بخشی از مقاله

چکیده

فن و هنر معماری از مهمترین نشانه ها و ویژگیهای فرهنگ هر قوم و هر دوره تاریخی و نشان دهنده فضای زیست انسان در هر زمان می باشد .معماری همیشه و در همه حال تابع اصول و ضوابط معین و شناخته شده ای است و پیوندی استوار و ناگسستنی با فرهنگ، الگوهای رفتاری و ارزشهای جامعه داردو به همین دلیل است که سبک معماری هر دوره ،انعکاسی از فرهنگ و هنر آن دوره محسوب می شود، همچنانکه تغییرات در معماری با تغییراتی که در سایر عرصه های زندگی به وقوع می پیوندد متناسب است،و این تغییرات لازمه معماری پو یا و زنده است تا بتواند نیازهای جدید انسان را پاسخگو باشد.

به این ترتیب آیا می توان هویت معماری را در فرهنگها و سنت های جامعه که در هر دوره تاریخی شکل گرفته است جستجو کرد هر سبک جدید معماری بر اصول، روشها و سنتهای سبک های پیشین استوار است و به همین علت بین سبکهای گوناگون معماری در گذشته رابطه ای چنان محکم وجود دارد که مرزبندی در بین آنها دشوار به نظر می رسد. این نزدیکی اصول و روشها در بین سبکهای مختلف نشات گرفته از فرهنگ، سنن و الگوهای رفتاری مشابه افراد جامعه می باشد که با اندک تغییرات در شیوه های جدید زندگی و فرهنگ مردم که ریشه در زمان دارد،به علت پاسخگویی به نیازها جدید باعث به وجود آمدن سبکهای معماری می شده ،زمان همیشه در حرکت است و آن قومی موفق است که نیازهای معماری جامعه را درک کند و زمان و مکان جامعه خود را بشناسد، معماری همیشه و در همه حال با زمان همراه و هم قدم بوده است.

واژههای کلیدی: هویت-معماری-فرهنگ-تاریخی-جامعه

-1 مقدمه

واژه شناسی هویت

در ادبیات عرفانی ایران، هویت به ذات مطلق خداوند اطلاق می شود. لذا معنی وجود و هستی را بر می آورد. ملاصدرا که همه موجودات را ممکنالوجود و نسبی میداند، هویت را »هویت ساریه« و به معنای فیضرسان به دایرهی ممکنات دانسته است. داوود قیصری در مقدمه فصوص الحکم، هویت را چنین تعریف میکند: » آنچه را شیئیت شیئ به آن است به اعتبار تحقق، حقیقت گویند؛و به اعتبار تشخّص، هویت گویند« - بیات،کریمی، - 1395 در این معنا، ذات مقدس خداوند بدنبال تجلی و هویت بخشی بر دایرهممکنات و خارج شدن آنها از کتِم عدم منشاء هستی و هویت بخشی به موجودات و انسان بوده و هر موجودی به مقتضای ذات و استعداد و قابلیت خویش پذیرای ظهور حق میگردد.

فرهنگ عمید در مدخل هویت از »مشتمل بر صفات جوهری« یاد می کند و فرهنگ معین »آنچه را که موجب شناسایی شخص یا شیئی باشد« را به عنوان تعریف هویت ذکر میکند. واژه نامه آکسفورد هویت را کیستی و چیستی شخصی میداند . ریشه لاتین غت هویت که »ایدنتیتاس« میباشد و از دو بخش »ایدم« به معنای همان و »انتیتاس« به معنای وجود و در مجموع به معنای »همان موجود بودن« است. - Ibrid - دو معنایظاهراً متفاوتِ همسانی و تمایز را دارد؛ که این دو جنبه از هویت مکمل مفهوم آن هستند. پس هویت معطوف به شناخت مرز خود از دیگری است و به زندگی معنا میبخشد. نکته قابل تامل در این مفاهیم آن است که، هویت در ارتباط با انسان، چیزی از پیش موجود نمی باشد، بلکه همیشه ساخته و نو به نو می شود.

-2 مولفه های موثر درهویت

چنانکه از واژهشناسی هویت برآمد، انسان مولف و شناسندهی معماری و مولفههای تمیزدهندهی بنا، در تبیین هویت معماری موثر میباشند. بنابر نظر اندیشمندان، زمان و مکان ظرف حاوی محتوای عالم پدیدار می باشند وفعالیتهای انسانی- از جمله معماری او- در طول زمان و در مکان معنا می یابند - حبیبی، . - 1387 پس به عنوان مولفه های موثر و تمیز دهندهی معماری مورد مداقه قرار میگیرند. که در ادامه به بررسی آنها پرداخته میشود.

-3 هویت و مکان

ما همواره هویت خود را با ذکر مکان خاستگاهمان بیان می کنیم. جمله هایی چون » من اهل تهران هستم«، »من اهل پاریس هستم« فارغ از ناسیونالیسم های کور، در مورد هر زادگاه و خاستگاهی صدق میکندو صرفاً به آن معنا نیست که در شهر تهران یا پاریس، خانه یا دفتری داریم؛ بلکه بیشتر بدان معنا است که ما خود را به هستی شهر تهران یا پاریس داخل و منضم میکنیم. پیداست که تعلق داشتن و بستگی یافتن، که به نظر میرسد در معنای هویت پنهان است چیزی فراتر از حس آسودگی و خوش زیستی یا رفاه در یک مکان را مینمایاند. پس، صرف نظر از موقعیت تاریخی، اجتماعی، تکنولوژیکی و جغرافیایی؛ انسانها همیشه به مکان نیاز خواهند داشت، زیرا برخورداری از مکان و شناسایی آن، بخشی از وجود و هویت بشر را شامل میشود - بیات،کریمی، - 1395 در دوران جدید، معنای مکان آنگاه آشکار شد که، مکان چون گسترهای از فضا که دارای بار ارزشی است، به غیر مکان یابی مکانی تغییر چهره داد - پرتوی، . - 1382

-4 هویت، محلات و هویت شهر

اولین معنای مذکور برای هویت "ذات باری تعالی" و معنای بعدی آن هستی و وجود است. دهخدا نیز در تعریف هویت عبارت است از تشخیص و همین معنا میان متکلمان و حکیمان مشهور است. هویت گاه بر وجود خارجی : » هویت آورده است اطلاق می گردد و گاه بر ماهیت با تشخیص اطلاق می گردد و گاه به ماهیت با تشخیص اطلاق می گردد که عبارت است ازحقیقت جزئیه - سوره بومه،. - 2015هویت در فرهنگ عمید حقیقت شی یا شخص است که مشتمل بر صفات جوهری او باشد، شخصیت، ذات، هستی و وجود، منسوب به هو میداند.هویت در واژه نامه آکسفورد چنین آمده است: هویت از واژه لاتین - idem - مشتق شده که به معنای مشابهت است و یک تشابه ریشه دارد که سیمیلیتاس « یکی بودن » و « مثل هم بودن » شناسانه با - similitas - و - unitas - بیانگرش هستند.

همچنین واژه - - ident - i - از واژه لاتین آیدنتیدم - Identidem - مشتق می شود که به معنایدوباره و مکرراً است. هویت از منابع کثیری چون ملیت، قومیت، طبقه اجتماعی و جامعه ناشی می شود . منابعی که ممکن است در تداخل و تضاد باشند بنابراین علی رغم این واقعیت که هویت در تشابه ریشه دارد، اما همواره به تفاوت نیز مربوط می شود. - قاسمی اصفهانی، - 1383کاترین وود وارد هم تعبیر مشابهی دارد: هویت از طریق تشابه معین می شود یعنی تشابه با انسانهایی مثل ما و تفاوت با آنهایی که مثل ما نیستند. بنابراین تا زمانی که زندگی به یک صورت باشد و خود را با غیر مقایسه نکند. احساس تفاوت، اختلاف و بالاخره هویت یا شخصیت پیدا نمی شود. هویت زمانی مطرح می شود که شخص خود را با چیزدیگری مقایسه کند.

عده ای دیگر از جمله جامعه شناسان به نظریه کنش متقابل نمادی، اعتقاد دارند که هویت قبل از آنکه پدیده ای فردی باشد امری اجتماعی است. هویت جمعی تلاشی است که جمعی از انسانها به منظور تداوم و تمایز حیات مادی و معنوی خود بروز می دهند و بر معیارهای گوناگونی از قبیل خانواده، خویشاوندی و مقولات انتزاعی چون دین مشترک، قومیت و دیدگاههای سیاسی استوار است.گیدنز در یکی از نقطه نظرهای جامعه شناسانه و روانشناسانه خود، معتقد است، هویت - مکان - ، همان چیزی است که فرد، چنان که در اصطلاح "خودآگاهی" آمده است، به آن آگاهی دارد، مفهومی که به معنای تداوم فرد در زمان و مکان می باشد. - گیدنز، - 1387 "الکساندر" هویت را تجسم کیفیتی بی نام می داند که مبنای اصلی حیات و روح هر انسان، شهر، بنا یا طبیعت است، اما نمی توان نامی بر آن گذاشت.

از نظر وی، برای تعریف این کیفیت در بناها و شهرها، باید کار را با درک این مطلب شروع کرد که هویت هر فضا از تکرار مستمر الگوهای خاص در آن مکان حاصل می شود. الگوی رویدادها همواره با الگوهای صوری خاصی در فضا، پیوندی ناگسستنی دارند. روند تشخیص فضا از نوع افزودنی نیست که در آن اجزایی از پیش شکل یافته در کنار هم قرار گیرند و کلی بیافرینند، بلکه از نوع تحول و دگردیسی جنین است که رد آن کل، بر اجزا مقدم است و اجزای خود را مرحله به مرحله بوجود می آورد. همینطور که کل شکل می گیرد، هویتی جاودانه می گیرد که آن را شایسته نام هویت جاودانه می کند. - الکساندر، - 1386

در این میان شاید یکی از کسانی که مشخص ترین تعریف را در رابطه با هویت در شهر و فضاهای آن مطرح می کند و دراین زمینه هم به عنوان پدیدار شناس و هم شهرساز صاحب نظر است لینچ باشد، از نظر وی، ساده ترین شکل معنا، هویت است. هویت یک محل یعنی، حدی که شخص می تواند یک مکان را به عنوان مکان متمایزی از سایر مکانها شناخته و یا بازشناسی نماید، به طوری که شخصیتی مشخص، بی نظیر و یا حداقل مخصوص به خود را دارا باشد، هویت مکانی، پیوند نزدیکی با هویت شخصی پیدا می کند، زیرا مکانهای معنادار و قابل درک، تکیه گاه مناسبی است که خاطرات شخصی احساسها و ارزش ها بر آن تکیه می کند.

لینچ معتقد است عوامل متعددی در معنا و هویت بخشیدن به یک مکان موثر و دخیل هستند که در میان آنها می توان به شناخت و آشنایی زیاد که منجر به ایجاد حس مکان می شود، رویدادها و وقایع که سبب خاطره انگیز شدن فضای شهری می شوند و ساختار به مفهوم چگونگی ارتباط و ترکیب عناصر و اجزا با یکدیگر در سطح کل و... اشاره نمود. - لینچ، - 1385مفهوم هویت در رابطه با شهر و شهرسازی موضوعی است که همواره اندیشمندان متعددی به ارائه نظریاتی در ارتباط با آن پرداخته اند. البته در این میان سهم کسانی که حیطه های اجتماعی و روان شناسی محیطی را مورد توجه قرار داده اند، بیشتر است. راز و رمز و پیامهایی مبنی بر تأثیر متقابل محیط یا فضای ساخته شده - مکان - بر ذهنیات و رفتار انسان، همان مفهومی است که از آن در پژوهشهای مختلف تحت عنوان "هویت" و سایر زمینه های معنایی و محتوایی مرتبط نظیر "این همانی" تشخص، معنا، حس مکان، احساس تعلق، ریشه داری و ... یاد می شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید