بخشی از مقاله

چکیده

امروزه دو چیز مورد تردید نیست. اولاً، در عین اینکه علم و فناوری در غرب پیشرفت بسیاری داشته است، این دو در مقام عمل گاهی در جهات نامطلوب بکار برده شده اند، و از لحاظ نظری یک نگرش مادهگرایانه غیرالهی بر اذهان عالمان حاکم شده است-نگرشی که نهایتاً یک توسعه پایدار را در بر نخواهد داشت. ثانیاً، جهان اسلام، و از جمله میهن عزیزمان، در چند قرن اخیر در علم و فناوری پیشرفت اصیل نداشته و بیشتر نقش مقلد را ایفا کرده است. از نظر اینجانب حاکم کردن جهانبینی اسلامی بر جریان علم و فناوری در کشور، زمینه فرهنگی توسعه علمی را آماده میسازد، به عالمان یک دید جامعنگر میدهد، به دغدغهها و سؤالات بنیادی انسانی توجه کامل دارد، برای کاربردهای علم و فناوری جهتدهی مناسب فراهم میکند، و برای اعتلای جامعه اسلامی و خوداتکائی آن اولویت قائل است. پس در مقام عمل باید ضمن تلاش برای حاکم کردن جهانبینی اسلامی بر محیطهای علمی، به شناسائی مشکلات موجود و سیاستگذاری برای حل آنها و رفع نیازهای اساسی کشور پرداخت و در جهت مشارکت در تولید علم، در مرزهای دانش، اقدامات اساسی انجام داد. در این زمینه تقویت هویت ملی، فراهم کردن زمینه تضارب آراء، توجه به نخبگان، شایسته سالاری و ایجاد یک عزم ملی جدی نقش اساسی ایفا میکنند.

واژههای کلیدی: توسعه پایدار، جهانبینی اسلامی، مشارکت در تولید علم، رفع نیازهای اساسی کشور، تمدن اسلامی روز آمد.

- 1 - مقدّمه

پیشرفت های علم و فناوری در دو قرن گذشته شناخت ما از جهان را به نحوی بی سابقه وسعت داده است و منجر به برخی تحولات عملی و نظری شده است :

- الف - در بعد عملی، علم و فناوری قدرت زیادی به ما در استفاده از منابع طبیعت داده است و منافع بسیاری برای بشر ببار آورده استامّا. علم و فناوری در جهت نابودی انسانها و تخریب محیط زیست نیز بکار رفته است و متاسفانه محافل علمی عکس العمل کافی در این موردنداشته اند و منفعلانه عمل کرده اند. در حالیکه در زمان قدیم کسب علم یا برای ارضای حسّ کنجاوی بشر و یا به عنوان یک وظیفه دینی برای شناخت آثار صنع الهی در طبیعت بود، در دو قرن گذشته، مخصوصاً در قرن بیستم ، علم بیشتر در جهت افزایش قدرت و ثروت بکار رفته است. نیکولاس ماکسول1، فیلسوف علم معاصر، مطلب را واضح بیان میکند:

» تحقیقات علمی و فناورانه بسیاری صرف تحقق علایق کشورهای ثروتمند میشود؛ به جای آنکه صرف هزاران میلیون نفری بشود که در فقر محقرانه بهسر میبرند. تحقیقات پزشکی در درجهٴ اول صرف علاج بیماریهای ثروتمندان میشود، نه فقرا. همچنین مسئلهٴ ننگآمیز تحقیقات نظامی در کار است. در انگلیس 30 درصد و در آمریکا 50 درصد بودجهٴ تحقیقات و توسعه صرف امور نظامی میشود.در دنیای ما که دچار نابرابریها و بیعدالتیهای فاحش و تنازع و جنگ است، آیا این مخارج در جهت تأمین بهترین منافع برای انسانیت است؟ همچنین، تعجبآور ناتوانی جوامع علمی در صحبت کردن درباره این مطلب است. « - ماکسول، 2008 ، ص - 102

- ب - در بعد نظری، علم جدید فقط با جهان مادّی سر و کار داشته است و فقط برای یافته های ریشه دار در حواس ارزش قائل است. در این بینش پوزیتیویستی، خدا و بعد معنوی انسان نادیده گرفته می شود یا مورد انکار قرار می گیرد و دغدغه انسانها محدود به حوزه مادی جهان شده است.امروزه دو چیز مورد تردید نیست. اولاً غرب از لحاظ علم و فناوری پیشرفت بسیاری داشته است . ثانیاً جهان اسلام در چند قرن اخیر در علم و فناوری پیشرفت اصیل نداشته و بیشتر نقش مقلد را، آنهم به طور ناقص، ایفا کرده است. در زمان ما، در میهن عزیزمان ، همه جاصحبت از توسعه علم و فناوری است. اما آیا الگوی ما در این جریان غرب است؟ آیا با مسیری که غرب در استثمار طبیعت و انسانها طی می کند می توان یک آینده درخشان برای جامعه بشری انتظار داشت؟آیا واقعاً می توان توسعه غربی را یک توسعه پایدار بحساب آورد؟

آیا با تمرکزی که در عصر ما روی مادیات هست و غفلتی که از معنویات می شود ، با افزایش فاصله فقر و غنا و با افزایش تولید سلاحهای کشنده و تخریب روز افزون محیط زیست ، می توان به دوام تمدن غربی ایمان داشت؟ دایسون، فیزیکدان برجسته معاصر ، خوب حق مطلب را اداکرده است:» اگر فناوری مسیر فعلی را ادامه دهد، که در ان نیازهای فقرا نادیده گرفته می شود و منافع برای اغنا در حال باریدن است ، فقرا دیر یا زود برعلیه ظلم فناوری طغیان خواهند کرد و نامعقول می شوند و دنبال علاجهای وحشیانه می روند. « - دایسون، - 1997به نظر اینجانب ما باید توسعه علمی و فناورانه خود را تحت حاکمیت جهان بینی اسلامی قرار دهیم وبا الهام گیری از آن در جهت برپائی یک تمدن اسلامی روز آمد برنامه ریزی کنیم.

- 2 - سر گذشت علم در جهان اسلام در قرون اخیر

در دوران تمدّن اسلامی، تمامی دانشها تحت یک چهارچوب متافیزیکی جامع قرار می گرفت. دانشمندان مسلمان سلسله مراتبی برای علم قائل بودند که از دانش تجربی شروع می شد و به دانش وحیانی خاتمه می یافت. آنها همچنین به ارتباط بین حوزه های مختلف دانش معتقدبودند. همین دیدگاه در عالمان غربی نیز در بدو تکوّن علم جدید موجود بود. به قول بویل » وقتی من با تلسکوپ های قویستارگان قدیمی و جدیداً کشف شده را نظاره می کنم،... وقتی من با میکروسکپ های عالی کار شگفت انگیز طبیعت را می بینم، وقتی با کمک چاقوهای تشریح و نور اجاق های شیمیائی، کتاب طبیعت را مطالعه می کنم، همراه با زبورخوانان با شگفتی می گویم: ای خدای من چقدر آثار تو متنوع هستند! تو تمامی آنها را با حکمت ساخته ای . « - بویل ، 1974، - 42برای بنیانگذاران علم جدید، این علم وسیله کسب منافع مادی نبود، بلکه آنها در مطالعه آثار صنع الهی آرامش فکری می یافتند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید