بخشی از مقاله
چکیده
برابری زن و مرد به این معنی نیست که آنها یکسان هستند. با قدرت گرفتن زنان در محیط کار اختلافات میان زنان و مردان در بین کارکنان جوان و حتی مسن نیز بالا می گیرد و ما متأسفانه باید شاهد این اختلافات در قسمتهای مختلف سازمان باشیم.
ازدفاتر تجاری گرفته تا کارخانهجات و میادین جنگ، امروزه که زنان در جلسات هیأت مدیره سازمان های بزرگ نیز اظهار وجود می نمایند و یا این که توانسته اند شرکت ها و سازمان های خود را تأسیس نمایند و به عنوان مثال نرخ زنان صاحب شرکت تا میزان 103 درصد افزایش یافته است در ده سال گذشته، این تفاوت ها و اختلافات در بین گروه های مدیریتی سازمان های بزرگ نیز پدیدار شده است تحقیقات نشان می دهد که روش ها و متدهای زنانه و مردانه در راهبری می تواند مؤثر باشد یعنی هر دو روش دارای تأثیرگذاری خاص خود می باشد، اما وقتی ما آن ها را در کنار هم به مقایسه می گذاریم متوجه می شویم که روش زنانه راهبری سازمان ها، دارای امتیازات بیشتری است.
.1مقدمه
زنان همچون مردان از افراد نوع انسان هستند و از حقوق اجتماعی و سیاسی برخوردارند و نیزتکالیف و مسئولیت هایی بر عهده داردند. زنان در اکثر حقوق و وظایف، با مردان برابرند و در برخورداری از حقوقی چون کسب علم و دانش، کسب فضایل اخلاقی، کسب مال و ثروت، انجام معاملات و قراردادهای بازرگانی و اقتصادی، مانند اجاره، وقف، عاریه، قرض الحسنه و نیز حضور در عرصههای آموزشی، پژوهشی، خدماتی و پزشکی، تفاوتی بین زن و مرد نیست.
زنان نسبت به مردان، جسمی ضعیف تر و توان بدنی کمتری دارند و قوه تفکر و تعقل در آنان معمولا تحت تأثیر احساس و عاطفه قرار میگیرد؛ اما در مقابل، از عواطف پاک، رقت قلب، دل سوزی و مهرورزی بیشتری برخوردارند. اسلام در واگذاری تکالیف و مسئولیتها و مدیریتهای سیاسی و اجتماعی، به این تفاوت ها و ویژگیهای مردان و زنان، توجه داشته، مدیریتها و مسئولیت هایی متناسب با ویژگی هایشان بهآنان واگذار کرده است. مدیریتها و مسئولیت هایی مهمی چون رهبری و فرمانروایی جامعه و قضاوت، از مسئولیت هایی هستند که نیاز به تفکر و تعقل در آنها بسیار زیاد است؛ از این رو، بر عهده مردان قرار داده شده اند؛ » تا جنبه خردورزی و فرزانگی معتبر در امر رهبری و قضاوت، مقهور عاطفه و احساس نگردد.« این نوع مدیریت ها و مسئولیتها، اصولا با روحیه و طبیعت زنان، سازگار نیستند و خصوصیاتی را میطلبند که در مردان موجود است.
یکی دیگر از مدیریتها و مسئولیت هایی که برعهده مردان قرار داده شده، از وظایف زنان محسوب نمیشود، حضور در میدان های نبرد با دشمنان و حمل سلاحهای سنگین در فعالیتهای نظامی است. این کار، جسمی قوی و توان بدنی فراوان و روحیهای خشن میطلبد که این اوصاف نیز در نوع زنان موجود نیست. از این رو، اسلام زنان را از این مسئولیت معاف داشته و این وظیفه را به مردان سپرده است.
امام علی علیه السلام در وصیت خویش به امام حسن مجتبی علیه السلام درباره واگذاری مسئولیت و مدیریت به زنان مینویسد:
کاری که برتر از توانایی زن است، به او واگذار مکن که زن گل بهاری است و نه مأمور انجام کارهای دشوار و خشن.«
در سالهای اخیر، زنان زیادی در بخشهای دولتی و غیردولتی استخدام شده اند - میزان اشتغال زنان در کشورهای پیشرفته 35 تا 48 درصد، در حالی که این رقم برای کشور ما10/1 است . ولی به دلایل مختلف ، کمتر به موقعیتهای عالی پیشرفت کرده اند. درسازمانهایی نیز که زنان در رتبه های بالا به عنوان افراد متخصص فعالیت می کنند، هنوز این مسئله درک نشده است که محیط کاری طراحی شده به وسیله مردان لزوما یک مکان مناسب و حمایت شده ای برای زنان نیست .
تنها سازمانهای خاصی در دنیا وجود دارند که از یک سو سازگاریهای مورد نیاز بین فرهنگ و محیط کارشان ایجاد کرده اند، تابدین صورت زنان قادر باشند مسیر حرفه هایشان را باموفقیت طی کنند; و از سوی دیگرزمینه لازم را برای توسعه و پیشرفت زنان آماده کرده اند.
امروزه که زنان در جلسات هیأت مدیره سازمان های بزرگ نیز اظهار وجود می نمایند و یا این که توانسته اند شرکت ها و سازمان های خود را تأسیس نمایند و به عنوان مثال نرخ زنان صاحب شرکت تا میزان 103 درصد افزایش یافته است در ده سال گذشته، این تفاوت ها و اختلافات در بین گروه های مدیریتی سازمان های بزرگ نیز پدیدار شده است تحقیقات نشان می دهد که روش ها و متدهای زنانه و مردانه در راهبری می تواند مؤثر باشد یعنی هر دو روش دارای تأثیرکذاری خاص خود می باشد، اما وقتی ماآن ها را در کنار هم به مقایسه می گذاریم متوجه می شویم که روش زنانه راهبری سازمان ها دارای امتیازات بیشتری است.
انسان در هر فعالیت اجتماعی به مبادله اطلاعات می پردازد؛ اعم از اینکه این فعالیت بین اعضای دوستان یا گروه همکاران او در سازمانی که در آن فعالیت می کند، باشد .ارتباط درواقع شیوه عملی نفوذ بر دیگران و راه متقاعد کردن و کاهش مقاومت دیگران است .ارتباط مؤثر عامل مهم موفقیت سازمان بوده و به وسیله آن، افراد در محیط توافق، تفاهم، یادگیری، ابتکار، خلاقیت و ...قرار می گیرند .از سوی دیگر، تفاوت بنیادین در ادراک انسان ، نیازها وخواسته های مشروع انسانها، گسترش ثانیهای اطلاعات، وجود عوامل فراوان آسیب رسان به جسم و روان انسانها، سازمانی شدن روزافزون زندگی بشر و ورود هر چه بیشتر زنان به عرصه کسب و کار، نیاز به ارتباط مؤثر بین زن و مرد را بیشتر می کند.
ارتباط یک نیاز اساسی است تا به وسیله آن دستورهای زندگی، کاری و شغلی ، اخبار و اطلاعات لازم ، بازخوردهای مؤثر و ... به نحوی مناسب و به موقع و قابل فهم برای همه افراد سازمان ارائه شود تا آنها با رغبت، آگاهی و تفاهم در فعالیتهای گروهی مشارکت کرده، بدین وسیله به رضایت بیشتر از کار نایل شده و در افزایش بهره وری از فعالیت و تحقق اهداف جمعی مفید فایده واقع شوند. بنابراین، ارتباط مؤثر و کارآمد، یک ضرورت بنیادین دوسویه بین انسانهاست که موجب شناخت و تأمین وحدت و تلاش بیشتر برای رسیدن به نتایج دلخواه می شود.
همانند سایر اصطلاحات مدیریتی، برای ارتباطات نیز تعاریف بسیاری وجود دارد و از آن جمله می توان تعاریف زیر را برشمرد ارتباطات فرایند ارسال و دریافت نمادها و معانی در عبارتی ساده می توان ارتباطات را تبادل همراه آنهاست
از انتقال اطلاعات از فرستنده به دریافت کننده، به صورتی که اطلاعات برای فرستنده و گیرنده قابل درک باشد. ارتباط فرایندی است که اشخاص از طریق انتقال پیام ارتباط انتقال اطلاعات به دریافت معنی مبادرت می ورزند
مفاهیم و معانی بین افراد سازمان تعریف می شود که منظور از اطلاعات فقط وقایع و نظرها نبوده، بلکه احساسات و عواطف را نیز شامل می شود .انتقال و تبادل اطلاعات ، معانی و مفاهیم و احساس ها میان افراد در سازمان باواسطه یا بی واسطه است
در حال حاضر، از مهمترین مشکلات سازمانها، ایجاد همکاری و هماهنگی در افرادی است که با یکدیگر متفاوت اند .مدیران از نیروهای متفاوت در محیط کار برخوردارند. افزایش زنان شاغل و کار با افرادی از دنیاهای متفاوت باعث شده تا مدیران برای موفقیت، مهارتهای انسانی خود و کارکنانشان را افزایش دهند .از مهمترین جنبه های رفتار افراد درسازمان، انتقال صحیح و مؤثر پیام یا فرایند ارتباطات به شمارمی آید.
اگر ارتباطات مؤثری در سازمان برقرار نباشد، گردش امور مختل شده و کارها آشفته میشوند؛ وظایف مدیر بدون وجود نظام ارتباطی مؤثر در سازمان، تحقق پذیر نبوده و در غیاب چنین نظامی امکان اداره سازمان وجود نخواهد داشت. در نتیجه، ارتباطات غیر مؤثر بیش از هر عامل دیگری منبع اختلافات و مشکلات فردی، اجتماعی و سازمانی و از جمله منابع عمده ای خواهد بود که بین افراد تضاد و تعارض ایجاد میکند .فقط با ارتباطات مؤثر است که فعالیتهای سازمانی انجام می گیرند و در صورتی که در شکل گیری ارتباط موانعی ایجاد گردد، ضررهای جبران ناپذیری را ناشی میشود. در این میان، تفاوتهای ارتباطی بسیاری میان زنان و مردان دیده میشود که به ضعف ارتباطات دامن میزند.
در محیطی که کارکنان تلاش میکنند احساسات خود را بروز ندهند، توانایی پیش بینی احساس، اندیشه و خواسته دیگران، به زنان و مردان امتیاز قابل ملاحظه ای می دهد. مهارت های ارتباطی، کلامی و نوشتاری در برقراری ارتباط مؤثر در محیط کار بسیار مهم و حیاتی است اگرچه همه این تفاوتها را نمی توان عمومیت داد
برخی از صاحب نظران به سازمان ها به عنوان سیستم های طبیعی نگاه می کنند که در آن روابط غیر رسمی و قدرت و سیاست از اهمیت بالایی برخوردار است، ولی برخی دیگر از صاحب نظران، سازمان ها را سیستم عقلایی تلقی می کنند که ب دنبال رسمیت سازمانی است
از دیدگاه تاریخی در سازمان زنان همواره در پست هایی قرار گرفته اند که ناگزیر بوده اند کارهای تکراری انجام دهند و پست هایی در سطوح پایین قبول کنند.اغلب آنها در پست های ستادی و به عنوان دستیار مدیران صفی انجام وظیفه کرده اند و ب ندرت مسئولیت های مدیران صفی را بر عهده داشته اند
از آنجایی که زنان عمدتا مشغول کار ستادی هستند، به همین دلیل نمی توانند در سازمان ها قدرت چندانی کسب کنند بنابراین، در تصمیم گیری های سازمانی نیز دخالت و نفوذ چندانی ندارند
.2 موانع موجود در زمینه پیشرفت زنان
در حالی که اشاره دقیق به عواملی که باعث ایجاد مانع در زمینه استخدام و به ویژه دررسیدن زنان به رتبه های بالاتر می شود، دشوار است ; ولی ترکیب و ساختار نیروی سازمانها دلالت بر تفاوت فاحش بین زنان و مردان دارد. تجربیات کارراهه ای ، کلیشه سازیهای مدیریتی ، تبعیض ، تعصبات مردان در مورد زنان همچنین محرومیت زنان ازشبکه های رسمی و غیررسمی و به طور کلی عدم برنامه ریزی برای فعالیت زنان به عنوان بخشی از پرسنل یک سازمان ، از جمله این موارد هستند. این تبعیضها، ادراکات و نگرشهابر استانداردهای پیشرفت زنان تاثیر می گذارند