشت درآمد .
اسلاید 7 :
پسر عموي زرتشت گفت : درك دستورات تو براي مردم عادي سخت و بسيار
دشوار است و اگر بتواني توجه مردم دانا را به سوي خويش جلب كني هوا
هواخواهاني خواهي يافت . زرتشت تصميم گرفت تا نزد شاه و ساير كسان شاه
برود از اينرو راه باختر را پيش گرفت و در بلخ به دربار شاهنشاه شتافت .
زرتشت گويي آتشين در دست گرفت كه از آن گزشي به پوست دستش
نمي رسيد . شاه فرمان داد تا او را به درون دربار بياورند .
زرتشت خود را در حضور پادشاه معرفي كرد و گفت آمده تا دل و جان شاه را
از بت هاي اهريمني پاك بگرداند و به سوي پروردگار يكتا و خداي جاويد
معطوف دارم . شاه گفت : دليل بياور و به ساحران و راهبان و كافنان گفت از
اسلاید 8 :
اين مرد درباره طريقش پرسش كنيد و خود به اينجا به داوري خواهم نشست
و آنگاه بحث و گفتگوي بين زرتشت و دانايان آغاز شد به اين ترتيب به مدت
سه روز و شب دانايان از زرتشت پرسشهايي كردند و او همه را پاسخ داد و در
پايان نشست شاهنشاه كه به تمام پرسشها و پاسخها هوش سپرده بود گفت «
اين مرد با سخنانش شما را در بحث شكست داد ، فرستاده خدايي داناست »
ديري نگذشت كه آريايان از آنچه در كاخ گذشته بود آگاه شدند و گروه گروه
به زرتشت پيوستند و زرتشت بسيار خوشحال بود اما اين شادي او زياد دوام
نداشت .
علاوه بر اين برادر شاه ، پسر وي ، يكي از مشاوران دربار و وزيراعظم نيز به
دين زرتشت گرويدند . زرتشت با دختر مشاور پادشاه ازدواج كرد .
زرتشت نيكوكار سه همسر داشت كه هر سه نفر پس از مرگ وي در قيد
حيات بودند . از زرتشت سه پسر و سه دختر به وجود آمد .
اسلاید 9 :
دو تن از پسران به نام هاي اووتادنار و خورسدچيهار از يك همسر سوگلي
بودند .
يكي از دختران زرتشت نيز با وزيراعظم ازدواج كرد . سرود جشن عروسي
وي يكي از فصول كتب مقدس زرتشتي را كه توسط خود زرتشت نوشته
شده تشكيل مي دهد .
اسلاید 10 :
در متون مقدس دين زرتشتي گونه اي مشي خشونت آميز به چشم مي خورد هر
چند كه اين امر تنها يك بار توسط زرتشت بيانگذار اين دين مطرح شده و بقيه
موارد مربوط به متون پس از زمان اوست .
اسناد تاريخي به روشني نشان مي دهند كه پادشاه ويشتاسب و برادرش كمك
الهي را طلب كردند و در نتيجه بر هشت دشمن قوي و بي اعتقاد پيروز شدند .
زرتشت در زمينه امتناع از دادن طرح به يك پادشاه همسايه مهاجم ، از نظر ديني
به ويشتاسب كمك كرد .
مرگ زرتشت در اوستا ذكر نشده اما در متون غيرديني زرتشتي نقل شده كه
اين حادثه در زمان حمله ي تورانيان احتمالاً به هنگام قتل و غارت شهر بلخ و
هنگامي كه زرتشت هفتاد و هفت ساله بود اتفاق افتاد .