بخشی از مقاله

چکیده

ایجاز و تکرار از مباحث علم بلاغت است که در بیشتر کتابهای بلاغی از آنها سخن به میان رفته است، ولی آن چنان که پیداست این دو موضوع در مقایسه با بحثهای بلاغی دیگرچندان، مورد توجّه و اهتمام واقع نشده و ظرفیت و توانایی این دو ابزار بلاغی در بیان و تفهیم معانی، مهجور مانده است. با مّتأل در کتاب تفسیر »الکشاف« زمخشری که به حق یکی ارزشمندترین تفاسیر بلاغی قرآن کریم به شمار می-رود، میتوان به ارزش هنری و قابلیتهای بیانی آن دو پی برد. از نگاه زمخشری ایجاز به دو بخش: ایجاز حذف و ایجاز قِصَر، تقسیم میشود و در بسیاری موارد، ایجاز، مترادف با اختصار است و تکرار که از اسلوبهای فنی کلام به حساب میآید و مناسب با مقتضای حال در جمله آورده میشود، از رهگذر عناصری؛ چون: کید،تأ مبالغه، تخصیص، تنبیه و ... میسّر میگردد. مقاله ی حاضر با استشهاد به برخی آیات قرآنی بر آن است تواناییهای این دو موضوع بلاغی را در انتقال معانی از دیدگاه زمخشری در تفسیر »الکشاف« مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.

واژگان کلیدی: الکشاف، زمخشری، بلاغت، ایجاز، تکرار، معانی.

1 مقدمه

محمود بن عمر بن محمد بناحمد زمخشری ملقب بهجاراالله و مکنّی به ابوالقاسم 538-467 - ه. ق - روز چهارشنبه بیست و هفتم ماه رجب سال چهار صد و شصت و هفت هجری در زمخشر، از توابع خوارزم و در روزگار سلطان جلال الدین ملکشاه به دنیا آمد. - زمخشری، 1389، ج - 8 :1 زمخشری وقتی به سن آموزش رسید پدرش او را به بخارا فرستاد. - ابن خلکان، بیتا، ج - 106 :2 آوردهاند که در آموزش علوم، حرص و ولعی وصف ناپذیر داشته، به طوری که چنان در علوم عربی پیشرفت کرد که نه تنها از میان غیر عربها، بلکه حتی از میان عربها هم، در ادبیات، نحو و زبان شناسی یگانه روزگار خویش شد.

او هرگز به دانستههای خویش خرسند نبود و برای کامل کردن اندوختههایش به حجاز و بادیه سفر کرد تا سخن ناب عربی را از زبان آنان بشنود و این همه موجب شد که در بلاغت و فصاحت عربی به جایی برسد که همه نوشتههایش در این باره نشان از دانش عمیق او از زبان عربی دارد. زمخشری پس از نخستین سفر به مکه، مدتی به وطن باز گشت، اما فراق مهبط وحی بر او دشوار آمد و پس از مدتی به سرزمین پیامبر ا ژ م ا .1 دانشیار دانشگه شید ندب آذرباابان اکرمﷺ بازگشت. - زمخشری، 1389، ج - 9 :1 و به این جهت است که به جار االله معروف میشود.

پس از بازگشت از سرزمین وحی بسان گذشته به تدریس و تالیف مشغول میشود تا این که در سال 538 ه.ق دار فانی را وداع میگوید. آثار زیادی را به زمخشری نسبت دادهاند به طوری که میان تذکرهنویسان و کتابشناسان در خصوص صحت و سقم انتساب این آثار به وی اختلاف نظر وجود دارد. محتوای علمی کتابهای منسوب به او را به طور عمده میتوان در چهار حوزه نحو،زبانشناسی ، تفسیر و حدیث خلاصه کرد. از کتابهای نحوی منسوب به زمخشری میتوان به - الأمالی فی النحو، المفرد و المؤلف فی النحو، النموذج فی النحو و المفصل فی النحو - و در حیطه زبانشناسی به کتابهایی نظیر - أساس البلاغه ، الأسماء، جواهر اللغه و صمیم العربیه - و در تفسیر به اثر مشهور - الکشاف - و در حدیث به - تشابه أسماء الرواه - اشاره کرد.

در خصوص زمخشری و نقش او در بلاغت زبان و ادب عربی کتاب مستقلی وجود ندارد و در حقیقت این تفسیر الکشاف است که محل رجوع و پژوهش محققان و دریافت آرای بلاغی او گشته است و به حقیقت این اثر به زیبایی تمام توانسته است از عهده این مهم بر آید. اما آنچه که در حوزه بلاغت در تفسیر کشاف، جلب توجه میکند این است که زمخشری علم بلاغت را به شکلی گسترده در جای جای تفسیر خود به کار بسته است و نظریات و آرای بلاغی خود را به طور کاربردی در این اثر مورد استفاده قرار داده است. او اساس نظریات خود را عقل موشکاف و ذوق لطیف و احساسات ادبی نیرومند و دانش گسترده قرار داده است چنان که برخی از پژوهشگران به واقع، » اثر وی را دوره کمال و پختگی علم بلاغت پس از عبدالقاهر جرجانی شمردهاند.«

- محمد حسنین، بیتا: - 5 با مطالعه دیدگاههای زمخشری در حوزه بلاغت روشن میشود که او در اصول کلی این علم - معانی، بیان و بدیع - پیرو عبدالقاهر جرجانی است و آرای بلاغی او را در تفسیر خود مورد استفاده قرار داده است. اما او در این کار، تقلیدگر صرف نبوده است بلکه گاهی با افزودن برخی نکتههای جدید، نظریات این دانشمند بزرگ را تکامل و بهبود بخشیده و گاهی خود نیز، طرحهای جدیدی عرضه داشته است. به عنوان نمونه زمخشری در مباحثی نظیر مجاز، کنایه، نظریه نظم و اصالت معنی هر چند به شدت تحت تاثیر عبدالقاهر جرجانی است اما خود این دانشمند نیز نظریات جدید ارائه کرده است که با مطالعه دقیق تفسیر کشاف این امر مشهود مینماید.

2 پیشینه تحقیق

در ارتباط با زمخشری و تفسیر - الکشاف - آثار و پژوهشهای متعددی از سوی پژوهشگران داخلی و خارجی انجام گرفته است. از آن جمله است پایاننامهای تحت - عنوان تحلیل دریافتهای زیباییشناسی در تفسیر کشاف زمخشری - که در دانشگاه تربیت مدرس تهران در سال 1382 توسط غلامرضا کریمی فرد به رشته تحریر در آمده است. مقالهای تحت عنوان - آسیب شناسی آرای نحوی زمخشری در کشاف با تکیه بر دیدگاههای مشاهیر نحو - توسط محمود آبدانان در شماره - 14 زمستان - 1392 فصلنامه علمی پژوهشی لسان مبین به چاپ رسیده است. هم چنین مقالهای تحت عنوان - الإیجاز و التکرار فی کشاف الزمخشری - وجود دارد که توسط یوسف سلوم تامر سلوم نگاشته شده شده و در مجله الجامعه الإسلامیه، سال دوم، شماره 3، به چاپ رسیده است و نویسنده مقاله حاضر از برخی نظرات و شاهد مثالهای موجود در این مقاله نیز استفاده کرده است. و دهها اثر دیگر که بیان آنها از حوصله بحث حاضر خارج است.

3 تفسیر کشاف

» الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل« از دقیقترین و برجستهترین متون تفسیری در میان دیگر تفاسیر قرآن کریم به شمار میرود. این تفسیر به عقل و نقل، قرائت، صرف، نحو، بلاغت و ... توجه دارد اما رویکرد بلاغی این تفسیر بارزتر از دیگر وجوه آن میباشد. زمخشری خود در خصوص رویکرد بلاغی و زبانی تفسیر کشاف، عمیقاً به این موضوع معتقد است که قرآن کریم در خلأ پدید نیامده و فهم معانی عبارات و تکواژگانش در ارتباط مستقیم با درک دلالت عبارات و مفردات زبان عربی است و از این جهت است که خود مؤلف، هم در نظر و هم در عمل کوشیده است در گام نخست از دلالت الفاظ عربی آگاه گردد و چنان که پیشتر گفته شد مدتی را در حجاز و میان اهل بادیه زیست تا بدون آرایههای رویهای که در شهرها بر دلالت واژگان بسته بودند در بادیه به معنای ناب آن دست پیدا کند و در تفسیر نیز میکوشد دلالت آیات را هر چه روشنتر گزارش دهد، زیرا قرآن عربی را متنی عربی میداند و نتیجه میگیرد که معانی آن، همخوان با معانی کلام عرب خواهد بود. از این روی است که بخش عمدهای از تفسیر کشاف به شاهد مثالهای نظم و نثر عربی اختصاص دارد. - زمخشری، 1389، ج:1 - 12

بنابراین رویکرد اساسی زمخشری در آیات قرآن، رویکرد بیانی و ادبی است و با همین شیوه مباحث کلامی را مطرح میکند. اما از حیث بلاغی در مقدمه کشاف تصریح میکند که بدون درک دو دانش معانی و بیان نمیتوان از دلالت گزارههای قرآنی به درستی پرده برداشت. او مدعی است اگر کسی به این دو علم واقف نباشد نباید وارد تفسیر قرآن شود. - علوی مهر، - 252 :1384 زمخشری راه حصول به حقایق معارف اسلامی را منحصر به آگاهی از علوم معانی و بیان دانسته و این دو علم را خاص قرآن شمرده است. وی میگوید: «وٓیغقصُ ق ی یء م ش ک اح وی ، إٓ رضٌ ىد سرع وی ق ل ختصّل سوً رآن ومهو اععوكی واًبقون:

 فقط شخصی به کنه آن حقایق دست مییابد که در دو علم مختص به قرآن مهارت داشته باشد و آن دو علم، معانی و بیان است.« - زمخشری، 1999، ج - 3 :1 او که اثر معروف خویش کشاف را در مقام بیان زیباییهای کلام خدا تالیف کرده است دو علم معانی وبیان را از مهمترین علومی میداند که مفسر باید به آنها تسلط داشته باشد. کتاب او در واقع تفسیر بلاغی کلام خداستاز. این روی، مفسّر در گزارش معانی آیات به نکات بسیاری از قضایای بلاغی اشاره میکند که این ویژگی باعث گشته است تا این تفسیر یکی از گنجینههای بسیار ارزشمندی هم از حیث تفسیر قرآن و هم از نظر منبع بلاغی به شمار آید. تفسیر کشاف مورد ستایش بسیاری از دانشمندان قرار گرفته است. سیوطی در خصوص رویکرد بلاغی این تفسیر و در مقام تحسین آن مینویسد: »گروهی از اصحاب با دقت در علوم بلاغت، وجوه اعجاز قرآن را درک میکنند که صاحب کشّاف پادشاه این شیوه است، به همین جهت کتاب او مشرق و مغرب را پر کرده است.« - ادنه وی، - 105 :1997 این تفسیر در مقایسه با سایر تفاسیر، دارای امتیازات فراوانی است که برخی از آنها عبارتند از: -1 خالی بودن از اضافات. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید