بخشی از مقاله
چکیده
روابط ایران و کشورهای عربی با پیشینه تاریخی مشترک از دوران باستان، از یکسو تحت تاثیر برخی عوامل واگرا و از سوی دیگر، همگرایی ناشی از وابستگیها و پیوستگیهای دوسویه کشور ایران و مجموعه 23کشور کنونی عربزبان، در یک فرایند زمانی دستخوش تغییر و تحولات و دگرگونیهای سیاسی-تاریخی دوران مدرن بوده است. این روابط به رغم اشتراکات فرهنگی-تاریخی متعدد، تحت تأثیر متغیرهای عدیدهای همچون تفاوت نژادی، زبانی و یا مذهبی آنها در طول تاریخ خاورمیانه به ویژه دوره معاصر، هیچگاه در حد مطلوبی ارزیابی نشده است؛ بلکه همواره با میزانی از بدبینی و احساس تقابل بالاخص پس از پیروزی انقلاب از جانب عربها نسبت به ایرانیان همراه بوده و گاه رویدادها و پیامدهای ناخوشایند منطقهای را نیز رقم زده است.
این در حالی است که به دلیل اشتراکات مهمی همچون اشتراکات دینی، تاریخی و فرهنگی؛ دشمنان واحد؛ گستردگی مرزهای مشترک و تداخلات قومی و مردمی، امروزه اقتضا دارد به منظور افزایش کاربریهای لازم در سطوح منطقهای و جهانی رابطه ایران و کشورهای عربی به سمت تنشزایی و همگرایی بیشتر سوق داده شود.
در این پژوهش، نگارنده با هدف پاسخ به چگونگی شکلگیری تمدن نوین اسلامی تحت تاثیر متغیر رابطه ایران با جهان عرب، در پی آن است پس از بررسی متغیرهای واگرا در روابط ایران با کشورهای عربی، به ارزیابی راهکارها و عوامل بهبودی این روابط و تعامل و همبستگی ایران با جهان عرب در پرتو پیوستگیهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی بپردازد. بر اساس فرضیه این نوشتار، این امر میتواند زمینه تحقق تمدن نوین اسلامی را در گستره جهانی فراهم نماید.
یکم؛ مقدمه
روابط ایران و کشورهای عربی را میتوان به وابستگیها و پیوستگیهای دوسویه ایران و مجموعه 23 کشور عربزبان در موضوعات گوناگون مرتبط دانست. بررسی تحولات چهار اقلیم مرزی سرزمین ایران با کشورهای عربی، نشان از اهمیت تاریخی این روابط دارد؛ اقلیم کردستان در دوسوی مرزهای غربی ایران و شمال عراق؛ منطقه خوزستان ایران با عراق و کویت؛ نوار مرزی منطقه خلیج فارس با کشورهای عربستان، قطر، بحرین و امارات؛ منطقه هرمزگان با کشورهای عمان و امارات.
روابط این مناطق با کشورهای عربی هر کدام دارای پیشینه تاریخی و ویژگیهای خاص خود میباشد. از این رو اندیشمندان مسلمان همچون حمید عنایت با توجه به پیوستگیهای فکری-فرهنگی ایران با جهان عرب، همواره درباره ضرورت حفظ این ارتباط دوسویه سخن گفتهاند.
با این حال به دلایل متعددی همچون تفاوت نژادی، زبانی و مذهبی، روابط سیاسی و دیپلماتیک ایران با جهان عرب اعم از 22 کشور آسیایی و آفریقایی در طول تاریخ هیچگاه در حد مطلوبی ارزیابی نشده و در این ارتباط به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره میزانی از بدبینی و تقابل بالاخص از جانب کشورهای عربی وجود داشته است
این نوشتار با اشاره به پیشینه تاریخی روابط ایران با جهان عرب و نیز عوامل ثبات و بیثباتی در این روابط، راهکارهای گسترش تعامل و گفتگوهای دو جانبه را مورد بررسی قرار خواهد داد. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چه عوامل و متغیرهایی موجب تضعیف یا تقویت این روابط گردیده و راهکار بهبود بخشیدن به گفتگوهای ایران با کشورهای عربی چیست؟ تحقیق حاضر با بهرهگیری از روش تلفیقی مبتنی بر دیدگاههای رئالیستی و ایدئالیستی به بررسی و ارزیابی مناسبات ایران با جهان عرب خواهد پرداخت.
انتخاب این روش از آن رو است که در بحث تامین منافع و امنیت ملی در کوتاه مدت، نگاه واقعگرایانه، و در مورد نیل به وحدت اسلامی و اجتناب از تنش و پرهیز از تعاملات واگرایانه میان ایران با کشورهای عربی در بلندمدت، نگاه ایدئالیستی رجحان پیدا خواهد کرد.
دوم؛ پیشینه تاریخی روابط ایران و جهان عرب
روابط ایران و جهان عرب به دلیل نقاط مشترک فراوان دارای پیشینه تاریخی بسیار طولانی از پیش از ظهور اسلام تا دوره کنونی است. مدتها پیش از طلوع اسلام در شبه جزیره عربستان، بسیاری از سرزمینهای عربی که به صورت قبایل بدوی زندگی میکردند، تحتالحمایه امپراطوریهای بزرگ ایران قرار داشته و با ایرانیان در زمینههای مختلف فرهنگی و سیاسی، اقتصادی، پیمان دوستی، ضرب سکه و... مرادوه مینمودند
در عصر حاکمیت دین اسلام در شبه جزیره عربستان، با تضعیف اقتدار امپراطوری ساسانی از یکسو و از سوی دیگر گسترش قدرت نفوذ اسلام به مناطق پیرامونی، ایران تحت نفوذ جهان اسلام قرار گرفت و ارتباط مناطق عربی با ایران به شکل آشکارتری افزایش یافت. با فروپاشی امپراطوری ایران، این کشور در دوره بنیامیه و بنیعباس به یکی از متصرفات حوزه جهان اسلام تبدیل شد و سرزمینهای عربی که تا پیش از این زیرمجموعه سرزمین پهناور ایران قرار داشتند، اکنون با فروپاشی امپرطوری ساسانی زیرمجموعه حوزه جهان اسلام و سرزمینهای عربی - اسلامی قرار گرفتند
با این حال این وضعیت به معنای تحت الحمایگی کامل ایران از سوی سرزمینهای عربی نبود چنانکه تا سالها پس از فتح ایران، سکه اعراب همان سکه رایج ساسانی و با عکس پادشاه ایران بود
در سده های بعد، حکومتهای مستقل محلی نظیر طاهریان، صفاریان، سامانیان و ... در ایران شکل گرفت که دارای خودمختاری و استقلال، در عین وفاداری به اسلام و تعامل با خلافت عربی بودند. به تدریج با شکلگیری حکومتهای مقتدری چون آلبویه با عقاید شیعی و سلسلههای غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان با عقاید اهل سنت، اقتدار نظام سیاسی ایران در برابر خلافت در سرزمینهای عربی افزایش یافت. به گواه متون تاریخی در این دوره گرچه در ظاهر به نام خلیفه اسلامی در ایران خطبه میخواندند و با خلفای عباسی در تعامل فراوان بودند اما قدرت واقعی از آن حاکمان ایرانی بود و عملا سلطهای از جانب حاکمان عربی بر ایران وجود نداشت. - همان - در دوره حاکمیت مغولان در ایران و برچیده شدن خلافت عباسی به دست ایشان، بخشهایی از سرزمینهای عربی تحت تصرف و سلطه ایلخانان درآمد.
با ظهور صفویان در ایران که با تلفیق هویت ایرانی با مذهب تشیع همراه بود، ارتباط میان ایرانیان و عربها بیشتر به صورت رقابتی با جلوههای سیاسی، فرهنگی، قومی و مذهبی درآمد
در دوره معاصر با شکلگیری کشورهای مستقل عربی در خاورمیانه و شمال آفریقا، روابط ایران با این کشورها دستخوش تغییر و تحولی جدید گردید که برخی حوادث همچون پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و جنگ ایران و عراق، تاثیر بیشتری بر این روابط داشت. با توجه به پیشینه تاریخی روابط ایران و جهان عرب، این روابط را میتوان تحت تاثیر عوامل و متغیرهای گوناگون همگرایی و واگرایی مورد ارزیابی قرار داد که در ادامه به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
سوم؛ عوامل و متغیرهای همگرا
در بررسی روابط ایران با جهان عرب، میتوان نقش برخی عوامل و متغیرهای همگرا که باعث تقویت ارتباطات دوجانبه گردیده را مورد تاکید قرار داد:
الف - پیوستگیهای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران با جهان عرب
ایران با جهان عرب دارای اشتراکات مهم تاریخی، فرهنگی و اجتماعی است. به لحاظ پیشینه تاریخی ایران از دوران باستان با جهان عرب تاریخ مشترک دارد