بخشی از مقاله

چکیده

در نظام حقوق بین الملل به علت تغییر و دگرگونی، مفاهیم جدیدی وارد متون کلاسیک حوزه های مختلف این رشته از علوم انسانی گردیده و مورد بحث صاحبنظران و فرهیختگان این حوزه قرار می گیرند. چنانچه مفهوم »حق توسعه« نیز از این امر مستثنی نخواهد بود. این مفهوم که به وجود آمده از تلفیق دو مفهوم حقوق بشر و توسعه می باشد توجه به رابطه این دو مفهوم برای محقق لازم و ضروری می باشد. هر دو مفهوم دارای مضامین با اهمیتی نظیر حیات، عدالت و رفاه انسانی می باشند. به طور موسع، توسعه را می توان به عنوان فرایندی در نظر گرفت که به وسیله آن تمامیت حقوق بشر محقق می گردد.تحقق تمام حقوق بشر، مستلزم توسعه کامل جوامع بشری در کلیه ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است. اعلامیه 1986 توسط همه کشورها مورد قبول واقع نشده است.با وجود رویه ها و برداشتهای مختلف دولتها و اختلاف نظر حقوقدانان در زمینه حقوق بشر، این اعلامیه با عدم مقبولیت جهانی مواجه و جایگاه مناسبی در جامعه بین المللی پیدا نکرده است. در این مقاله محقق بر آن است تا به علل موارد بیان شده با رویکردی حقوقی بپردازد.

واژگان کلیدی:حقوق بشر،اعلامیه توسعه،رویه دولت¬ها،حق توسعه

مقدمه

همانطور که در چکیده مقاله اشاره شد در نظام حقوق بین الملل به علت تغییر و دگرگونی، مفاهیم جدیدی وارد متون کلاسیک حوزه های مختلف این رشته از علوم انسانی گردیده و مورد بحث صاحبنظران و فرهیختگان این حوزه قرارمی گیرند. چنانچه مفهوم »حق توسعه« نیز از این امر مستثنی نخواهد بود. این مفهوم که به وجود آمده از تلفیق دو مفهوم حقوق بشر و توسعه می باشد توجه به رابطه این دو مفهوم برای محقق لازم و ضروری می باشد. هر دو مفهوم دارای مضامین با اهمیتی نظیر حیات، عدالت و رفاه انسانی می باشند. و به طور موسع، توسعه را می توان به عنوان فرایندی در نظر گرفت که به وسیله آن تمامیت حقوق بشر محقق می گردد.1پس حق توسعه و حقوق بشر دو مفهوم مرتبط با هم بوده و تحقق تمام حقوق بشر، مستلزم توسعه کامل جوامع بشری در کلیه ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است.

مبحث حق توسعه تا اواسط دهه 80 بطور پراکنده در اجلاس های مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح می گردید. ولی چندان حایز اهمیت نبود. اما این امر مقدمه ای برای طرح و تصویب »اعلامیه حق توسعه« در 4 دسامبر 1986 طی قطعنامه 41/128 گردید. ولی این اعلامیه توسط همه کشورها مورد قبول واقع نشده است. پژوهش پیش روی هم با در نظر داشتن همین مفروض، این پرسش اساسی را مدنظر قرار می دهد که اثر اعلامیه 1986 بر حقوق بشر چیست. بررسی های آغازین و گذشته پژوهشگر بیانگر این فرضیه است که با وجود رویه ها و برداشتهای مختلف دولتهااختلاف نظر حقوقدانان در زمینه حقوق بشر، این اعلامیه با عدم مقبولیت جهانی مواجه و جایگاه مناسبی در جامعه بین المللی پیدا نکرده است به منظور آزمودن این فرضیه، مقبولیت و الزام آور بودن اعلامیه مورد بررسی قرار می گیردعلت اینکه چرا اعلامیه توسعه باعث پیشرفت حقوق بشر نشده است و این امر باعث گردیده این اعلامیه توسط همه کشورها مورد قبول واقع نشود، بیان می گردد.

.1تعریف حقوق بشر

حقوقی را که شخص از حیث انسان بودن از آن برخوردار می گردد، به حقوق بشر موسوم است. و از آنجاییکه همه ما به یک اندازه انسان هستیم، بالطبع آن حقوق نیز برابر می باشند همچنین حقوق بشر حقوقی غیرقابل سلب2 هستند؛ زیرا فارغ از اینکه ما چگونه رفتار می کنیم، نمی توانیم برازنده چیزی غیر از انسان باشیم. به عبارت دیگر، هر یک از افراد صرفا از این حیث که انسان هستند مستحق برخورداری از حقوق خودشان می باشند - جک دانلی،1381،صص - 54-55 .انسانها فارغ از اینکه در کجا زندگی می کنند، به چه زبانی صحبت می کنند، دارای چه باورها و اعتقاداتیهستند و صرفنظر از تفاوتهایی که به لحاظ عوامل زیستی و اجتماعی بر آنها عارض شده است، از حیث انسان بودن هیچ تفاوتی باهم ندارند. همین وجه مشترک تمام آحاد جامعه بشری، مبنای برخورداری آنها از حقوق و آزادی هایی شده که مقید به زمان و مکان نیست. بنابراین حقوق بین الملل بشر یا حقوق اساسی نوع بشر مجموعه امتیازاتی است که باتوجه به شان و مقام انسان شکل گرفته است. فلسفه وجود حقوق بین الملل بشر اعتلای منزلت این حقوق بوده است، تا آنکه با رعایت موازین آن در سراسر جهان، همه افراد بشر به صورتی یکسان از این امتیازات بهره مند گردند. غایت این حقوق، حرمت نهادن به انسانیت انسان در تمام زمینه هاست.

.2طبقه بندی حقوق بشر

معروف ترین طبقه بندی انجام شده در زمینه حقوق بشر، توسط کارل واساک 1صورت گرفته که به نظریه نسلها موسوماست. این محقق در سخنرانی افتتاحیه خود در دوره سالیانه انستیتوی بین المللی حقوق بشر استراسبورگ در تابستان 1379، حقوق بشر را برحسب نسلهای آن تعریف نمود.بر اساس نظریه او، حقوق مدنی و سیاسی نسل اول و حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی نسل دوم را تشکیل می دهند و نسل سوم نیز حقوقی هستند که از آن به عنوان حقوق همبستگی یاد می شود. از آن زمان ادبیات حقوق بشر بین المللی بطور فزاینده ای واژه حقوق همبستگی را به کار برده است و هدف آن رعایت حقوق بشر برای تعالی همه افراد انسان می باشد. کارل واساک همواره به جامعیت نظام حقوق بشر که آن را ملهم از شعارهای انقلاب فرانسه یعنی آزادی، برابری و برادری می دانست اعتقاد داشت و همین مفاهیم او را به طرف ارایه نظریه نسل های حقوق بشر رهنمون ساخت.

وی در نسل سوم و در حقوق همبستگی حقوقی مانند حق صلح، حق برخورداری از محیط زیست سالم، حق توسعه و حق تعیین سرنوشت را در نظر داشت. نظریات او خیلی زود در اسنادی مانند منشور حقوق بشر و مردم افریقا و سپس اعلامیه هایی مانند اعلامیه حق صلح 1986 و حق توسعه 1986 و غیره جایگاه خود را پیدا کرد - مصفا،1383،ص. - 19روند رو به گسترش انسانی شدن حقوق بین الملل و بین المللی شدن حقوق بشر، موجب ظهور نسل سوم حقوق بشرگردید. منشور آفریقایی حقوق بشر، نسل سوم را تحت عناوین حق »نسبت« به توسعه، حق »نسبت« به صلح و حق »نسبت« به محیط زیست احصاء نمود - . - keba,2007,p.1125

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید