بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از مباحث بسیار مهم که اخیرا به آن توجه می شود، بحث کارآفرینی است. بطوریکه از آن به »موتور توسعه اقتصادی« یاد می شود و اثرات اقتصادی و اجتماعی فراوانی به دنبال دارد. با تحولات سریع جامعه بین الملل و به تبع آن سازمانها، مباحث جدیدی مطرح می شود که جایگاه کارآفرینان را در سازمانهای آینده پررنگ تر می کند. در این مقاله ابتدا به تعریف واژه کارآفرینی، کارآفرینی سازمانی، سازمان و انواع آن می پردازیم، در ادامه سعی بر آن است به برخی از ویژگی های کارآفرینان سازمانی اشاره ای کرد و سپس اهمیت نقش کارآفرینی در سیکل حیاتی سازمان و نقش مدیریت در راستای حمایت کارآفرینی در محیط سازمان مطرح گردد. در انتها پیشنهاداتی جهت از بین بردن برخی از موانع موجود در مسیر کارآفرینی سازمان مورد بحث قرار گرفته است
واژگان کلیدی: کارآفرینی، کارآفرینی سازمانی، سازمان
-1مقدمه:
ساختار اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان های دنیای امروز با گذشته بطور اساسی تفاوت دارد. شاخص های سخت افزاری دارایی های مشهود که دیروز در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت جای خود را به نوع آوری، ابداع، خلق محصولات جدید و دارایی های نرم افزاری داده است. اگر دیروز ثروتمندترین افراد دنیا آنهایی بودند که منابع مالی بیشتری در اختیار داشتند، امروز ثروتمندترین مردم دنیا افراد دانش مدار و کارآفرین می باشد. لذا توسعه اقتصادی دنیای امروز بر پایه نوآوری و خلاقیت و استفاده از دانش استوار است. در این میان تداوم بقا و حیات سازمانها، نیازمند روشها و راه حلهای نو است کارآفرینی بعنوان یک رویکرد استراتژیک و مزیت آفرین و عامل چابکی در نظامهای اقتصادی، می تواند الگویی کارآمد جهت حصول به اهداف توسعه اقتصادی اجتماعی قلمداد گردد. حال در این مقاله به دنبال پاسخگویی به نقش کارآفرینی در بقا، رشد و توسعه سازمان در چرخه عمر سازمان و نقش مدیریت در حمایت کارآفرینی در سازمان هستیم.
1-1تاریخچه و سیر تکامل کارآفرینی سازمانی در جهان
موسسه های ریشه داری هستند که بر رفتارهای کارآفرینانه تاکید دارند. این موسسه ها مبتکر، نوآور و ریسک پذیراند. به طور مثال، شرکت تری ام که یکی از بزرگترین شرکت های دنیاست تاریخچه ای طولانی در فعالیت های کارآفرینانه دارد به طوری که تیم های مدیریت ارشد و مدیران اجرایی ارشد بسیاری را درگیر کرده است.نمونه دیگر سیستم های کیسکو هستندکه رشد سریعی دارند. اخیراً پژوهشی در این حوزه بیانگر آن بود که رفتار کارآفرینانه در سطوح مختلف مدتی طولانی است که در این سازمان وجود داشته است. به علاوه بسیاری از موسسه ها که از - سازمان - ناسداک بهره می برند همانند مایکروسافت، اوراکل، استاربوکس و کوالکوم جزء موسسه های کارآفرین هستند .
برای مثال گروه ویرجین که شرکت چند ملیتی است - دارای سومین نشان تجاری شناخته شده در انگلیس - از همان ابتدای تاسیس تلاش کرد واحد های خود را کوچک نگه دارد تا روحیه ی کارآفرینی را در آن ها ایجاد و حفظ نماید. تمام موسسه ها بر روی یک پیوستار ادراکی قرار دارند که رفتار آنها را در دامنه ای بین محافظه کارانه تا بسیار کارآفرین نشان می دهد. جایگاه یک موسسه در این طیف بر مبنای فعال بودن آن در رفتارهای کارآفرینانه - شدت کارآفرینی - تعیین می شود - بارینگر و ایرلند، . - 1388 کالینز و مور در سال 1970 اولین محققینی بودند که در مطالعات خود، بین کارآفرینان مستقل و اداری تمایز قائل شدند و اینطور عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل، سازمان های جدید را بطور مستقل به منصه ظهور می رسانند، در حالیکه کارآفرینان اداری سازمان های جدیدی را در درون یا در کنار ساختارهای شرکتی موجود، ایجاد می نمایند. سوسبائر در سال 1973 برای تشریح کارآفرینی در سازمان ها واژه "کارآفرینی درون سازمانی"را ابداع و اشاره نمود که این فرآیند شامل تأسیس واحدهای نسبتاً مستقل در درون شرکت ها می باشد و به اعضای شرکت اجازه می دهد تا با همان روحیه، آزادی عمل و تعهد همانند شرکت های کوچک فعالیت نمایند.
"وسپر" در سال 1980 کارآفرینی را بصورت کارآفرینی داخلی و کارآفرینی مستقل تقسیم بندی نمود و بیان نمود که کارآفرینان داخلی فعالیت های کارآفرینانه را در سازمان های بزرگ هدایت می نمایند و راه ایجاد و تشکیل واحد های فرعی سازمانی و مستقل را برای ارائه محصولات و خدمات نوین مهیا می کنند - سوسبائر،1973،ص. - 135 در واقع کارآفرینی داخلی، ممکن است خلاق و نوآور باشد ولی همواره رویاپردازی است که می داند چگونه ایده ای را به یک واقعیت سودآور برای سازمان تبدیل کند - کوراتکو و هاجتس،. - 1383 پینکات در سال 1985 از ترکیب واژه های Entrepreneurship و Corporate و Intra واژه Intrapreneurship را ابداع نمود و کارآفرین سازمانی را فردی تعریف نمود که در سازمان های بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می نماید و فعالیت وی ایجاد واحدهای جدید در سازمان، ارائه محصولات، خدمات و فرآیندهای جدید می باشد که شرکت ها را به سوی رشد و سودآوری سوق می دهد. در زیر به برخی از تعاریف مطرح شده کارآفرینی سازمانی اشاره می شود:
-کارآفرین سازمانی فردی است رویایی که مجری و اهل عمل هم می باشد - جک دان کن، - 1988 -افرادی که در محیط های انگیزشی و حمایتی فعالیت می کنندو کلید اصلی بازاریابی و توسعه محصول در یک موسسه هستند - مایکل ورنر، . - 1987
-افرادی که در سازمان های بزرگ حیثیت شغلی خود را بر روی نتایج حاصل از نوآوری می گذارند - کانتر، - 1990 - احمدپور داریانی، . - 1387
-2 مبانی نظری پژوهش
1-2مروری برتعاریف کارآفرینی
واژه ی "کارآفرین"از واژه ی فرانسوی - - entreبه معنای "میان" و کلمه ی prendre به معنای "به دست گرفتن" گرفته شده است. در ابتدا این لغت برای توضیح افرادی به کار می رفت که بین فروشنده و خریدار خطر می کردند یا فعالیتی همچون آغاز یک کسب و کار جدید را انجام می دادند. اصطلاح کارآفرین در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار شومپیتر به کار برد که او را پدر علم کارآفرینی می نامند. کارآفرینی فرایندی است که توسط آن افراد بدون در نظر گرفتن منابع موجود خود فرصت ها را دنبال می کنند. جوهره رفتار کارآفرینی شناسایی فرصت ها و به عمل در آوردن آنها است. فعالیت های لازم در این راه توسط یک فرد یا گروه انجام می شود و نیازمند خلاقیت، علاقه و اشتیاق برای خطر کردن است - بارینگر و ایرلند، . - 1388 با توجه به تعاریف مختلفی که صاحبنظران از کارآفرینی داده اند، چکیده ای از این تعاریف درقالب جدول شماره 1منعکس شده است:
2-2مروری برتعاریف سازمان و انواع آن
سازمان پدیده ای اجتماعی است که به طورآگاهانه هماهنگ شده و دارای حدود و ثغور نسبتاً مشخصی بوده و برای تحقق هدف یا اهدفی بر اساس یک سلسله مبانی دائمی فعالیت می کند. کونتزسازمان را دارای ساختاری ارادی و عمدی از نقشهایی می داند که در یک بنگاه به شکل رسمی سازماندهی شدهاند. سازمان گروهی از افراد است که به صورت عمدی سازمان داده شدهاند تا به یک یا مجموعهای از اهداف کلی و مشترک دست یابند. کار جدید مینتزبرگ بیان می داردعناصر مشترک تمامی سازمانها به شرح ذیل می باشد: -1 بدنه اصلی عملیات: کارکنانی که در ارتباط با تولید محصولات و یا ارائه خدمات موسسه کارهای اصلی را انجام می دهند.