بخشی از مقاله

چکیده

توسعه منابع انسانی، بخش مهمی از مدیریت منابع انسانی است که به طور خاص، با آموزش کارکنان سازمان سروکار دارد و شامل هر نوع فعالیتی در جهت رشد و پیشرفت کارمندان سازمان میشود. هر سازمانی که تصمیم به پیشرفت دارد و می-خواهد به سرعت تغییر کرده و پویا و موفق باشد، نیاز به توسعه منابع انسانی دارد. رویکرد قابلیت، به انسان با دید ابزاری نگاه نمیکند، بلکه توسعه انسانی را با تآکید بر نقش فاعلی آن و توانایی انسان برای کسب زندگی دلخواه و افزایش دامنه انتخاب خود، مورد توجه قرار میدهد. از طرفی، این مسئله در سازمانهای اسلامی نیز مورد تأکید قرار میگیرد.

به نظرمیرسد که توسعه قابلیتهای انسانی در کشورهای اسلامی، نیاز به شاخصهایی دارد که ریشه در مذهب آنان داشته باشد تا شرایط پیشرفت کشور را نیز فراهم آورد. پژوهش حاضر، به منظور بررسی این مهم، طی بررسی تحلیلی، شاخصهای توسعه قابلیت منابع انسانی سازمانی و شاخصهای توسعه قابلیت منابع انسانی اسلامی را گردآوری کرده و درنهایت، شاخصهای توسعه قابلیت منابع انسانی در سازمانهای اسلامی را به منظور عاملی جهت ایجاد توسعه در سازمانهای اسلامی، ارائه میکند.

-1 مقدمه

برای تحقق توسعه پایدار، لازم است که تغییراتی در شیوه زندگی افراد به وجود آید. به نظر میرسد، ایجاد تغییرات اساسی و زیربنایی در شیوه زندگی جامعه، بدون مشارکت فعال و آگاهانه تک تک افراد جامعه ممکن نیست. هریک از افراد، لازم است با کسب آگاهیهای لازم، ابتدا در مورد لزومِ تغییر رفتارهای موجود، مجاب شوند و سپس این نگرش را به دیگران تسری دهند تا در نهایت، تغییرات مناسبی در وضع موجود پدید آید - زاهدی، 1388، . - 11 پیشرفت، تغییری چندبعدی است که تمام ابعاد زندگی اجتماعی انسانها را به وسیله چارچوبی نظری و برنامه عملی، متحول میسازد. درواقع، توسعه، تنها پیشرفت اقتصادی انسانها نیست، علاوه بر آن، اصلاح نحوه ارائه خدمات برای بهبود اوضاع جاری را نیز میتوان از جمله اهداف پیشرفت دانست.

به گونهای که قدرت همه افراد جامعه در انتخاب و تصمیمگیری در رابطه با زندگی خود، افزایش پیدا کند - سیرز3، 1969، . - 60-59 بینش وسیع و گسترده انسان درباره جهان، محصول کوشش جمعی بشر است که در طی قرون و اعصار، روی هم انباشته شده و تکامل یافته است. این بینش که تحت ضوابط و قواعد و منطق خاص درآمده، نام "علم" یافته است. علم، به معنی اعم - یعنی مجموع تفکرات بشری درباره جهان که شامل فلسفه هم میشود - محصول کوشش جمعی بشر است که نظم خاص منطقی یافته است. گرایشهای معنوی و والای بشر، زاده ایمان و اعتقاد و دلبستگی-های او به برخی حقایق در این جهان است که آن حقایق، هم ماورای فردی است، عام و شامل است، و هم ماورای مادی است، یعنی از نوع نفع و سود نیست.

اینگونه ایمانها و دلبستگیها، به نوبه خود مولود برخی جهانبینی و جهانشناسیهاست که یا از طرف پیامبران الهی به بشر عرضه شده است و یا برخی فلاسفه خواستهاند نوعی تفکر عرضه نمایند که ایمانزا و آرمانخیز بوده باشد - مطهری، 1390، . - 10-11 از دید گلشنی - 1395 - ، رابطه علم با ادیان الهی، یک رابطه طولی است، یعنی این ادیان، علیالخصوص اسلام، یک چارچوب - جهانبینی - مناسب برای فعالیت علمی و فناورانه فراهم میکنند که منجر به توسعه پایدار میشود. این چارچوب جامع، مشترکات زیادی با سایر ادیان ابراهیمی دارد که یکی از خصوصیات آن این است که برای سؤالات بنیادی انسانی، پاسخ فراهم میسازد - گلشنی، 1395، . - 15 علم و ایمان، نه تنها با یکدیگر تضادی ندارند بلکه مکمل و متمم یکدیگرند. - مطهری، 1390، . - 27

