بخشی از مقاله
چکیده
مفهوم عشق از مسائل مهم معرفتی دربین فیلسوفان و اهل معرفت بوده است. چگونگی سیر تحول و تکامل آن دربین اندیشمندان، حکیمان و عارفان مسلمان، بیانگر رشد مفهوم عشق و جایگاه معرفتی آن در فرهنگو تمدّن اسلامی بوده است. حکیم رازی درباره عشق و فلسفه آن نظراتی متفاوت و خاص داشته است. اندیشه رازی درباره عشق و رابطه آن با نفس و جهانشناسی مربوط به آن علیرغم شباهت با فلاسفه یونانی اما با آن متفاوت، همچنین با مظاهر و مرایی عشق به-ویژه عشق زمینی هم چندان خوشبین نبوده و نسبت به آن تردید داشته است که با اندیشه عشق در بین فلاسفه، حکما، عرفا بوده مناسبت و همخوانی ندارد.
ابن سینا که از نظر زمانی متأخر و بعد از حکیم رازی پا به عرصه نهاده است درباره عشق رسالههای مستقل داشته که در آنها مسائل عشق را تبیین نموده است، وی تفکیک و تقسیمبندی عشق را به نحو کامل و شایستهای به انجام رسانده است که تاثیر آن در تکامل این موضوع معرفتی نقش بهسزایی داشته است. نکته مهم-تر نظر جنجالی رازی درباره عشق انبیا بوده که در این جستار با مبانی فلسفی، قرآنی و روایی، دیدگاه بدبینانه حکیم رازی درباره عشق مورد تبیین قرار گرفته است.
مقدّمه
محمدبن زکریای رازی - م 313ق - ه از دانشمندان و فیلسوفان بزرگ تمدّن اسلامی به شمار میآید، فعالیتها و کوشش-هایی این حکیم بزرگ در علم طب و معالجه انواع بیماریها نقش تمدّنی وی را به شکل بارزی نشان میدهد، شهرت و نبوغ وی در علم طب، شناخت و درمان بیماریها و امراض باعث شده که دیگر ابعاد علمی و فلسفی شخصیت وی کمتر شناخته گردد. آثار متعدد وی در موضوعات مختلف علمی، میتواند نشان از »جامعیت« و»حکیم« بودن وی داشته باشد، وی نقش تمدّنی مهمی در تاریخ علم داشته است که انکار ناپذیر است.
اما به اندیشههای فلسفی او به دلایل اعراض و احتراز وی از فلسفه رسمی زمانه خویش، یعنی فلسفه ارسطویی- نو افلاطونی که در بین اهل فلسفه درآن دوران بیشتر مطلوب و مقبول بوده اهمیت زیادی داده نشده و در آثار فلاسفه اسلامی کمتر ذکری از آراء رازی شده است. در بسیاری از مسائل مختلف علوم دارای رأی و نظر بوده و حتی در مسائل الهیات نظرات »خاص« نیز داشته که نظرات وی درباره نبوّت و رسالت انبیامخاریقB الانبیاء باعث شده که وی در عصر و زمانه خویش یه شدّت مورد تکفیر و تحریف مخالفان قرار گیرد و پس از گذر سالیان و قرون متمادی، در نتیجه شخصیتی جنجالی و مورد اختلاف در تاریخ علم و تمدّن اسلامی معرفی گردد.
حکیم رازی در علم موسوم به»طب روحانی« بهویژه مسائل »نفس«، دارای آراء و نظراتی بوده که میتواند وی را ازلحاظ فلسفی به عنوان یک حکیم مطرح نماید. در بعضی از مسائل مربوط به فلسفه و الهیات رازی دارای افکار و اندیشههایی متفاوت بوده، یکی از مسائل مهم و در عین حال اختلافی در بین فلاسفه، حکما و عرفا بحث عشق بوده است. عقل و عشق دارای نکات و ظرائف بسیاری است که در آثار و نوشتههای آنان همواره مباحث مختلف وحتی متضادی داشته است. ابراز و بیان مباحث مربوط به عشق در بین اندیشمندان مسلمان اعم از فیلسوفان، عارفان، متآلهان روند تکاملی آن را نشان میدهد.
دیدگاه حکیم رازی درباره عشق به طور مشخص چه بوده و ریشه اندیشه وی در این باره از کجا بود.؟ برای شناخت بیشتر این موضوع، مطابقت آن با آراء و اندیشههای ابن سینا 428-375 - ق - که در این موضوع صاحبنظر بود میتواند به روشن شدن این مساله کمک کند، وی در نمط نهم فصلی را به ماهیت عشق اختصاص و به شرح آن پرداخته و موضوع عشق و معنا و مفهوم آن را به خوبی تبیین نموده است.
شباهت بین زکریای رازی و ابن سینا در پزشکی به هم بسیار نزدیک بوده و هردو در این علم از شخصیتهای بارز و برجسته در تمدّن اسلامی به شمار میروند. رازی قبل از ابن سینا درعلوم زمینه را برای آیندگان و دورههای بعد آماده نمود. در موضوع عشق نیز رازی آرائی داشته که خاص بوده، اما با این وصف در روند وسیر تکاملی اندیشه عشق در بین اندیشمندان مسلمان میتوان آن را یکی از حلقههای این جریان به شمار آورد. دراین جستار ابتدا به ارائه و سپس با تبیین اندیشههای حکیم رازی به بیان و شرح اندیشه او درباره عشق خواهیم پرداخت.
اندیشه رازی
ابوبکرمحمدبن زکریابنیحییالرازی 313-251 - ه ق - مشهور به »جالینوسالعرب« یکی از مشاهیر طبیبان و حکیمان و کیمیاگران ایران و عالم اسلام و یکی از مفاخر و نوابغ جهان است. جایگاه رازی در طب و کیمیا بسیار بالا بود و همین باعث شده که مقام فلسفی وی در حاشیه قرار گیرد. از نقطهنظر فلسفی رازی را باید فیلسوفی تجربهگرا دانست. نظریات فلسفی او با اندیشههای افلاطونی-ارسطویی همعصرش چندان همخوانی نداشت، گویا او بیشتر به سقراط - 469B399ق.م - و تا حدی افلاطون 348-427 - ق.م - گرایش داشته او از فلسفه رسمی عصر خود که فلسفه ارسطویی- نو افلاطونی بود کناره گرفت.
این فلسفه رسمیت یافته بود و در بین اهل فلسفه درآن دوران بیشتر مطلوب و مقبول بوده و در طول تاریخ فلسفه اسلامی هم این امر ادامه یافت، رازی از این رسم پیروی نکرد و انفراد جسته و عقاید مخصوص به خود در پیش گرفته است و در نتیجه مورد انکار و رد و بسیار اهل فلسفه و فیلسوفان هم عصر و پس از خود قرار گرفته است و در آثار فلاسفه اسلامی کمتر ذکری از آراء رازی دیده میشود.
زکریای رازی در مباحث علمی، اهل تقلید را نکوهش میکند و در روزگاری که نام افلاطون و ارسطو - 322-384ق.م - با کمال ستایش ذکر میشود، وی بر خلاف آنها برخاسته و مباحثی را مخالف نظر آنها مطرح نموده است و این در روزگاری بوده است که تقلید از یونانیان به حدی بوده است که علمای متأخر میگفتند: زکریای رازی چون مسائل علم الهی را درست نفهمیده است، نظراتش با عقاید افلاطون و ارسطو مطابق نیست. - فروزانفر،، ص - 219
رازی در فلسفه متمایل به فیلسوفان یونانی قبل از ارسطو، یعنی سقراط و افلاطون و فیلسوفان پیش از سقراط بویژه فیثاغورس و دموکریتوس میباشد. رازی به مقام علمی ارسطو آگاه بوده، اما به افلاطون گرایش و او را ترجیح میدهد و خود را پیرو افلاطون میداند و عملا پیرو سیره و منش سقراط حکیم بوده است. اما در اصل وی دارای سبک و روش خود در فلسفه بوده و مقلد صرف به مانند همگان و عموم نبوده است و دارای نظر خاص خود بوده است که وی را از دیگران متمایز نموده است.
رازی دارای نظر اجتهادی در فلسفه بوده و در استفاده از اندیشههای پیشینیان تنها به نقل قول اکتفا نمیکند؛ بلکه نطریهها و آراء پیشینیان را با نقادی به شیوه خویش برمیگزیند و مورد مشاهدات و تجربیات خود قرار داده و به دید انتقادی به آنها مینگرد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میدارد و خود را محق میانگارد که استنتاجات آنها را تغییر دهد و تکمیل کند و برخی را به نظر خود قابل قبول و برخی دیگر را مردود قلمداد کند و بخوبی محسوس است که رازی استقلال فکری خود را حفظ کرده است. رازی کمتر اهل نظر و قیاس بوده و روش مشاهده تجربی در نظام فلسفی وی پیداستبرخلاف همه کسانی که در تمدّن اسلامی عنوان فیلسوف دارند و دارای روشی قیاسی و نظری بودند، رازی روشی استقرایی و تجربی و متوجه امور و مسائل محقق محسوس داشت. وی اهل تجربه و مشاهده در علوم بود و بسیاری از نظراتش براساس روش استقرائی بود.
- محقق،، 1368، ص - 164-159 درموضوع عشق نیز رازی حکیم دارای اندیشه خاص خود بوده و افکار و اندیشههای وی ترکیب و تلفیقی از اندیشه عشق از فلسفه ایرانی و یونانی بوده که در رسائل فلسفی این حکیم پیداست. وی درباره عشق زمینی و جمال پرستی چنانکه نظراستادش سقراط بوده دیدگاهی مغایر با وی دارد. نکته مهم دیدگاه وی درباره عشق انبیاء الهی است که جنجالبرانگیز بوده و باید به آن پاسخی مناسب داده شود.برای شناخت بیشتر این اندیشهها، دیدگاه حکیم رازی را با نظرگاه عموم فلاسفه و اهل معرفت درباره عشق بیان خواهیم نمود.
عشق نفسانی-وجودی
فلاسفه از عشق و موجودیت آن در هستی و همه مراتب آن سخن گفتهاند و تعاریف و تقسیمبند و مراحلی برای آن قائلند، آنها عشق را قوه و نیرویی که باعث حفظ موجودیت اشیاء و همه موجوددات است میدانند. به نظر پیروان افلاطون و اشراقیون عشق اساس حیات و قوهای است که در تمام هستی جاری میباشد. افلاطون در ضیافت، عشق را میل به جاودانگی و خلود میداند که در اثر این میل خلاقیت رخ میدهد که وجهی از جاودانگی است.