بخشی از مقاله
چکیده:
هنر ومعماری در کشورهای دارای تاریخ و فرهنگ باستانی، از مهم ترین پایه های تمدن دیرینه شان است، چندان که شکوه و آفرینش گری نهفته در هنرشان نمایانگر بزرگواری تمدن آنان می باشد. پیوند ناگسستنی و استوار معماری و فرهنگ چندان است که سستی و لغزش فرهنگ بر معماری اثر گذاشته و معماری نیز همواره جلوه گر راستین غنای فرهنگ دوران خویش و جهان بینی آفریننده اش بوده است. در این میان می توان با شناخت بهتر خویش و سوی دیگر گفت وگو - دیپلماسی - از معماری چون ابزاری گران سنگ حتی توانمندتر از سخنوری برای معرفی خود سود جست. معماری دیپلماتیک گرایشی نوین به گفت وگوی بی میانجی با جهان امروز است.
هدف این پژوهش شناخت بنیان های اندیشه فرهنگی مان و باززنده سازی خویشتن خویش مان خواهد بود. این تحقیق از روش توصیفی- کاربردی و رویکرد کیفی با استناد به کتابها، مقالات و مدارک نوشتاری تدوین گردیده است. در مجموع با طراحی یک فضای فرهنگی به نام خانه ی فرهنگ ایران که بتواند مبیین حضور فرهنگ ایران و جامعه ی میهمان در کشور میزبان باشد، بستری برای تبادل اندیشه ایجاد می کنیم.
کلید کلیدی: دیپلماسی، فرهنگ، هنر و معماری، باززنده سازی، خانه فرهنگ.
.1 مقدمه
در جهان پیچیده ی امروز، سیاست بر تمامی کارها سایه انداخته است. اندرکش سازنده با دیگر ملل جهان و هنر داشتن و نگهداری رابطه ی درست با آنها، یکی از اصل های فراروی تمامی دولت هاست. در این جهان کوچک شده و یکپارچه، هر کشوری یا بهتر بگوییم هر فرهنگی به دنبال آن است که با آسان ترین راه به هدف های خود رسیده و جایگاه جهانی اش را تثبیت کند. اصل دیپلماسی هم بر این استوار است، ایجاد فرصت یا فرصت یابی برای رسیدن به هدف. - مهرپویا، - 1387 در دوران ما با دگرگونی های سیاسی و فرهنگی پیش آمده در جهان که خشونت و نگاه نادرست به شرق و ایران یکی از دستاورد هایشان است، هویت و کیستی به همراه پرسش از فرهنگ بار دیگر دغدغه ی ذهنی ما شده است.
ناتوانی فرهنگ، بیم حذف فرهنگ ایران از دوران تازه ی تاریخ جهان ، نبود شناخت درست از ایران نزد بیگانگان و برداشت وهم آلود وناروا از فرهنگ ایران که منجر به کاهش بازدیدهای گردش گرانه و سهم درآمدی ایران از گردشگری شده است. نیاز به کنکاش و جستجوی راه های نوین شناسایی سرشت فرهنگ و باززنده سازی آن برپایه ی این روح تاریخی فرهنگ را به وجود می آورد. امروزه از سویی نیازمند شناخت روح فرهنگی و باززنده سازی فرهنگ خویش هستیم و از سوی دیگر که آن را جهانی کرده، دست از کناره جویی برداشته و پای در میدان بگذاریم. به راستی چه ابزاری کاراتر از معماری به عنوان جزیی از فرهنگ می تواند ما را به هدف رهنمون کند؟طرح چنین پرسشی است که در مقاله حاضر ضرورت پرداختن به بحث را لازم می کند:
1. چگونه می توان از معماری به عنوان ابزاری توانمند برای گفت و گو استفاده نمود؟
2. چگونه می توان انگیزه ی درخور بازدید از کشورمان را در دیگران بازساخت و معماری در این میان چه نقشی می تواند داشته باشد؟
روش تحقیق
انتخاب نوع روش پژوهش بستگی به هدف ها و ماهیت پژوهش و امکانات اجرائی آن دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی است و از لحاظ ماهیت، کاربردی می باشد. در این پژوهش به منظور شناخت هویت فرهنگ، چیستی، اهمیت پرداختن و ضرورت آن در جامعه ی امروز با بهره جستن از روش توصیفی و مطالعات کتابخانه ای به چگونگی تجلی فرهنگ در معماری می پردازیم.
.2واژه فرهنگ
واژه ی فرهنگ در زبان پارسی پیشینه ای کهن و دیرینه دارد، و نه تنها در اولین نثر های فارسی دری، که در زبان پهلوی هم بسیار دیده شده است. چه آنکه واژه فرهنگ در متون قدیمی پهلوی، از جمله کارنامه ی اردشیر بابکان و دینکرت آمده است. در زبان فارسی از مصدر فرهیختن، واژگان بسیاری جدا شده است، از جمله خود واژه فرهنگ دوباره وارد زبان فارسی شده است و در مقابل Culture و Education به کار گرفته شده است. این واژه که برای مدتی از یادها رفته بود، در سال 1314 با پایه گذاری فرهنگستان ایران و تبدیل وزارت معارف به وزارت فرهنگ دوباره در سطح جامعه مطرح شد. - گل محمدی، - 1383
معمولا تعریفی که از فرهنگ می شود، تعریفی است که »تایلور« یکی از دانشمندان مردم شناس اوایل قرن نوزدهم می کند، تایلور می گوید:»فرهنگ مجموعه ی پیچیده ای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام اخلاق و عادات و روابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه از جامعه ی خود فرامی گیرد و در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را به عهده دارد.« - حاجی قاسم، - 1384
.3چیستی فرهنگ
امروزه معنای گسترده تر فرهنگ معطوف است به هر آن چه که انسان را از حیوان متمایز می کند. از این لحاظ فرهنگ در مقابل طبیعت یا زیست شناسی قرار می گیرد و معطوف است به هر آنچه که به صورت غیر ژنتیکی منتقل می شود. رفتار فرهنگی به صورت ژنتیکی منتقل نمی شود بلکه بازتولید وانتقال آن بر عهده جامعه است. تداخل فضاهای فرهنگی هم در تغییر و تحول عناصر فرهنگی بسیار موثر هستند. هم چنین در موارد بسیاری، مقتضیات زمانی و نیازهای سیاسی به احیای برخی عوامل فرهنگی و سرکوب برخی دیگر می انجامد. فرهنگ مدام در حال تغییر است و به راحتی از دست می رود. سیال و متغیر بودن فرهنگ دال بر این است که فرهنگ ها ساخته می شوند. - طاهری، - 1389
.4جایگاه بنیادین فرهنگ و اهمیت پرداختن به آن
گروهی فرهنگ را به عنوان جلوه گاه رشد و تعالی و کمال جامعه انسانی می انگارند. برخی فرهنگ را چون مجموعه ای از نهادها، ساختارها یا الگوهایی می بینند که هویت معنوی جوامع را تشکیل می دهد و گروهی دیگر به فرهنگ به منزله ی اصلی ترین تجلی حیات انسانی و مجموعه ای از نمادهای مرتبط با یکدیگر می نگرند. این معنی آفرینی در نمادهای خلق شده در هر جامعه انسانی رخ می نماید و برای شناخت جامعه های انسانی، چاره ای جز شناخت آن نمادها نیست. پس برای فهم و شناسایی جامعه انسانی ضروری است تا فرهنگ او را بشناسیم. - بشریه، - 1386 فرهنگ هویت اصلی هر جامعه ای بوده که بدون شناخت آن نمی توان به ماهیت هیچ جامعه ای و نیز نحوه ی ارتباط آن با دیگر جامعه ها دست یافت.
.5فرهنگ به عنوان یک نیاز ضروری جامعه
به گفته پرفسور عبدالسلام، این تمدن وقتی رو به انحطاط رفت که دچار انزوا شد. درست در همان وقت که غرب بعد از شکست در جنگ های صلیبی دروازه های خود را به سوی فرهنگ مشرق گشود و انزوا و تعصب مسیحی را کنار گذاشت و به سراغ افلاطون، خوارزمی، مسعودی، بیرونی، ابن سینا و خیام و حتی کنفسیون رفت. فرهنگ هم چیزی مثل نژاد خالص رو به انحطاط می رود. چند گونه بودن و تنوع ارتباط و بستگی ها، در معرض نفوذهای بسیار متفاوت قرار گرفتن، فرهنگ های خلاق و اصیل را تحریک می کند و باعث تاکید و تقویت فردیت غنی و مشخص می شود و همین است راز غنا و شکوه معماری ایران. - فاتح، - 1390بر پایه ی تحلیل انسان شناختی از فرهنگ، اقوام و اجتماع های فرهنگی انسانی در جهان منزوی نیستند و رابطه ای با فرهنگ های پیرامونشان دارند، بسیاری از عناصر فرهنگی را از طریق تقلید و مهاجرت از فرهنگ های دیگر می گیرند. این همان نظریه ی معروف اشاعه است، که بر اساس آن هر عنصر فرهنگی که کارآیی و سودمندی اش را در میان یک قوم و