بخشی از مقاله

چکیده

از مدیری موفق راز توفیق سازمان او را جویا شدند، گفت: "هر چه ابداع و نوآوری در فعالیت ایمان می یافتیم در اختیار رقبای مان قرار می دادیم و راههای تازه را به آنان می آموختیم، تا با داشتن رقبایی قوی بتوانیم در صحنه رقابت قوی تر شویم. اگر هماوردان شما در نبرد قوی شوند، شما نیز مجبورید برای آنکه بمانید، هر روز قوی تر از روز پیشین شوید. آری، این جادوی کامیابی در سازمان های امروز است".

کلمات کلیدی: سازمان یاددهنده،ابداع و نوآوری،راههای تازه،جادوی کامیابی، سازمان یادگیرنده

.1مقدمه

تغییرات سریع و محسوس در عرصههای مختلف علم و فنآوری که به طور فزایندهای جامعه بشری را تحت تأثیر قرار داده است، از یک طرف نشانگر پیچیدگی و پویایی روزافزون عوامل محیطی و از طرف دیگر بیانگر این است که دیگر سازمانهای سنتی قادر به هماهنگی با این تغییرات نیستند و در حال نابود شدن هستند. از این رو، سازمان یادگیرنده1 - فراگیر، زنده - 2 برای بقاء و هماهنگی با این تغییرات پا به عرصه وجود گذاشت - تیزرو، 1381، ص . - 33-37 به عقیده پیتر سنگه - 1990 - ، انسان ها برای یادگیری طراحی شده اند. هیچ کس اعمال اساسی کودکان را به آنها نمی آموزد، بلکه آنها به کمک حس کنجکاوی و آزمایش کردن، که در درون خود دارند، راه رفتن، صحبت کردن و ... را یاد می گیرند.

متاسفانه سازمان ها در جوامع امروزی، غالبا به جای یادگیری، به کنترل کردن تمایل دارند. این سازمان ها، افراد را به خاطر کارکردن برای دیگران مورد تشویق قرار می دهند و نه به دلیل بهره گیری از کنجکاوی طبیعی و انگیزه فطری و یادگیری در وجودشان. افراد در اولین برخورد خود با سازمانی به نام مدرسه، می آموزند که کار آنها،یافتن پاسخ صحیح و اجتناب از خطاستو این بازی در دوره های متمادی عمر انسان ها و به هنگام کار برای سازمان ها، به طور یکسان در جریان است با وجود اینکه عبارت سازمان یادگیرنده نخستین بار در دهه 1980 توسط ریچارد پاسکال به کار گرفته شد ، ولی در هر حال انتشار پرفروش ترین کتاب پیتر سنگه با نام پنجمین فرمان3 بود که این عبارت را معرفی کرد.

.2اصول سازمان های یادگیرنده از دیدگاه پیتر سنگه

- 1تسلط فردی - 2 دورنمای مشترک - 3مدل های ذهنی - 4یادگیری تیمی - 5تفکر سیستمی از نظر" سنگه"، دورنما وقتی مشترک است که افراد از آینده مطلوب، تصویری مشترک داشته باشند و نسبت به دستیابی به آن احساس تعهد کنند و سپس برای نیل به مقصد مشخص، برنامه ریزی کنند.این امر باعث می شود تا آرزوها و خواسته های کارکنان به منبع انرژی تبدیل شود . به حقیقت بپیوندند. مدل های ذهنی در واقع، عبارت است از مفروضات اساسی و حک شده در ذهن انسان. آرجریس . - 1996 - اعتقاد دارد که رفتار ما در عمل، بر اساس مدل های ذهنی ما شکل می گیرد. در مورد"یادگیری تیمی" سنگه اضافه می نماید که در چنین حالتی، حداقل انرژی به هدر می رود و در واقع انرژی های موجود و هم راستا شده افراد، به هم افزایی تبدیل می شود. در نهایت، تفکر سیستمی را اینگونه شرح می دهد که " زیبایی در انسان، گل یا در شعر، وقتی ظاهر و شناخته می شود که هرکدام را به شکل جامع و با همه اجزاء مربوط، به صورت کل ببینیم.

استفاده از تفکر سیستمی باعث می شود تا به علائم مسائل و مشکلات، نگاه نکنیم، بلکه به علل وجود آنها توجه داشته و به کلیت و تمام فرایند یک موضوع بپردازیم نه به موارد خاص یا بخش هایی از آن. نکته مهم در سازمان یادگیرنده و یادگیری الگویی، یادگیری تیمی است که با داشتن بینش - آرمان - مشترک و مشارکت گسترده اعضای سازمان تحقق می یابد و از این طریق با بهره گیری از نمونه های اعلاء به کارایی و بهره وری سازمان یاری می رساند. یادگیری الگویی، یکی از ارکان اصلی سازمانهای یادگیرنده به شمار می آید که از طریق آن دانش اعضای سازمان به صورت یک مجموعه منسجم دانش در می آید و سازمانی ایجاد می شود که دارای توانایی ایجاد، جذب و انتقال دانش است و این بصیرت و دانش در تغییر رفتارهایش منعکس است. یادگیری الگویی، نخست با ایجاد تحول فردی، دانش فردی ایجاد می کند و سپس این دانش را با مشارکت اعضای سازمان جمعی می سازد و سازمان یادگیرنده را ایجاد می کند.

در سازمان یادگیرنده، اصل مهم، وجود بینش مشترک در میان اعضای سازمان است تا آنان دانشهای پراکنده خود را انسجام بخشند و از آنها برای اهداف سازمان استفاده کنند که این در نهایت به بهره وری و اعتلای سازمان می انجامد - الوانی، 1382،ص . - 14-15 از دیگر افراد صاحب نظر دراین باره می توان به موارد زیر نیز اشاره کرد: به نظر »داجسون« سازمان یادگیرنده سازمانی است که با ایجاد ساختارها و استراتژیها به ارتقای یادگیری سازمانی کمک میکند. از نظر »گاروین« سازمان یادگیرنده سازمانی است که دارای مهارت و توانایی ایجاد، کسب و انتقال دانش است و رفتار خودش را طوری تعدیل می کند که منعکس کننده دانش و دیدگاههای جدید باشد. »مایکل جی . مارکوارت« در کتاب ارزنده خود تحت عنوان «ساختن سازمان یادگیرنده«، تعریفنسبتاً جامعی ارائه کرده است: در تعریف سیستماتیک، یک سازمان یادگیرنده سازمانی است که باقدرت و به صورت جمعی یاد میگیرد و دائماً خودش را به نحوی تغییر میدهد که بتواند با هدف موفقیت مجموعه سازمانی به نحو بهتری اطلاعات را جمعآوری، مدیریت و استفاده کند - البرزی ، 1384، ص . - 11

.3ویژگی های کلی سازمان یادگیرنده

سازمان یادگیرنده دارای کمترین سلسله مراتب اختیار، پاداشی برابر در برابر عملکرد یکسان، فرهنگ مشترک و ساختاری انعطاف پذیر و سازشکار است که می تواند از فرصت ها استفاده و بحران ها را از بین ببرد. در واقع سازمان یادگیرنده الگوی منحصر به فردی ندارد و به واقع نوعی نگرش یا فلسفه جدید درباره سازمان هاست که نقش های اصلی را بر عهده اعضای سازمان قرار می دهد. در این سازمان همه افراد درگیر شناسایی و حل مسائل هستند و سازمان بدینوسیله بطور مستمر رشد و ارتقا می باید. افراد در سازمان یادگیرنده دارای آرمان مشترکی هستند که با تمام وجود به آن اعتقاد دارند و همین موجب همسویی و توان افراد شده و نهایتا به تحقق اهداف اصلی سازمان منجر می شود. برخلاف سازمان های سنتی که به فکر افزایش کارایی می باشند و برای کنترل رفتار افراد و کارکنان نیازمند سیستم های پیچیده مدیریتی هستند، در سازمان های یادگیرنده بر روی مواردی از قبیل بهبود و توسعه کیفیت افکار، ظرفیت فراگیری گروهی و پاسخ دادن مناسب و ایجاد تصویر و درکی مشترک از موارد پیچیده تأکید می شود،