شکی نیست که جهان اسلام، تا آنجا که به علم و فناوری مربوط میشود، بسیار از جهان غرب عقب افتاده است و این عقبافتادگی روز به روز بیشتر میشود. از نظر گلشنی - 1395 - ، دلیل عقبافتادگی جوامع اسلامی این است که هویت اسلامی خود را نادیده گرفتهاند و در مورد حفظ آن و تعالی جامعه اسلامی خویش تنبلی کردهاند و از جهانبینی جامعاندیش اسلامی دور افتادهاند. صرف توجه به آیه کریمه "ولنتَجعل االله للکافرین علی المؤمنین سبیلا" - و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان سلطه نمیدهد - ، کافی است که نشان دهد مسلمانان معتقدانه به اسلام عمل نکردهاند و پیام قرآن را که باید تمامی توانشان را برای حفظ عوامل معنوی و تحقق ایدهآلهای اسلامی بکار بگیرند، نادیده گرفتهاند.

از دید قرآن، ایمان واقعی دینی نقشی اساسی در تحقق اعتلای همه جانبه جامعه اسلامی دارد. اما ایمان واقعی به اسلام، مستلزم آن است که انسان خود را توانا و خودکفا کند و متکی بر دشمنان نباشد. ولی در حالی که اسلام، بیش از هر دین دیگر بر کسب دانش تأکید دارد، در کمتر جایی بیش از دارالاسلام توان علمی، مورد غفلت قرار گرفته است. امروزه علم و فناوری، نقش مهمی در خودکفایی و اعتلای یک جامعه دارند. اما این، مستلزم تربیت کردن متخصصان رده بالا در هر رشته مهم علم و فناوری است. به علاوه، این متخصصان باید متمرکز بر رفع نیازهای جامعه خویش، در چارچوب ایدهآلهای اسلامی، باشند.

اما اگر علم و فناوری بخواهد در خدمت ایده-الهای اسلامی باشد، آن باید در چارچوب جهانبینی اسلامی تدوین شود - گلشنی، 1395، . - 14-15 در جهانبینی علمگرایانه رایج، نه تنها سؤالات نهایی دغدغهانگیز انسان بدون پاسخ میمانند، بلکه حتی اعتبار این سؤالات هم انکار میشوند. بنابراین، معنای حیات، اهمیت خود را از دست داده است و انسانها تحت تأثیر قدرت خیرهکننده فناوری، بیشتر دنبال رفاه مادی هستند و بعد معنوی خود را نادیده میگیرند - گلشنی، 1395، . - 30 در الگوی اسلامی پیشرفت، به هر دو بعد مادی و معنوی زندگی انسان توجه میشود.

این نیاز در سازمانها وجود دارد که این نوع نگاه به زندگی انسان و پیشرفت او، در سازمانها نیز مطرح شود. از این رو، این سؤال مطرح میشود که توسعه قابلیت منابع انسانی در سازمانهای اسلامی چگونه است و چه شاخصهایی میتواند داشته باشد؟ بنابراین، تحقیق حاضر میکوشد، با بررسی شاخصهای توسعه قابلیت انسانی در سازمانها و شاخصهای توسعه قابلیت انسانی در اسلام، بتواند چنین شاخصهایی را در سازمانهای اسلامی مطرح کند.

-2 مبانی نظری پژوهش

1-2 رویکرد قابلیت

به طور کلی، رویکرد قابلیت، رفاه را به منزله استانداردی در زندگی تفسیر میکند و آن را در عملکرد، ارزیابی میکند - کوکلیز2، 2005، . - 5 رویکرد قابلیت، رویکردی است که بشریت را در مرکز توجه خود قرار میدهد و بر توانایی موجودیتهای انسانی برای افزایش و ارزشمند کردن انتخابهای حقیقی آنها تمرکز میکند. این رویکرد، از رویکردهایی که فقط به نقش ابزاری انسان توجه میکنند، فاصله میگیرد و توسعه انسانی را از منظرهای معطوف به نقش فاعلی و توانایی انسانها برای کسب زندگی دلخواه و افزایش دامنه انتخابهای آنها مینگرد - محمودی، 1393، . - 183 در تعریفی رایج از رویکرد قابلیت، این رویکرد، با مفهوم رفاه و آزادی تفسیر میشود.

در این تعریف، رویکرد قابلیت، به منزله توانایی یک فرد مطرح شده است که به مثابه مجموعهای از عملکرد بالقوه قابل دستیابی فرد تعریف میشود - کوکلیز، 2005، . - 5-6 کوکلیز - 2005 - ، رویکرد قابلیت را با سه مفهوم اصلی در نظر میگیرد که عبارتند از: کارکردها، قابلیتها و عاملیت. در اینجا، قابلیت اینگونه تعریف میشود: "قابلیت، منعکس کننده کارکردهای گوناگونی است که هر فرد به طور بالقوه، توانایی نائل شدن به آن را دارد و بر آزادی فرد جهت انتخاب بین روشهای گوناگون زندگی دلالت دارد. تعریفی که از قابلیت در "برنامه توسعه انسانی سازمان ملل متحد" مطرح شده است، عبارت است از تواناییها، مهارتها، نگرشها، ارزشها، روابط، رفتارها، انگیزهها، منابع و شرایطی که برای افراد، این امکان را فراهم میسازد تا به تحقق کارکردها بپردازند و به اهداف توسعهای خود دست یابند - محمودی و دیگران، 1393، . - 171

رویکرد قابلیت که توسط آمارتیا سن مطرح شد، چارچوبی برای ارزیابی رفاه فردی است و به همین ترتیب، می-تواند مبانی نظری مناسبی برای نابرابری، فقر و ارزیابی خط مشی اراده دهد - کوکلیز، 2005، . - 9 از دیدگاه مارتا نوسبام، رویکرد قابلیت، به قابلیتهای فردی، مهارتهای بنیادی و دانش اطلاق میگردد - لنزی1، 2007، . - 426 قابلیت، اشاره دارد به آنچه که افراد، قادر به انجام آن هستند. در گزارش مربوط به وزارت نیروی کار کشور نیوزیلند، قابلیت، هرگونه توانایی انجام کاری تعریف شده است که میتواند سلامت فرد، خانواده و یا جامعه را تحت تأثیر قرار دهد - گزارش مربوط به وزارت نیروی کار کشور نیوزیلند2، 1999، 4 و . - 20

2-2 توسعه قابلیتهای انسانی سازمانی

آمارتیا سن در سال 1990 در کتابی تحت عنوان توسعه به مثابه آزادی؛ جایگاه انسان را به منزله عامل توسعه ارتقا بخشید. وی در این کتاب با تأکید بر قابلیتهای انسانی؛ محور توسعه را تبدیل قابیتهای انسانی به کارکرد و مهارتهای انسانی معرفی نموده است - ر.ک. محمودی، 1393، . - 169 در مبحث "توسعه به مثابه آزادی"، آزادی هم به منزله هدف اولیه و هم به منزله ابزار اصلی توسعه، مدنظر قرار میگیرد. یعنی آزادی، علاوه بر اینکه از نقش ابزاری برخوردار است، در غنی کردن زندگی انسان نیز نقش مهمی ایفا میکند.

بر این اساس، توسعه، عبارت است از فراگرد توسعه انتخاب انسانها در فضای اجتماعی قابلیتزا، جهت دستیابی به زندگی بهتر - غفاری و امیدی، 1388، 26 و . - 31 مطابق با نظر برایسون و اُنیل - 2008 - 3، قابلیتهای انسانی، عبارتند از "قابلیت افراد در جهت انجام امور، به منظور ارتقاء رفاه خود". بدیهی است که این رفاه، از طریق مشارکت در بازار کار یا توسعه قابلیتهای انسانی حاصل میگردد - برایسون و اُنیل، 2008، . - 5 قابلیت انسانی، توانایی افراد برای انجام کارها میباشد - اشاره به قابلیت و فرصت انجام کارها دارد - ویزارد و بورچارت4، 2007، . - 4 امروزه، دیگر توسعه اقتصادی، شاخص منحصر به فرد موفقیت در سازمانها نبوده، بلکه به دلیل اینکه توسعه، جریانی مداوم، همهجانبه و هدفدار است، بر توسعه قابلیت-های انسانی و قرار گرفتن انسان در فراگرد توسعه، تأکید میشود - محمودی و دیگران، 1393، . - 168 درواقع، می-توان گفت که انسان، محور مباحث توسعه در سازمان میباشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید