بخشی از مقاله
چکیده
سازمانها دیگر نمی توانند با روشهای معمولی مدیریت و برنامه ریزی پاسخگوی تحولات و تغییرات پیرامون خود باشند. سازمانها در محیط پر تلاطم امروزی با فشارهای رقابتی از منابع گوناگون نیازمند مدیرانی که به ابزار تفکر راهبردی مجهز هستند می باشند. بقا به عنصری به نام تفکر به شکل استراتژیک وابسته است
از دیدگاه کلی تفکر راهبردی یک »بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهره برداری از فرصتها« است. این بصیرت کمک میکند تا واقعیتهای بازار و قواعد آن به درستی و به موقع شناخته شود و برای پاسخگویی به این شرایط راهکاری بدیع و ارزش آفرین خلق شود . تفکر استراتژیک فرایندی است ، برای رهبری مؤثر یک سازمان، تا بتوان فرایندهای مدیریتی و بحرانهای سازمان را با چشم اندازهای متفاوت و با توجه به محرکهای درونی و بیرونی افزایش داده و جهت مؤثری به سازمان بخشید
در مقابل تنگناهای برنامه ریزی استراتژیک، برای محیط کسب و کار امروز »تفکر راهبردی « پیشنهاد شده است . بدین ترتیب تفکر راهبردی در محیط پر تحول و غیر قابل پیش بینی امروز، رویکرد مناسب »راهبردی« سازمان شمرده می شود. رویکردی که می تواند سازمان را نسبت به رقیب برتری بخشد و سهم بیشتری از منافع بازار را نصیب آن سازد
حضرت علی - ع - می فرمایند : »داناترین مردم کسی است که آینده رابهتر ببیند« بنابراین تفکر راهبردی تابع فعالیت ذهنی یک فرد نیست بلکه توسط تعاملات اجتماعی و سازمانی اثر می پذیرد و در این مطالعه عوامل مؤثر بر تفکر راهبردی در محیط سازمانی حیاتی است
مقدمه
در عصر حاضر که جهان رو به ترقی و پیشرفت ناگهانی است، نقش سازمان ها در پیشرفت اهداف عالی کشور انکار ناپذیر است. رفتار سازمانی محل برخورد نظامها بوده ، ماهیتی توصیفی دارد. به عبارت دیگر، این رشته زاییده مجموعه ای ازرشته های علمی است که سعی در توصیف رفتار دارند. رفتار سازمانی ، علمی میان رشته ای است که از جهات متعدد، سایر رشته های علمی را با یکدیگر ترکیب و ادغام می کند. بسیاری از مردم در داخل یک سازمان متولد شده، در سازمانی دیگر تحصیل کرده، بسیاری از دارایی خود را ازسازمان کسب کرده اند و در درون یک سازمان از دنیا رفته اند
هدف از پیدایش سازمانها دستیابی به اهدافی است که دستیابی به این اهداف از توان تک تک افراد خارج بوده و دستیابی به این نتیجه مستلزم تلاش هماهنگ اجزای یک سازمان در جهت اهداف مشخص شده است
پیچیدگی روز افزون فعالیتها و محیطشدیداً در حال تغییر و تلاطم باعث گردیده است تا دیگر برنامه ریزی به شکل سنتی قادر به حل مشکلات مدیران سازمان نشود تغییرات پر شتاب، نیازهای بازار و مشتریان، فشار رقابت فزاینده، کوتاه تر شدن چرخه تولید، افزایش رقابت خارجی و فناوریهای نوین ایجاب می کند سازمانها نیازهای در حال تغییر جهان خارج را به سرعت شناسایی کرده و به آنها پاسخ دهند
سازمانهای موفق، سازمانهایی هستند که با اندیشه ای راهبردی، فرصتهای اصلی خود را شناسایی کرده و از منابع نهفته در آنها به خوبی استفاده می کنند. در یک سازمان موفق، به طور حتم رد پایی از به کار گیری تفکر آینده نگر دیده می شود. تفکر آینده نگر مدیران را برای بقا و رشد سازمان خود در محیط رقابتی یاری می رساند
389 جهان در آستانه ورود به قرن بیست و یکم شاهد تحولات بسیار عظیمی بوده است. مدیران باید سازمان خود را به سوی آینده ای ناشناخته هدایت کنند که کامیابی در این راه پر تلاطم به عزم آنان در درک و تبیین برنامه ریزی استراتژیک و توسعه و اجرای آن بستگی دارد
دارا بودن تفکر و برنامه ریزی استراتژیک به مدیران کمک می کند برای سازمان خود نوعی مزیت رقابتی در محیط ایجاد کرده و به راحتی نوسانات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی را تحمل کرده و حتی بر آنها غلبه کنند . تفکر راهبردی و توان دیدن آینده و شناخت پویایی محیط و حضور اثر بخش سازمان یا واحد مورد نظر برای کسب موفقیت مستمر در طی زمان دلالت دارد
تفکر راهبردی مدیر را قادر می سازد تا بفهمد چه عواملی در دستیابی به اهداف مورد نظر مؤثر است و چگونه این عوامل برای مشتری ارزش می آفریند؟ این تفکر از طریق فهم صحیح قواعد بازار و پاسخگویی خلاقانه به آن صورت می پذیرد که در محیط ناپایدار و متحول کسب و کار امروز بسیار حائز اهمیت است زیرا بدون این تفکر تلاشهای سازمان برای دستیابی به استراتژیهای تدوین شده اثر بخش نخواهد بود.
-تفکر راهبردی
اندیشمندان مختلف تفکر راهبردی را یک نمای یک پارچه از سبک کار در ذهن می داند، گری هامل آن را معماری هنرمندانه استراتژی بر مبنای خلاقیت و فهم کسب و کار توصیف می کند. رالف استیسی آن را طرح ریزی بر مبنای یادگیری می شناسد. از دیدگاه ماهوی تفکر استراتژیک یک بصیرت و فهم است از تعامل بصیرت که از تعامل با بازار حاصل می شود و مکانیسم آن چرخه ای است که می توان آن را در چرخه شکل گیری تفکر استراتژیک دانست.
چرخه شکل گیری تفکر استراتژیک از نظر ماهیت نوعی یادگیری حین عمل به شمار می آید . هر چند اگر در حرکت و رفتار سازمان و همچنین افراد و توجه و سازوکار لازم برای یادگیری وجود نداشته باشد صرف انجام اقدامات و عمل منجر به یادگیری نخواهد شد
تفکر استراتژیک از دو واژه تفکر و استراتژیک تشکیل شده است. تفکر یعنی اندیشه و شیوه اندیشیدن و استراتژیک از نظر لغوی به معنای راهبردی تعبیر می گردد
در مورد تفکر استراتژیک در بین صاحبنظران این حوزه اتفاق نظر وجود ندارد. بویژه در کشورمان، این موضوع به حکایت فیل و تاریکی مولانا تبدیل شده و هر فردی بر مبنای درک خود ، چارچوبی را بر آن پیشنهاد کرده است. فقدان درک روشن از تفکر استراتژیک ، به نوبه خود منجر به آشفتگی قابل ملاحظه ای در عرصه مدیریت استراتژیک شده است. بنابراین، به تعریف دقیق این واژه احساس نیاز می شود. تا پارادایم مدیریتی فوق به صورت علمی پذیرفته شده و به شکل مناسبی در متون مربوط به مدیریت استراتژیک گنجانده شود
بسیاری از تحقیقات در حول این محور که متفکران استراتژیک چگونه فکر می کنند، صورت گرفته است همچنین یک گروه از متخصصین در ایالات متحده، تفکر استراتژیک را یکی از ده مبحث مهم و حیاتی تحقیقات مدیریت آینده دانسته اند. نبود تفکر استراتژیک در 35 درصد از مدیران ارشد کارخانه های بزرگ استرالیا معضل بزرگ سازمانی می باشد
باید توجه داشت برنامه ریزی استراتژیک،غالباً برای اشاره به یک فرآیند تحلیلی و برنامه ریزی شده مورد استفاده قرار میگیرد و به مجموعه مفاهیم، رویه ها و ابزارهایی گفته می شود که جهت کمک به رهبران، مدیران و برنامه ریزان برای تفکر و اقدام استراتژیک طراحی شده اند. برنامه ریزی استراتژیک جایگزینی برای تفکر نیست .
تفکر استراتژیک زیربنای استراتژیهای خلاق و اثربخش میباشد. تفکر استراتژیک یعنی مهارت معماری استراتژیک برخی آنرا به صورت واژهای قابل تعویض با مفاهیمی چون برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت استراتژیک به کار میبرند