بخشی از مقاله

طبقه بندي مدل هاي تدوين استراتژي تکنولوژي مبتني بر يک رويکرد فرايندي
چکيده
اين مقاله به مرور و تحليل مدل هاي ارائه شده در ادبيات براي تدوين استراتژي تکنولـوژي در سـطح بنگـاه مـي پـردازد. امـروزه تکنولـوژي نقشـي کليـدي در رقابت پذيري بنگاه ها ايفا مي کند، بنابراين مي بايد مبتني بر يک نگاه استراتژيک مديريت شود. اولين و مهمترين گام در مديريت اسـتراتژيک تکنولـوژي ، تـدوين يک برنامه است که اولويت هاي سرمايه گذاري بنگاه در حوزه تکنولوژي را براي يک افق بلندمدت مشخص کند. مدل ها و چارچوب هاي مختلفي در اين زمينـه ارائه شده اند تا بنگاه ها را در زمينه تدوين استراتژي تکنولوژي ياري نمايند، اما اين مدل ها و چارچوب ها داراي ويژگي ها و پيش فرض هـايي هسـتند کـه امکـان استفاده از آن ها را در شرايط مختلف ، محدود مي کند. عدم توجه به اين ويژگي ها و پيش فرض ها ممکن است بنگاه ها را در انتخـاب مـدل مناسـب (متناسـب بـا شرايط خاص بنگاه ) دچار اشتباه کند. در اين مقاله مدل ها و چارچوب هاي مختلف بر اساس يک رويکرد فرايندي مورد ارزيابي و مقايسه قرار مي گيرند. نتيجـه اين ارزيابي ، ارائۀ يک دسته بندي از مدل ها است که به بنگاه ها کمک مي کند بر اساس اهداف و شرايط خود، مدل مناسب تدوين استراتژي تکنولوژي را انتخاب کنند .
کليدواژه ها: مدل هاي تدوين استراتژي تکنولوژي ، انتخاب مدل مناسب ، رويکرد فرايندي ، مرور ادبيات ، چارچوب نظري

١ـ مقدمه
امروزه تکنولوژي نقشي کليدي در رقابت پذيري بنگاه ها ايفا مي کند، بنابراين مي بايد مانند ساير منابع کليدي مبتني بر يک نگاه استراتژيک مديريت شود. اولين و مهم ترين گام در مديريت استراتژيک تکنولوژي ، تدوين يک برنامه بلندمدت است که اولويت هاي سرمايه گذاري بنگاه در آن تعيين شود.
اين برنامه ، استراتژي تکنولوژي نام دارد. سؤالات اصلي که استراتژي تکنولوژي به آن ها پاسخ مي دهد عبارتند از [١]:
. مزيت رقابتي پايدار بنگاه بر پايه چه تکنولوژي هايي استوار است ؟
. آيا همه اين تکنولوژي ها در دسترس هستند؟
. راه هاي مناسب دستيابي به اين تکنولوژي ها کدامند؟
. چگونه مي توان بيشترين منافع را از دارايي ها و قابليت ها تکنولوژيک بنگاه کسب کرد؟
مدل ها و چارچوب هاي مختلفي تدوين شده اند تا بنگاه ها را در تدوين استراتژي تکنولوژي ياري دهند. اما همۀ مدل ها براي تمام بنگاه ها مناسب نيستند. بنگاه ها در صنايع مختلف و با اندازه هاي ٢١مختلف ، داراي ويژگي هاي متفاوتي هستند. اين ويژگي ها باعث مي شود که به کارگيري بعضي از مدل ها براي آن ها امکان پذير نباشد. لذا مديران و کارشناسان اين بنگاه ها ممکن است در انتخاب مدل مناسب دچار مشکل شوند. دليل اين امر را بايد در عدم آشنايي ايشان با مدل ها و تفاوت ميان آن ها جستجو کرد. درک تفاوت ميان مدل ها منوط به مقايسۀ مدل ها و آگاهي از ضعف و قوت آن ها و نيز اطلاع از ويژگي ها، پيش فرض ها و محدوديت هاي کاربردي آن ها است .
هدف اين مقاله ارزيابي و مقايسه مدل ها و چارچوب هاي مختلف و ارائۀ يک دسته بندي از آن ها به گونه اي است که امکان انتخاب مدل مناسب را در شرايط مختلف فراهم سازد.
براي اين منظور از يک رويکرد فرايندي استفاده شده است .
رويکرد فرايندي يکي از رويکردهاي اخير به مديريت و از آن جمله مديريت استراتژيک به شمار مي رود. بر اساس رويکرد فرايندي ، هر پديده را مي توان از سه منظر مورد بررسي قرار داد: ورودي ، خروجي و اصل فرايند. دويت ٢ و مير٣ [٢] بعد چهارمي را به آن اضافه مي کنند که "زمينه ٤" نام دارد. در اين تحقيق مدل ها و چارچوب هاي مختلف تنها از دو منظر خروجي و فرايند مورد بررسي قرار مي گيرند، که دلايل آن متعاقباً تشريح خواهد شد.
مقالۀ حاضر به چهار بخش تقسيم شده است . در بخش بعدي ، رويکرد فرايندي و نحوە به کارگيري آن در ارزيابي مدل هاي تدوين استراتژي تکنولوژي ارائه مي شود. بخش سوم مقاله به مرور مدل ها مي پردازد. در بخش پاياني هم يک دسته بندي از مدل ها بر اساس نوع فرايند برنامه ريزي و خروجي مورد انتظار از آن ، ارائه خواهد شد.

٢- چارچوب نظري
دويت و مير [٢] معتقدند ابعاد٥ يا مؤلفه هاي اصلي استراتژي عبارتند از فرايند، محتوا٦ (يا خروجي ) و زمينه . فرايند دربرگيرندە مراحل يا گام هاي تدوين و اجراي استراتژي است . همچنين رويه ها، دستورالعمل ها، گردش اطلاعات و نيز افرادي را شامل مي شود که در تدوين و اجراي استراتژي نقش دارند. محتوا به استراتژي و يا تصميمات و اقدامات استراتژيک اشاره دارد؛ اعم از تصميمات و اقداماتي که به تدوين يا اجراي استراتژي مربوط مي شوند. زمينه شامل تمام عواملي مي شود که به مشخصات سازمان (قدمت سازمان اندازه سازمان ، تفکر مديريت ارشد آن و ...) و يا محيطي که سازمان در آن به فعاليت مشغول است (نوع صنعت ، رشد بازار، قدرت رقبا، تأمين کنندگان و مشتريان ، ميزان نفوذ يا دخالت دولت و ...)، مربوط مي شوند. زمينه مي تواند هم روي فرايند و هم روي خروجي هاي آن تأثير داشته باشد.
اگرچه استراتژي تکنولوژي يک استراتژي وظيفه اي ٧ به شمار مي رود ولي بر اساس همين چارچوب (فرايند، محتوي و زمينه ) قابل تحليل است . همانطور که بيشتر اشاره شد، هدف اين مقاله ارزيابي و مقايسه مدل هاي مختلف تدوين استراتژي از منظر فرايند و محتوي است ٨. بررسي بعد زمينه دشوار است و معمولاً مدل ها به آن توجهي نکرده اند يا بصورت تلويحي آن را در نظر گرفته اند، زيرا زمينه از يک کشور به کشور ديگر، از يک صنعت به صنعت ديگر و حتي از يک بنگاه به بنگاه ديگر متفاوت است ؛ و تجميع تمام شرايط و حالات خاص در يک مدل امکان پذير نيست . ورودي هم در نظر گرفته نمي شود. زيرا در عمل نوع و ويژگي هاي خروجي مطلوب (و البته محتواي فرايند) و نيز ترتيب انجام مراحل (گام ها) در فرايند، نوع ورودي مورد نياز را مشخص مي کنند.
به عبارت ديگر ورودي مستقل از خروجي و مراحل فرايند نيست . شايد به همين دليل ورودي در مدل دويت و مير [٢] وارد نشده است .
٢-١ بعد فرايند
فرايند تدوين استراتژي متأثر از رويکردي است که مديران و کارشناسان به استراتژي و مديريت استراتژيک دارند. در اين 9 رابطه دو نوع تقسيم بندي وجود دارد. رويکرد عقلايي در مقابل رويکرد تکويني ١٠[٣] و رويکرد موقعيت يابي در 11 مقابل رويکرد منبع محور١٢[٢]. بنابراين بررسي مدل ها از منظر فرايند نيازمند پاسخ به سؤالات زير است :
. مدل ها بر اساس کدام مکتب برنامه ريزي استراتژيک ارائه شده اند (موقعيت يابي يا منبع محور)؟
. مدل ها فرايند برنامه ريزي استراتژيک را چگونه مي بينند (فرايندي عقلايي يا تکويني )؟
٢-١-١ رويکرد موقعيت يابي در مقابل رويکرد منبع محور
مکاتب (يا رويکردهاي ) مختلفي در حوزە برنامه ريزي استراتژيک شناسايي شده اند[٤]. در ميان آن ها رويکردهاي موقعيت يابي و منبع محور مشهورترين و اجرايي ترين مکاتب هستند. رويکرد موقعيت يابي اصالت را به محيط بيروني بنگاه مي دهد، به اين معني که نقطۀ شروع برنامه ريزي استراتژيک ، تحليل محيطي است که بنگاه در آن رقابت مي کند يا رقابت خواهد کرد[٥]. استراتژي در اين رويکرد به معني راهکاري براي استفاده از منابع در جهت ارائۀ پاسخ مناسب به محيط است . براي تدوين استراتژي تکنولوژي بر مبناي رويکرد موقعيت يابي ، لازم است که بدانيم تصميمات کلان استراتژيک چگونه تغييرات تکنولوژي در داخل بنگاه را رقم مي زنند. به عبارت ديگر برنامه ريزي در زمينۀ اکتساب ، توسعه و به کارگيري تکنولوژي ها در يک بنگاه اقتصادي چگونه از استراتژي کلان بنگاه اثر مي پذيرد يا چگونه يک برنامۀ تکنولوژي مي تواند از استراتژي کلان بنگاه حمايت کند. در اين رويکرد رقابت پذيري ١ به معني شناسايي و استقرار در يک "موقعيت " با ثبات در يک فضاي رقابتي است و تکنولوژي يکي از حاميان استراتژي رقابتي بنگاه محسوب مي شود.
در مقابل ، رويکرد منبع محور اصالت را به درون بنگاه مي دهد.
به همين دليل ، نقطۀ شروع فرايند برنامه ريزي استراتژيک ، ارزيابي و تحليل قابليت ها و منابع بنگاه است که منشأ اصلي مزيت رقابتي پايدار و بلندمدت به شمار مي روند[٦و٧].
پژوهشگراني که از اين رويکرد حمايت مي کنند، معتقدند که نيازهاي بازار بسيار سريع تر از قابليت هاي بنگاه تغيير مي کنند.
لذا بهتراست در تدوين استراتژي از قابليت هاي بنگاه شروع و از آن ها براي کشف و بهره گيري از فرصت هاي جديد بازار استفاده کرد. البته در اين رويکرد موضوع بازسازي و تکميل قابليت ها نيز مغفول نمانده است [٨].
تکنولوژي و توانمندي هاي تکنولوژيک يکي از قابليت هاي بنگاه را تشکيل مي دهد. نظر به اينکه معمولاً توانمندي هاي تکنولوژيک در طول زمان و طي يک فرايند پيچيده يادگيري کسب مي شوند و به همين دليل ريشه در گذشتۀ بنگاه دارند.و در نتيجه به سختي قابل تقليد و کپي کردن هستند، بنابراين قابليت هاي تکنولوژيک از نوع قابليت هاي ويژە بنگاه بوده و مي توانند مزيت رقابتي پايدار ايجاد کنند.
تدوين استراتژي تکنولوژي در رويکرد منبع محور، به معني شناسايي قابليت هاي تکنولوژيک بنگاه ، ارزيابي جذابيت اين قابليت ها (بر اساس نقشي که مي توانند در استفاده از فرصت هاي تجاري ايفا کنند) و نيز تعيين راهکارهايي است که اين قابليت ها را به فرصت هاي تجاري متصل مي کنند. در رويکرد منبع محور درک نحوە ايجاد، محافظت و بهره برداري از قابليت ها و تکنولوژي هاي منحصر به فرد اهميت بسيار دارد و استراتژي به نحوە ايجاد ارتباط ميان قابليت هاي منحصر به فرد و فرصت هاي بازار مربوط مي شود. به عبارت ديگر در اين رويکرد تکنولوژي محور (و نه حامي ) استراتژي رقابتي بنگاه است .
٢-١-٢ رويکرد عقلايي در مقابل رويکرد تکويني
از منظر فرايند، استراتژي تکنولوژي مي تواند بر مبناي يک رويکرد عقلايي يا يک رويکرد تکويني تدوين شود. يک فرايند عقلايي شامل مراحل توصيف ، درک و تحليل محيط ، تدوين يک برنامه عملياتي در سايه درک ايجاد شده و اجراي برنامه تدوين شده است [٩]. اين رويکرد به بنگاه اجازه مي دهد از روندهاي محيط رقابتي مطلع شده ، براي آينده برنامه ريخته و از هماهنگي ميان اهداف و برنامه ها اطمينان حاصل نمايد[٩]. رويکرد عقلايي (تدويني )، برنامه ريزي استراتژيک را به مثابه يک فرايند مشخص و گام به گام در نظر مي گيرد که آگاهانه و هدفمند انجام مي شود[٣].
ولي در عمل ، مواردي وجود دارند که در آن ها استراتژي بصورت خودجوش و فارغ از فرايند از پيش طراحي شده ، خلق مي شود[١٠]. در چنين شرايطي ، فرايند برنامه ريزي استراتژيک از رويکرد تکويني (تطوري ٣) تبعيت مي کند.
رويکرد تکويني نگاهي پويا، خلاقانه و تا حدودي شهودي به استراتژي و برنامه ريزي استراتژيک دارد و براي محيطي با تغييرات سريع ، پيچيده و غيرقابل پيش بيني ارائه شده است . فرايند برنامه ريزي استراتژيک تکويني از سه گام اصلي تشکيل شده است : تعيين يک هدف (تا حد امکان شفاف )، گام برداشتن در مسير هدف مطلوب ، اندازه گيري و ارزيابي نتايج هر گام و انجام تغييرات بر اساس بازخورد دريافت شده از اجرا. تکرار اين قدم ها باعث اصلاح و يا شفاف شدن تکويني هدف و نيز نزديک شدن به آن مي شود.
٢-٢ بعد محتوي
همانطور که پيشتر اشاره شد، بعد (مؤلفه ) ديگر استراتژي محتوي (يا خروجي ) است . از منظر محتوي مدل هاي استراتژي تکنولوژي به کمک سؤالات زير قابل ارزيابي هستند:
. هر مدل چه تعبيري از استراتژي تکنولوژي دارد؟
(ماهيت استراتژي تکنولوژي تعريف شده توسط هر مدل چيست ؟)
. استراتژي تکنولوژي شامل چه تصميماتي است ؟
٢-٢-١ ماهيت استراتژي تکنولوژي
برخلاف مطالعات متعددي که در رابطه با استراتژي انجام شده است ، هنوز يک تعريف مشترک و جهان شمولي براي استراتژي وجود ندارد. نويسندگان مختلفي تلاش کرده اند که ماهيت استراتژي را مشخص نمايند. مينتزبرگ ١[١٠] يک دسته بندي از تعاريف ارائه کرده است . او دسته بندي خود را با پنج P معرفي کرده است که عبارتند از طرح (برنامه )٢، الگو٣، موقعيت ٤، دورنما (چشم انداز)٥ و ترفند (تمهيد)٦: "از يک نفر بخواهيد استراتژي را تعريف کند؛ به احتمال زياد به شما خواهد گفت استراتژي يک برنامه است يا چيزي معادل يک مسير، يک راهنما يا برنامۀ عمل در آينده ، مسيري براي رسيدن از اينجا به آنجا..."[١٠].
برخي ممکن است استراتژي را الگوي عمل بدانند:
"از فردي بخواهيد استراتژي سازمان خود را ظرف ٥ سال گذشته بيان کند (نه آنچه سازمان بنا دارد انجام دهد). خواهيد ديد که بسياري از افراد با خوشحالي رفتار گذشتۀ سازمانشان را (به عنوان استراتژي) توضيح ميدهند"[١٠].
بعد موقعيت ، بعد سوم است :
"براي برخي استراتژي به معني کسب يک موقعيت است ؛ به عبارت بهتر يعني موقعيت يابي محصولات مشخص در يک بازار مشخص "[١٠].
بعد چهارم دورنما است :
"بعد جايگاه به اين نکته توجه دارد که در کجا محصول مشخصي در بازاري مشخص وارد ميشود. در بعد دورنما توجه به درون سازمان و ذهن استراتژيست ها است ؛ البته به دورنماي بزرگ سازمان نيز توجه دارد"[١٠].
پنجمين برداشت از استراتژي معادل ترفند است :
" ترفند يک مانور مشخص است که براي حذف يک رقيب يا مخالف انجام ميشود"[١٠].
در اين مقاله تنها به سه p از پنج p توجه مي شود: برنامه ، الگو و موقعيت . زيرا "دورنما" به آنچه درون ذهن افراد مي گذرد توجه دارد و "ترفند" به رفتارهاي ويژه و منحصر به فردي اشاره دارد که گاه در رقابت بين بنگاه ها اتفاق مي افتد. روشن است که بررسي اين دو بعد به راحتي امکان پذير نيست ؛ نه آنچه در ذهن افراد مي گذرد قابليت آن را دارد که فرموله شود و نه رفتارهاي ويژه که معمولاً خلاقانه هستند.
از طريق بررسي مدل ها، مي توان مشخص کرد تعريفي که هر يک از آن ها از استراتژي تکنولوژي ارائه مي دهد، با کداميک از P ها سه گانه مطابقت بيشتري دارد.
٢-٢-٢ تصميمات مرتبط با استراتژي تکنولوژي
استراتژي از جنس تصميم است . به همين دليل پژوهشگران زيادي در ادبيات استراتژي بعد محتوي را با تصميماتي معادل مي دانند که در فرايند برنامه ريزي استراتژيک اخذ مي شوند.
هر يک از مدل هاي تدوين استراتژي تکنولوژي تصميمات خاصي را مورد توجه قرار داده اند و از اين منظر نيز از يکديگر متمايز مي شوند. نظر به اينکه اخذ چه تصميمي در بنگاه مورد نظر باشد، مي توان مدل مناسب آن را انتخاب کرد.
گاهي اين تصميمات در مدل ها تصريح نمي شوند و بايد مفهوم دقيق آن ها را از متن مدل استنتاج کرد. کيه زا٧[٥]
تصميمات حوزه استراتژي تکنولوژي را به سه دسته تقسيم مي کند: "انتخاب " تکنولوژي هايي که بايد کسب شوند، "روش دستيابي " به تکنولوژي هاي منتخب و "زمان بندي " معرفي تکنولوژي هاي جديد به بازار. البته طبقه بندي هاي ديگري از تصميمات مرتبط با استراتژي تکنولوژي وجود دارند. ولي ما در اين مطالعه تنها تصميمات سه گانۀ فوق را مبنا قرار مي دهيم که مورد تأييد اکثر صاحبنظران است .

٣- بررسي مدل هاي تدوين استراتژي تکنولوژي
در اين بخش به مرور و تحليل مدل هاي مختلف تدوين استراتژي تکنولوژي پرداخته مي شود که در ادبيات مديريت تکنولوژي و مديريت استراتژيک توسعه داده شده اند. هر مدل بر اساس دو منظر فرايند و محتوي ارزيابي مي شود.
٣-١ مدل پورتر
بر اساس نظر پورتر١[١١] تکنولوژي مي تواند از دو طريق در استراتژي کلان بنگاه موثر باشد؛ از طريق تأثير بر محيط بنگاه و جذابيت صنعت و در نتيجه تغيير در استراتژي بنگاه و ديگري از طريق نقش آفريني در اثربخشي و کارايي فعاليت ها.
پورتر اثر اول را به کمک مدل معروف پنج نيروي رقابتي ٢ مورد بررسي قرار مي دهد. وي معتقد است که تکنولوژي مي تواند هر يک از پنج نيروي رقابت را تحت تأثير قرار دهد و بدين ترتيب تحولات تکنولوژي مي تواند جذابيت صنعت را افزايش يا کاهش دهد. اثر دوم از طريق مفهوم زنجیره ارزش ٣ بررسي مي شود.
زنجیره ارزش ، مدلي است براي نمايش فعاليت هاي بنگاه اقتصادي که هريک به تنهايي و نيز به صورت زنجيره براي مشتري ارزش ايجاد مي کنند. در زنجیره ارزش ، تکنولوژي نقش اساسي در سودآوري بنگاه دارد. اين نقش از طريق ارتقاء اثربخشي يا کارايي فعاليت هاي زنجیره ارزش (فعاليت هاي اصلي و فعاليت هاي پشتيباني ) انجام مي پذيرد.
در واقع تکنولوژي از طريق اثري که در زنجیره ارزش دارد، مي تواند در تحقق استراتژي کلي بنگاه مؤثر باشد که به عقيدە پورتر از سه حالت رهبري قيمت ، تمايز و تمرکز خارج نيست .
٣-١-١ ارزيابي از منظر فرايند
پورتر [١١] فرايند تدوين استراتژي را متشکل از مراحل زير مي داند:
. شناسايي تکنولوژي ها و زيرتکنولوژي هاي زنجیره ارزش
. شناسايي ساير تکنولوژي هاي مرتبط در ساير صنايع
. تعريف مسيرهاي احتمالي تغييرات تکنولوژيک
. شناسايي تکنولوژي هاي حياتي براي رقابت پذيري و سازگار با ساختار صنعت
. ارزيابي قابليت هاي بنگاه و توان سرمايه گذاري مورد نياز براي توسعۀ تکنولوژي
. تدوين استراتژي تکنولوژي براي تقويت جايگاه رقابتي بنگاه
همانطور که مشاهده مي شود پس از شناسايي تکنولوژي ها در بنگاه و تکنولوژي هاي مرتبط در ساير صنايع و نيز شناسايي مسيرهاي احتمالي تغييرات تکنولوژيک ، گام بعدي به شناسايي تکنولوژي هاي حياتي براي رقابت پذيري و سازگار با ساختار صنعت اختصاص دارد. در واقع ، شناسايي تکنولوژي هاي فعلي و يا گزينه هاي تکنولوژيک آتي به اين دليل اهميت دارد که اين تکنولوژي ها رقابت کنوني در صنعت فعلي را تحت تأثير قرار مي دهند. در گام هاي بعد، منابع بنگاه مورد ارزيابي قرار مي گيرند تا روشن شود چه ترکيبي از سرمايه گذاري در تکنولوژي هاي کليدي اولاً امکان پذير بوده و ثانياً موقعيت رقابتي بنگاه را بيشتر تقويت مي کند. بنابراين براساس نظريه پورتر، استراتژي تکنولوژي تدوين مي شود تا از استراتژي کلي حمايت کند (مکتب موقعيت يابي ). ضمناً اين مدل ، فرايندي گام به گام براي تدوين استراتژي تکنولوژي پيشنهاد مي دهد، به گونه اي که ورودي هر گام را خروجي گام ماقبل آن تشکيل مي دهد (مدل عقلايي ).
٣-١-٢ ارزيابي از منظر محتوي
به عقيده پورتر [١١] استراتژي تکنولوژي از سه عنصر اصلي تشکيل شده است :
. انتخاب تکنولوژيهاي جديد؛
. تصميم گيري در مورد رهبر يا پيرو بودن در يک تکنولوژي خاص ؛
. تصميم گيري در مورد فروش يا عدم فروش يک تکنولوژي خاص .
مي توان دو تصميم از سه تصميم استراتژي تکنولوژي را در مدل پورتر مشاهده کرد (انتخاب و زمان بندي )؛ با اين تفاوت که زمان بندي معرفي تکنولوژي به بازار، در مدل پورتر در قالب رهبر يا پيرو بودن آمده است . پورتر مؤلفه سومي را نيز در نظر مي گيرد و آن تصميم گيري در مورد فروش يک تکنولوژي خاص است .
اين مدل نشان مي دهد که چگونه مي توان براي تکنولوژي هاي بنگاه ، "برنامه " تدوين کرد (کداميک بايد انتخاب شوند، کداميک بايد واگذار شوند،...). اين مدل در مورد "موقعيت " مورد نظر در هر تکنولوژي نيز پيشنهادهايي به بنگاه ارائه مي کند (رهبر يا پيرو بودن ). اين مدل ، سابقه و نحوە تأثير تاريخ بنگاه بر استراتژي تکنولوژي را در نظر نمي گيرد؛ بنابراين مي توان نتيجه گرفت که اين مدل به بعد استراتژي به عنوان "الگو"ي فعاليت هاي گذشته توجه ندارد.
٣-٢ مدل هکس و مجلوف
هکس ١ و مجلوف ٢[١٢] استراتژي تکنولوژي را يکي از استراتژي هاي عملياتي تعريف کرده اند که به بنگاه کمک مي کند تا به استراتژي رقابتي خود جامه عمل بپوشاند.
٣-٢-١ ارزيابي از منظر فرايند
بر اساس مدل هکس و مجلوف ، استراتژي هاي کلان شرکت ورودي هاي اصلي فرايند تدوين استراتژي تکنولوژي را تشکيل مي دهند (شکل ١). استراتژي هاي کلان نيازمندي هاي تکنولوژيک را تعيين مي کنند و واحدهاي استراتژيک تکنولوژي ٣ بر اساس نيازمندي هاي تکنولوژيک شناسايي مي شوند (رويکرد موقعيت يابي ). تحليل دروني که به بررسي ضعف ها و قوت هاي تکنولوژيک بنگاه مي پردازد از يک سو و ارزيابي جذابيت تکنولوژي از سوي ديگر اطلاعات مورد نياز براي تدوين استراتژي تکنولوژي را فراهم مي کنند. ترتيب قرار گرفتن گام ها، نشان از يک فرايند عقلايي دارد.
تنها تفاوت اين مدل نسبت به مدل پورتر در ارزيابي همزمـان جذابيت تکنولوژي هاي استراتژيک و ارزيابي توانمندي بنگـاه در ارتباط با اين تکنولوي ها است . در مدل پورتر ابتدا ارزيابي جذابيت صورت مي گيرد و سپس در ارتباط با تکنولوژي هـاي جذاب (منتخب )، توانمندي بنگاه ارزيـابي مـي شـود. ولـي در مورد هکس و مجلوف اين دو ارزيـابي بطـور مـوازي انجـام مي شوند. به همين دليل شايد بتـوان نتيجـه گرفـت کـه مـدل هکس و مجلـوف نسـبت بـه مـدل پـورتر کمـي از رويکـرد موقعيت يابي فاصله مي گيرد.
٣-٢-٢ ارزيابي از منظر محتوا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید