بخشی از مقاله
چکیده:
فرهنگ بر مبنای ارزش ها ، شرایط ، عقاید، موقعیتها و فرضیه های رایج در میان افراد هر جامعه تعریف می شود و تفاوت عمده حیات جمعی انسان با سایر موجودات هستی ، تفاوت فرهنگی است. قومی پیشرفته است که فرهنگ آن پیشرفته باشد و بر اساس اصول تربیتی مناسبی رشد یافته باشد. هدف اصلی این پژوهش تبیین اصول تربیت فرهنگی در تفکر مقام معظم رهبری - مدظله العالی - می باشد.
روش تحقیق:روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد. بدین صورت که ابتدا اصول تربیت فرهنگی مطرح شده اند و سپس جایگاه این اصول در کلام رهبری تبیین گردیده اند.
یافته ها: جامعیت کلام رهبری در تمام زمینه های علمیبارز و آشکار می باشد. در این پژوهش پنج بعد از ابعادِ اصول تربیت فرهنگی با محوریت های خدامحوری،خردورزی، اخلاق مداری، نوع دوستی و زندگی محوری؛ در کلام ایشان پرداخته شده است.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت فرهنگ و مقوله های مرتبط با آن، تبیین اصول تربیت فرهنگی در کلام بزرگان و اندیشمندان اسلامی؛از جمله مقام معظم رهبری و بیان آنها برای نسل حاضر و انتقال آنها به نسل های آینده و توجه به نوآوری فرهنگی متناسب با عقاید و ارزش های حاکم بر جامعه ضرورت پیدا می کند.این امر مهم بر عهده محققان، پژوهشگران و مسئولین فرهنگی است و از جمله مصادیق بارز توسعه جامعه می باشد.
مقدمه:
اساساً فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد. هویت هر جامعه در برگیرنده ی همه نقشها و گرایشهای افراد آن جامعه است.که بر اثر فرایند اجتماعی شدن، درونی شده است.بنابر این تغییر و تحول و سعادت و شقاوت جوامع به فرهنگ وابسته است و بر اساس تحول فرهنگی شکل می گیرند، باقی می مانند؛ تغییر می کنند و یا حتی از نو ساخته می شوند.
فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است ، اساس استقلال یک ملت است.
فرهنگ را می توان مجموعه ای از ویژگی های رفتاری و عقیدتی اکتسابی اعضای یک جامعه خاص تعریف کرد و هنجارهای فرهنگی معیارهای تثبیت شده یک گروه هستند که از نظر فکری و رفتاری از اعضایش انتظار دارد.
تعریف فرهنگ بر اساس دیدگاه مقام معظم رهبری این است که؛ " فرهنگ به مثابه ذهنیت و شاکله ی اجتماعی است که مانند هوا همه جا وجود دارد و فضای تحرک و کنش انسان ها را تعیین می کند. این ذهنیت در بستر زمان شکل گرفته و به صورت مستمر تولید و باز تولید می شود
فرهنگ ، هویت و شخصیت یک ملت را تعیین می کند و هر نسلی اندوخته های فرهنگی و تجارب زندگی خویش را با شیوه های گوناگون به نسل بعدی منتقل می سازد، نسل بعد نیز اندوخته های خود را بر آن می افزاید وآن را به نسل پس از خویش انتقال می دهد.آثار فرهنگ به صورتهای گوناگون در تمام صحنه های زندگی فردی و اجتماعی حضور دارد و ارکان هر جامعه ای به فرهنگ آن جامعه استوار است.
فرهنگ ، مجموعه ای متشکل از سه عنصر ذیل است:
-1 مجموعه عقاید و باورها و دیدگاهها، بینش ها ، واقعیتها یا دانستنی ها و افکار موجود در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاسی ، نظامی، فردی، اجتماعی و ماورای انسانی موجود در یک جامعه
-2 اخلاقیات - عادات و ملکات نفسانی - موجود در حوزه های فوق
-3 آداب و رسوم موجود در حوزه های مختلف مذکور.
نکته مهم در مورد فرهنگ این است که فرهنگ امری اکتسابی است و نه از طریق وراثت - الگوهای ژنتیکی - بلکه در قالب یادگیری و تعلیم و تربیت فراگرفته می شود. - همان:ص - 45فرهنگ پذیری همواره از جمله اصلی ترین کارکردهای نهاد تعلیم و تربیت تلقی شده است.
به عبارت دیگر در همه نظام های تعلیم و تربیت از قدیمی ترین تا جدیدترینشان یکی از اهداف این بوده که نسل جدید میراث فرهنگی و ارزشهای آن را درونی ساخته و با معیارهای آن فرهنگ هماهنگ کند.
هر جامعه ای دارای منابع عظیم و غنی فرهنگی است که باید آنها را آموخت؛ وظیفه ی دست اندکاران تربیتی تنها ارائه و فهماندن فرهنگ و میراث های آن نیست.تربیت باید فرهنگ و میراث های آنها را به افراد انسانی معرفی و در فهماندن آنها تلاش کند.فرهنگ بر اهداف آموزشی، برنامه آموزشی، برنامه درسی،روش های آموزشی، ارزشیابی،اصول تعلیم و تربیت و سایر مؤلفه های تربیتی اثر گذار است.
ضرورت فرهنگ:
فرهنگ جامعه ، بر مبنای تفکر و روحیه ی انقلاب، تحول لازم را پیدا نکرده است. باید مسأله فرهنگ رابا کلیتش، مسأله اول این کشور به حساب آورد. اگر توانستیم فرهنگ این کشور را با پایه های مستحکم و قویم و نهادهای صحیحی که کارآیی لازم را داشته باشند، پشتیبانی و تقویت کنیم، کار این کشور روی غلتک خواهد افتاد و پیشروی این کشور در همه زمینه های مورد نظر تضمین خواهد شد.چنانچه ما فرهنگ را اصلاح و دنبال نکردیم، به احتمال زیاد برنامه ریزی هایمان ابتر خواهد بود، یعنی مدتی تلاش می کنیم، زحمت می کشیم ؛ اما نمی توانیم به نتایج قطعی آن امیدوار باشیم
در یک کشور، مسأله ادبیات و فرهنگ مسأله اصلی است. چه در آن دورانی که کشور و ملتی در حال یک تحول اساسی است و چه در دوره ی بازسازی و بازپروری