در واقع ویژگی اساسی این سازمان ها یادگیری است و مقصود از یادگیری یعنی توانایی سازمان در افزایش قابلیت های مالی، بازاریابی، فناوری و سایر موارد است تا بدینوسیله اندیشه "فقط کارایی" را از ذهن کارکنان خارج کرده و آنان را وادارد تا به مسائل موجود بیندیشند و برای آنها راه حل بیایند و سازمان را در راه پذیرفتن تغییرات یاری دهند چون هر قدر یادگیری سازمان افزوده شود بهتر می تواند خود را با محیط در حال تغییر سازگار کند و در نتیجه موفق تر خواهد بود، پس ارزش اصلی سازمان یادگیرنده همانا حل مسئله است. در سازمانهای یادگیرنده، تمامی اجزا به هم ربط و پیوندی عمیق دارند، به طوری که »پیتر دراکر« این گونه سازمانها را به ارکستری تشبیه میکند که هر کس ساز خود را میزند، اما نکته مهم این است که تمامی نوازندگان عمیقاً تابع و مرتبط با رهبر ارکستر هستند و نتیجه کار، یک آهنگ موزون است. طبیعت سازمانهای یادگیرنده امروزی نیز چنین است که با پرسنل گسترده و با فرهنگهای متفاوت، همچنان در حال رشد و فعالیت هستند، نظیر شرکتهای آی بی ام یا مایکروسافت همینطور شرکت هایی مانند موتورولا، وال مارت، بریتیش پترولیوم، اکسی روکس، شل، دیویکس، جی ایی، سونی، نورتل و کداک. از ویژگی های دیگر سازمان های یادگیرنده، روانی جریان اطلاعات در این سازمانهاست.

این روانی، باعث افزایش دانش و رشد مدیریت نیروی انسانی در سازمان میشود. با رشد دانش پرسنل، میزان هوش سازمانها افزون و بهرهوری آنان ارتقاء مییابد. از سوی دیگر در این سازمانها، کارکنان به علت آموزشهای مکرر و تفویض اختیاری که به آنها میشود، با ایجاد تیم های متعدد و انجام بحثهای گروهی به ارتقای اطلاعات و توانمندی خود میپردازند. چنین روندی باعث میشود فرهنگ بسیار قوی در سازمان حاکم و آرمان یا دیدگاه مشترکی میان نیروی انسانی و سازمان فراهم آید. چنین آرمان یا دیدگاه مشترک در یک سازمان ایجاد نمی شود مگر در سایه یک رهبر قوی سازمانی. در این حالت، استراتژی کلی سازمان به صورت مشترکی خواهد بود. این استراتژی از پایین به بالا تنظیم میشود، اطلاعات به صورت باز جریان دارد و تمامی بخش ها با اطلاعات و توانمندی بالایی که به دست آوردهاند در تعامل منطقی با یکدیگر قرار میگیرند. سازمان یادگیرنده فرصت یادگیری برای تمامی اعضای خود را فراهم می سازد. سازمانهای یادگیرنده پیوسته در حال افزایش توانایی خود برای ساختن آینده هستند. سازمان یادگیرنده جایی است که الگوهای جدید تفکر رشد می یابد، اندیشه های جمعی و گروهی ترویج می شوند و افراد چگونگی آموختن را به اتفاق می آموزند - الوانی، 1377، ص . - 326

.1.3ویژگی های خاص سازمان یادگیرنده

- 1این سازمان ها نسبت به محیط بسیار حساس بوده و ظرفیت های تغییر آنها بسیار زیاد است. این حساسیت نسبت به محیط و قدرت تغییر به آنها امکان یادگیری مؤثر را می دهد. - 2سازمان های یادگیرنده دارای نوعی انسجام و یکپارچگی بوده و دارای فرهنگی خاص می باشند. به این ترتیب اعضای سازمان به هم پیوند خورده و ماهیتی یکپارچه به وجود می آورند که آموزش تک تک افراد منجر به یادگیری سازمانی می شود و هم افزایی را نیز افزایش می دهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید