بخشی از مقاله

چکیده:

در اواسط نیمه نخست هزاره سوم ق.م در منطقه فرهنگی جنوب شرقی ایران، استان کرمان، سه محوطه مهم تولید ظروف و اشیای سنگ صابونی، به نامهای امروزی جیرفت، شهداد و یحیی، وجود داشتند که برای تزیین این اشیاء از نقش مایههای آیینی استفاده می کردند. این داستانهای مقدس که با نمادهای خاص انسانی، گیاهی، جانوری، معماری و غیره بر بدنه مواد فرهنگی مزبور نمایش داده شدهاند، به دلیل فقدان متون شرح آنها، برای ما ناشناخته میباشند.

با توجه به زیبایی و فراوانی آثار مزبور در میانرودان، میتوان گفت، به طور قابل ملاحظهای، مورد استقبال نجبای این سرزمین قرار گرفته بودند. اشیاء و ظروف سنگ صابونی در جنوب شرقی ایران، عمدتا از قبور یافت شدهاند اما در میانرودان که محل صدور این اشیاء بوده، بیشتر از معابد و مکانهای عمومی بدست آمدهاند که این بیانگر کاربرد متفاوت این ماده فرهنگی در دو سرزمین همجوار است. احتمالا این ظروف که به تقاضا و سفارش نجبای میانرودان در مناطق مختلفی از جمله جنوب شرقی ایران تولید میشدند، اساساً جنبه آیینی- تجملی داشتهاند و در اصل مورد استفاده آنها در معابد بوده است، ولی در کرمان باستان به دلیل کمبود معابد یا تفاوتهای مذهبی، کارکرد تدفینی یافتهاند.

مقدمه

سنگ صابونی یا سنگ نرم که در ادبیات باستانشناسی به کلریت، استاتیت - استیتایت - ، سنگ سیاه و سنگ مار نیز نام برده شده است، در هزاره سوم ق.م به عنوان ماده اولیه تولید ظروف و اشیای استادکارانه خاص و زیبایی مورد استفاده قرار میگرفت. سنگ صابونی، سنگی دگرگونیافتهاست که عمدتاً از تالک و مقادیر مختلفی از کلریتها، میکاها، آمفیبول ها، کربناتها و دیگر کانیها تشکیل شده است. علت نرمی این سنگ، وجود مقدار زیاد تالک در آن است. این سنگ معمولاً به رنگهای خاکستری، مایل به آبی، سبز یا قهوهای و رنگارنگ میباشد. سنگ صابونی اغلب در محل تلاقی صفحه های همگرا2، یعنی جایی که منطقه وسیعی از پوسته زمین در معرض حرارت و فشار مستقیم قرار میگیرد، تشکیل میگردد.

پریدوتیتها، دونیتها و سرپانتینیتها در این محیطها میتوانند دگرگون شده و به سنگ صابونی تبدیل شوند - تارنمای زمینشناسی - . به دلیل آنکه اکثر یافتههای ساخته شده از این نوع سنگ، از داخل تدفینها و نیایشگاهها بدست آمدهاند، بنابراین، بیشتر به عنوان ظروف آیینی مورد بررسی قرار میگیرند، ولی همچنین، با توجه به همگونی شکل و نقش مایه های بکار رفته بر روی آنها، یک شبکه مبادلاتی فرا منطقه ای از آسیای مرکزی تا سوریه در هزاره سوم ق.م قابل ترسیم است.

به نظر میرسد، مثلث جیرفت یحیی شهداد در استان کرمان، در هزاره سوم ق.م، مهمترین مکان تولید این کالا و با توجه به داشتن منابع سنگ نرم، شاید خاستگاه اصلی مواد فرهنگی مزبور و توزیع منطقه ای آنها، خصوصاً صدور به میانرودان که روزگار طلایی خود را در عصر سلسلههای اولیه، اکد و سلسله سوم اور میگذراند، بوده باشد. اما یافتههای سنگ صابونی در منطقه کرمان، عمدتاُ از درون قبور بدست آمدهاند و با وجود زیبایی تحسین برانگیز آنها، اشیایی تدفینی به شمار میرفتهاند، ولی در میانروداناکثراً از درون معابد اصلی، نظیر معبد اینانا در نیپور، معبد سین در خفاجه، معبد شمش و معبد ایشتار در ماری، و نیز از گورهای سلطنتی اور، به عنوان اشیایی تجملی و شأنزا، یافت شدهاند. این مقاله سعی دارد با یک بازنگری به یافتههای سنگ صابونیمنطقه کرمانِ ایران و چند محوطه مهم میانرودانی، درباره حقیقت احتمالی این موضوع بحث نماید. نگاه اصلی نگارنده بر روی نقشمایههای یافتههای »سری قدیم« یا »سبک میانفرهنگی« متمرکز است.

پیشینه مطالعات بر روی سنگ صابونی

نخستین بار در اوایل دهه 1970پییِر دومیروشجی با بررسی اشیای سنگ صابونی شوش در موزه لوور پاریس، این یافتهها را از لحاظ زمانی به دو گروه، »سری قدیم2200-2600 - « ق.م - و »سری جدید1700-2300 - « ق.م - ، تقسیم بندی کرد

اساس کار او درست بود چون ظروف سری قدیم به کلی از سری جدید متمایز هستند و از نقشمایههای پیچیده تر و مفهومی تری که احتمالا از داستانهای مقدس محلی و یا منطقهای تأثیر گرفتهاند، پوشیده شدهاند. پس از او، فیلیپ کول با بررسی دادههای تپه یحیی که در کنار کارل لامبرگ-کارلوفسکی در خلال کاوشهای این محوطه بدست آورده بود، در رساله دکتری خود، اصطلاح »سبک میانفرهنگی« را مطرح نمود؛ مواد سنگ صابونی مشابهی که در یک گستره جغرافیایی وسیعی یافت شده بودند 

سبک مزبور، در واقع، همان سبک قدیم میروشجی بود. کول، نقشمایههای ظروف سنگ صابونی تپه یحیی را به 12 گروه دستهبندی کرد و آمار نسبتاً دقیقی تا آنروز از یافتههای مشابه در منطقه مزبور - آسیای مرکزی؛ شرق، جنوب و غرب ایران؛ کشورهای حاشیه جنوبی خلیج پارس؛ و شمال و جنوب میانرودان - ارائه داد. اما، در حدود سه دهه بعد، با کاوشهای منطقه جیرفت توسط یوسف مجیدزاده و کشف خیل عظیمی از مواد فرهنگی سنگی صابونی-هر چند که بعضاً این کشف بزرگ با تردید همراه بوده است – تحلیلهای آماری کول نیازمند بازنگری هستند.

سنگ صابونی در منطقه کرمان

حفاری لایهنگاری تپه یحیی در بین سالهای 1967 تا 1975 توسط کارل لامبرگ-کارلوفسکی و تیم باستانشناسش انجام گرفت ,  تپه یحیی که در حدود 225 کیلومتری جنوب شهر کرمان واقع شده، بر طبق کاوشهای انجام گرفته، دارای 6 دوره فرهنگی است و در بازه زمانی بین 4500 ق.م تا 700 میلادی قرار میگیرد

در لایه IVB این محوطه، یک کارگاه سنگ صابونی و اشیای فرهنگی بسیاری از این ماده بدست آمدند که بررسی بیشتر بر روی این یافته مهم، مورد علاقه فیلیپ کول که در پی موضوع پایاننامه دکتری خود بود، قرار گرفت. »سبک میانفرهنگی« که در ادبیات باستانشناسی عصر مفرغ خاورنزدیک، یک اصطلاح شناخته شده است، نامی بود که وی به یافتهّهای مشابه و قابل مقایسه ظروف و اشیای سنگ صابونی که از تاجیکستان تا سوریه وجود دارند، اطلاق کرد . تولیدات کالاهای سنگ صابونی در یحیی، از لایه IVB6 آغاز شده، اوج آن در لایه IVB1 بوده، و افت تولید در طول دوره IVA3 تا IVA1 مشهود میباشد

به گمان اولیه کول، به دلیل ناپیوستگی بیثبات تجارت در دوران باستان و یکنواختی نقشمایههای سبک میانفرهنگی در طول زمان، دوره اصلی تولید باید نسبتاً کوتاه بوده باشد، اما  لامبرگ کارلوفسکی معتقد است ، ظروف سبک میانفرهنگی دارای کاربرد طولانیمدتی بودند که تقریباً از سلسله دوم اولیه تا دوره پسا اکدی، برای مدت 500 سال، دوام داشت. در حال حاضر کول نیز با این نظر موافق است. آزمایشهای رادیوکربن اخیر برای لایه IVB1 تاریخی هم افق با دوره اکد یا حتی پسا اکد را نشان میدهند . البته پیشتر، پییر آمیه این تاریخگذاری را به طور فرضی ارائه کرده بود 

کول پس از آزمایشهای شیمیایی کانیشناسی بر روی 109 قطعه از ظروف سبک میانفرهنگی، پنج منبع مختلف برای ظروف کلریتی را تشخیص داده است:

- 1 - معدنی در غرب یا مرکز عربستان که ماده اولیه کارگاههای تاروت در حاشیه جنوبی خلیج پارس را تأمین میکرده و این کالاها به جنوب میانرودان صادر میشدند.

- 2 - بمپور در جنوب شرقی ایران که به تاروت فرستاده شده و سپس کالای تمام شده به جنوب میانرودان ارسال میگردید.

- 3 - منابع محلی تپه یحیی که در این محوطه تبدیل به ظروف و اشیای تمام شده یا نیمه ساز میشدند و سپس یا به مصرف داخلی میرسیدند و یا به شوش و ماری صادر میشدند.

- 4 - در غرب زاگرس، نزدیک دره دیاله که مواد خام یا تمام شده را به شوش و ماری صادر میکرد.

- 5 - معدن پنجم ناشناخته است ولی احتمال دارد که در غرب زاگرس بوده باشد یا در غرب عمان 

در تپه یحیی، در ارتباط با انبوه تولیدات سبک میانفرهنگی، تاکنون هیچ خانه اشرافی یادمانی، قبر یا معبدی یافت نشده است. چون اغلب تمامی قطعات سبک میانفرهنگی در کانتکس تولیدیشان یافت شدهاند و بدلیل کمبود شواهد درخصوص اشراف و نجبای محلی، احتمالا مصرف داخلی سبک میانفرهنگی خیلی کم بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید