بخشی از مقاله

جلوه های صلح و رحمت در سیره ی پیامبر (ص)

چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی ارائه جلوه های صلح طلبی و اخلاق رحمانی در سیره ی پیامبر گرامی اسلام (ص) می باشد . بدین منظور با استفاده ازروش تاریخی مصادیق صلح طلبی پیامبر (ص) در دوبخش صلح و رحمت در رفتار پیامبر در زندگی عادی شامل اخلاق فردی قبل وپس ازبعثت ،تعاملات اجتماعی ،رفتار با خانواده و رفتار با کودکان ،و صلح و رحمت در سیره پیامبر(ص) در جنگها استخراج شده است. با توجه به این که تحقیق تاریخی عمدتاً بر اساس منابع مکتوب و اسناد موجود در ارتباط با موضوع مورد نظر انجام می پذیرد، اعتبار اسناد و منابع

در انجام تحقیق بسیار مهم می باشد. در انجام پژوهش حاضر با توجه به این که منابع متعددی در ارتباط با سیره پیامبر وجود داشت ،به منابعی استناد شده که در نزد پژوهشگران تاریخ اسلام معتبر تلقی شده و از منابع دست اول و قدیمی در سیره به شمار می روند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که به خلاف آن چه که برخی از اسلام شناسان غربی و یا پاره ای از تندروان فرقه گرا در جهان امروز بیان می کنند، حضرت در کلیه ابعاد زندگی و مراحل و مراتب مختلف آن شخصیتی صلح طلب بوده اند. بر این مبنا می توان ادعا کرد که ارائه سیره پیامبر (ص) دانش ،مهارت ها و نگرش هایی را ارتقا می بخشد که اجازه می دهد مردم در همه ی سنین و در همه سطوح تغییرات رفتاری را تجربه نمایند که می تواند در خلق شرایطی که منجر به استقرارصلح می گردد و همچنین در پیشگیری از وقوع درگیری و حل درگیری به صورت صلح آمیزمؤثر باشد.

واژگان کلیدی: سیره پیامبر(ص)،صلح طلبی، مدارا،رحمت،اخلاق رحمانی، بررسی تاریخی


مقدمه:

 

» لقد من علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین« (بقره، (164

خداوند آخرین پیام آور خود را با وصف "رحمه للعالمین" برای هدایت جهانیان فرستاد. آن بزرگوار در طول عمر 63 سالهی خود همه کرامتها و خصلتهای پسندیده انسانی را در وجودش متجلی ساخت و اخلاق والای حضرت به درجه ای از تعالی و کمال رسید که خداوند در وصفش فرمود: »إنک لعلی خلق عظیم)« قلم ، ( 4 حقاً که تو خلق عظیمی داری. آن چه که همه دلها را شیفته و شیدای رسول خاتم نمود عطر اخلاق نیکوی حضرت بود که همه هستی را معطر ساخته بود.مفروضه بنیادی برای جستجو در اسناد و منابع تاریخی برای انجام پژوهش

این می باشد که پیامبر اکرم ( ص ) انسانی صلح طلب بوده است. بر اساس مبانی نظری شخصی را می توان صلح طلب نامید که در اندیشه های وی دلایلی برای صلح طلبی وجود داشته باشد ودر گفتار خود دعوت کننده به صلح باشد.با این وجود اگر شخصی دعوت کننده به صلح باشد ،اما نشانه هایی دال بر صلح طلبی در رفتار ایشان در جنبه های مختلف زندگی وجود نداشته باشد ، صلح طلبی وی مورد تردید می باشد.بر این اساس باید نشانه های صلح طلبی در رفتار و اخلاق فردی و تعامل با افراد اعم از نزدیکان و افراد اجتماع وجود داشته باشد، لذا سیره عملی نیز بسیار مهم است .همچنین بر اساس مفهوم نظری صلح ، شخص صلح طلب در هنگام بروز جنگ و تعارض نیز رفتارها یی دارد که دال بر صلح طلبی وی می باشند . از این رو مبنای طبقه بندی برای بررسی منابع تاریخی مراتب مختلف صلح محور بودن اشخاص است که اندیشه ها و گفتار،رفتار در شرایط عادی زندگی ، رفتار در هنگام بروز بحران (جنگ) را در برمی گیرد. بر همین مبنا بررسی مصادیق صلح طلبی در سیره ی پیامبر (ص) در چارچوب ذیل انجام شده است و با توجه به کثرت مثال ها ،در هر قسمت برای مستند سازی موضوع چند مورد به نقل از منابع دست اول نقل شده است.

الف: صلح و رحمت در رفتار پیامبر در زندگی عادی

1. اخلاق فردی

2. صلح و رحمت در شیوه حکومت پیامبر(ص)

3. رفتار با خانواده
4. رفتار با کودکان

ب: صلح و رحمت در سیره پیامبر(ص) در جنگها

الف: صلح و رحمت در رفتار پیامبر در زندگی عادی

.1 صلح و رحمت در اخلاق فردی پیامبر

خصلتهای پسندیده رسول خدا(ص) تنها منحصر به زمان رسالتش نبود بلکه آن حضرت از ابتدای کودکی و نوجوانی به خصال نیکو ممتاز و شناخته شده بود تا جایی که در جاهلیت او را محمد امین لقب داده بودند در این قسمت مصادیق صلح طلبی پیامبر در اخلاق فردی در دوبخش قبل از بعثت و بعد از بعثت ارائه شده است.

بخش اول : مهرورزی و صلح طلبی حضرت قبل از بعثت حل اختلافات از طریق مسالمت آمیز

در یکی از سالها سیلی ویرانگر در مکه جاری شد و پایههای خانه کعبه را ویران کرد. قریش تصمیم به تجدید بنای کعبه گرفتند. ابوطالب بزرگ قریش به سران قریش پیشنهاد داد که از مال حلال و پاک خود برای تعمیر کعبه بیاورند و از مالی که از راه حرام و ظلم و تجاوز به دست آوردهاند، استفاده نکنند. پیشنهاد ابوطالب پذیرفته شد

و پس از اتمام کار نوبت به نصب حجرالاسود رسید. هر یک از سران قبایل خواستار آن بودند تا حجرالاسود را نصب کرده و این افتخار بزرگ را نصیب خویش سازند. اختلاف شدید شد کار به جایی رسید که قریش در آستانه جنگ و نبرد قرار گرفتند. بنی عبدالدار تشتی پر از خون آوردند و با بنی عدی دستان خود را در آن فرو برده و پیمان بستند که تا پای جان ایستادگی کننند. این شرایط بحرانی چهار روز متوالی ادامه پیدا کرد تا این که یکی از پیرمردان چاره اندیشی کرده و گفت: ای گروه قریش نخستین کسی که امروز از در مسجد الحرام وارد شود در این اختلاف داوری کند، همگان پذیرفتند و به انتظار نشستند. چشمها با دلهره و اضطراب به آستانه در دوخته شد و ناگهان محمد بن عبداالله(ص) وارد شد و همه با شادی فریاد زدند: محمد امین قریش است و ما به داوری او راضی هستیم.

و از او خواست داوری نمودند. رسول خدا(ص) عبای خود را درآورد و حجرالاسود را با دستان خود بر روی آن قرار داد و از سران قبایل خواست تا هر کدام گوشه ای از عبا را بگیرند و به پای دیوار بیاورند. سپس با دست خود سنگ را برداشت و در جای اصلی اش نصب کرد.( ابن اسحاق، سیره، ج 1، ص 204؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص (19

با این تدبیر رسول خدا(ص) همگان در نصب حجرالاسود شرکت کرده و اختلافی که آنان را در آستانه جنگ قرار داده بود با مسالمت و همدلی برطرف گردید.( طبقات الکبری، محمدبن سعد، ج 1، ص 145؛ تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ج 2، ص (19 رسول خدا(ص) در آن زمان 25 سال داشت.

حمایت از مظلومان

در دوران جاهلیت مردی با شتری وارد مکه شد و ابوجهل شترش را خرید و بهای آن را نپرداخت. مرد غریب در جای بلندی ایستاد و از مردم کمک خواست و گفت من مردی مسافر و غریبم، چه کسی حق مرا خواهد گرفت. رسول خدا(ص) در گوشه ای از مسجد نشسته بود. اهل مسجد مرد غریب را به سوی او راهنمایی کردند. آن مرد به


رسول خدا(ص) نزدیک شد و به او گفت حق مرا بگیر خداوند تو را رحمت کند. رسول خدا(ص) همراه آن مرد به خانه ابوجهل رفت و به او گفت: حق این مرد را به او بده. ابوجهل گفت: اکنون خواهم پرداخت و سپس به داخل منزل رفته و بهای شتر را برای مرد غریب آورد. آن مرد با خوشحالی برای رسول خدا دعا کرد و به جایگاه خویش بازگشت. برخی از مردم از او پرسیدند چه دیدی؟ مرد تازه وارد گفت: چیز عجیبی دیدم. هنگامی که رسول خدا(ص) در را به صدا درآورد، ابوجهل در را باز کرد و بی درنگ بهای شترم را پرداخت. مردم از ابوجهل پرسیدند چه اتفاقی افتاد؟ ابوجهل گفت: وقتی صدای رسول خدا را شنیدم در دلم ترس افتاد و وقتی در را گشودم آن چنان عظمت و ابهت او مرا گرفت که هیچ چاره ای جز پرداخت حق مرد برایم نماند.( . ابن هشام، سیره النبی، ج 1، ص 262 ـ (262

این ماجرا بیانگر چند نکته مهم است:

. 1 رسول خدا(ص) شخصی بود که مردم مظلومان و غریبان را به سوی او راهنمایی میکردند زیرا او به دادخواهی از مظلوم شناخته شده بود.

2 آن حضرت بدون هیچ درنگ و تأخیری برای کمک به شخص ستم دیده اقدام میکرد و برای او مهم نبود که او از کدام شهر و دیار و از چه طبقه و گروهی است. آنچه برای حضرت مهم بود این بود که انسانی نیاز به کمک
و حمایت دارد.

3. ظالمان از رسول خدا(ص) قاطعیت و شجاعتی را در دفاع از حق میدیدند که از آن حضرت هراس داشتند و اگر حضرت از آنان درخواست قاطعانهای میفرمود جرات مخالفت را در خود نمیدیدند.

پیمان جوانمردان

رسول خدا(ص) بیست سال قبل از بعثت در پیمانی شرکت کرد که به پیمان جوانمردان مشهور شد و بعد از آن که حضرت به رسالت مبعوث شد فرمود: در» منزل عبداالله بن جُدعان در پیمانی شرکت کردم که دوست نداشتم به جای آن شتران سرخ موی داشته باشم و اگر هم اینک نیز مرا بدان دعوت کنند اجابت میکنم« اصل پیمان بین بزرگان اهل مکه بود. طوایف بنی عبد مناف و بنی زهره و بنی تیم با هم عهد بستند که با هم متحد شوند و همیشه یاور مظلوم و دشمن ظالم باشند و حق ستم دیده را از ستمگر بگیرند. این پیمان زمانی بسته شد که بیست سال قبل از بعثت شخصی از طایفه زبید متاعی برای فروش به مکه آورد. عاص بن وائل (پدر عمرو عاص) کالای او را خرید ولی پول آن را نپرداخت. مرد زبیدی از قریش یاری طلبید ولی کسی به فریاد او نرسید. او به بالای کوه ابوقبیس رفت و با خواندن اشعاری جان سوز مردم را به یاری خود فراخواند. به دنبال این ماجرا بود که پیمان جوانمردان شکل گرفت و رسول خدا(ص) با گروهی هم پیمان شدند که هر گاه ستم دیده ای را دیدند که مورد ظلم واقع شده از او حمایت کنند و حق او را از ظالم بگیرند. این پیمان بسیار عمیق و مستحکم بود و در نسلهای بعدی نیز

ضمانت اجرایی داشت.( تاریخ یعقوبی، یعقوبی، ج 2 ، ص 17؛ البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج 2، ص 355؛ سیره النبی، ابن هشام حمیری، ج 1، ص 87 ؛ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج 2، ص 4..3(

بخش دوم : مهرورزی و صلح طلبی رسول خدا(ص) پس از بعثت

امام حسین(ع) می گوید: در مورد روش رسول خدا با همنشینان خود از پدرم علی(ع) پرسیدم، فرمود: رسول خدا(ص) همواره خنده رو و خوش برخورد و ملایم بود، درشت و تندخو و پرهیاهو و دشنام دهنده و خرده گیر نبود، هیچ ناپسندی انجام نمی داد و هیچ کس از او نومید نمی شد، سه چیز را به طور کلی رها کرده بود ستیزه گری و پرگویی و سخن گفتن در کاری که به آن حضرت مربوط نبود، مردم را هم از سه چیز رها کرده بود، هیچ گاه کسی را نکوهش و سرزنش نمی فرمود، به جستجوی معایب ایشان نمی پرداخت و فقط در مواردی که امید ثواب و پاداش بود تذکر می فرمود، هرگاه رسول خدا(ص) صحبت می کرد همگان چنان ساکت بودند که گویی بر سر ایشان مرغ و پرنده نشسته است، و چون سکوت می فرمود آنها صحبت می کردند و هیچ گاه در محضرش ستیزه و بگو مگو نمی کردند، هر کس صحبت می کرد گوش فرا می دادند تا تمام شود، اگر اصحاب به چیزی می خندیدند یا از چیزی تعجب می کردند، پیامبر(ص) هم لبخند می زد و تعجب می فرمود، در مورد اشخاص غریب و نیازمند تحمل می فرمود هر چند درشت سخن می گفتند و گاه اتفاق می افتاد که اصحاب، شخص فقیر را می خواستند و نیازش را بر می آوردند تا مزاحم پیامبر(ص) نباشد، به مسلمانان می فرمود هر گاه می بینید نیازمندی نیازی دارد، حاجتش را برآورید و از او پذیرایی کنید، هرگز خواهان مدح و ستایش نبود مگر آن که کسی می خواست به آن وسیله در صدد جبران چیزی باشد، سخن هیچ کس را قطع نمی کرد مگر آن که از حد در گذرد - مثلا غیبت کند - که در آن صورت او را نهی می کرد یا خود بر می خاست.

امام حسین(ع) می فرمایند: از پدرم پرسیدم سکوت آن حضرت چگونه بود؟ فرمود: سکوت رسول خدا شامل چهار مرحله بود حلم و حذر و تقریر و تفکر، تقریر آن حضرت بر این بود که به همگان به نسبت مساوی بنگرد و به طور مساوی مطالب ایشان را بشنود، تفکر او بیشتر در مورد امور پایدار و ناپایدار بود، حلم او با صبر و شکیبایی همراه بود و کم تر چیزی آن حضرت را خشمگین و دلگیر می ساخت، و حذر و مواظبت شدید او در چهار مورد بود، کار نیکو کردن که سرمشق دیگران باشد، و ترک کار ناپسند که عملا از آن نهی فرموده باشد، و کوشش و اندیشیدن در اموری که کار امت را روبراه کند، و قیام در مواردی که خیر دنیا و آخرت امت را در بر داشته باشد.
.1 خداوند در سورهی آل عمران درباره نرم خویی پیامبر(ص) سخن گفته و میفرماید: اگر تند خو و سخت دل بودی مردم از اطرافت پراکنده میشدند. (آل عمران، (159


فبما رحمه» من االله لنت لهم ولو کنت فظّاً غلیظ القلبِ لانفضوّا من حولِک فاعفُ عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فإذا عزمتَ فتوکّل علی االله و إنﱠ االله یحبﱡ المتوکّلین.)« انبیاء، (107؟ در توضیح این آیه می توان گفت:

- 1 نرمش و اخلاق نیک، یک هدیه الهی است، کسانی که نرمش ندارند، از این موهبت الهی محرومند; -2 افراد سنگدل و سختگیر نمیتوانند مردم داری کنند، و به جذب نیروهای انسانی بپردازند; -3 رهبری و مدیریت صحیح با جذب و عطوفت همراه است; -4 باید دست شکست خوردگان در جنگ و گنهکاران شرمنده را گرفت و جذب کرد (با توجه به این که شان نزول آیه مذکور در مورد ندامت فراری مسلمان در جنگ احد نازل شده است); - 5 مشورت با مردم از خصلتهای نیک و پیوند دهنده است که موجبانسجام میگردد .

.2 در سوره آل عمران فرمود: ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم. و» ما ارسلناک إلاّ رحمه للعالمین)« توبه، (128 در سوره توبه آمده است:

لقد» جاءکم رسول من انفسکم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤفٌ رحیم).« شعراء، 3 و کهف، (6

3. قطعا پیامبری از خودتان برایتان فرستادیم که رنجهای شما بر او سخت است، بر هدایت شما اصرار دارد و نسبت به اهل ایمان رؤوف و مهربان است.
4. دلسوزی پیامبر تا آن جا بود که به خاطر ایمان نیاوردن گروهی گویا میخواست جانش را از دست بدهد. لعلکّ» باخعٌ نفسک الایکونوا مؤمنین.«

دعوت پیامبر(ص) به ترک غضب و خشونت

مردی نزد پیامبر آمد و از آن حضرت خواست چیزی به او بیاموزد. حضرت فرمود: غضب مکن. آن مرد گفت: این نصیحت مرا کفایت نمود. وقتی به نزد اهل خویش مراجعت نمود، دید فامیل و طایفه او با طایفه ای دیگر درگیر شده و لباس جنگ پوشیده اند. آن مرد نیز لباس جنگ پوشید و با خویشان خود در یک صف قرار گرفت. ناگهان سخن پیامبر اکرم را به یاد آورد. پس سلاح را کنار گذاشت و به نزد دشمنان فامیل خود رفت و گفت: اگر کسی از شما کشته شده یا آسیب دیده و یا کتک خورده، من آن را جبران میکنم و از مال خود میدهم. دشمنان چون این انسانیت و گذشت را دیدند، گفتند: ما به این عمل سزاوار هستیم، گذشت میکنیم و از شما چیزی مطالبه نمی-کنیم. پس با یکدیگر صلح کردند و نزاع و خشونت را کنار گذاشتند.( . کافی، ج 2، کتاب الایمان والکفر، باب الغضب، ص 304، حدیث (11

در نتیجه زحمات پیامبر(ص) عرب مهیای تربیت گردید و کسانی که در ضلالت و گمراهی بودند از گمراهی نجات یافته و اعمال زشت خویش را کنار گذاشتند و در مقام آموختن موعظه و حکمت قرار گرفتند. این مرد عرب وقتی میخواست محضر پیامبر را ترک کند و به نزد خویشان خود برگردد و از پیامبر(ص) درخواست


موعظه کرد، حضرت نیز متناسب حالش جمله ای کوتاه و نغز را به او آموخت. آن مرد نیز قدر این سخن را دانسته و در جای خود از آن استفاده کرد و خواستار صلح و جبران رفتار ناخوشایند خویشان خویش گردید.

تشویق به کنترل خشم و قدرت

پیامبر اکرم(ص) از کنار جمعی عبور مینمود که سنگی را بلند میکردند. فرمود: این چه کاری است؟ گفتند: میخواهیم بدانیم کدام یک از ما قویتر و تواناتر است. فرمود: آیا شما را به قویترین فرد خبر ندهم؟ گفتند: ما را خبر بده، یا رسول االله! فرمود:

محکمترین و قویترین شما کسی است که چون راضی شود، رضایتش او را به گناه نکشاند، چون غضب کند، حق را ترک نکند، و چون سلطنت و قدرت (توانایی) یابد به چیزی که حق ندارد اقدام نکند.( کافی، ج 2، ص کتاب الایمان و الکفر، باب الغضب، ص 302، حدیث (1

مقتضای حیوانیت و شهوت و غضب این است که اگر انسان از کسی راضی بود، به نفع او کارهایی بکند و اگر بر او غضب نمود، به ضرر او اقدام نماید و چون بر او سلطه پیدا کرد، از هیچ کاری خودداری نکند این امور از آثار جهل است ولی عقل و دین شخص را محدود نموده و از این که به نفع دوست و به ضرر دشمن کاری بر خلاف عدل و حق انجام گیرد جلوگیری میکند. خداوند در قرآن فرمود: »و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به ولئن صبرتم لهو خیر للصابرین.)« نحل، (126 ؛ اگر عقوبت کردید، همان گونه که مورد مجازات قرار گرفتهاید (متجاوز) را به عقوبت رسانید و اگر صبر کنید، البته برای شکیبایان بهتر است. در حالی که غضب که از جهل بر میخیزد، انسان را آزاد گذاشته و او را وادار به انجام امور ناشایست میسازد.

پیامبر(ص) درصدد بود تا افرادی را تربیت کند که با تعقل و دوراندیشی به سمت صلح و صلاح حرکت کنند. رسول خدا (ص) در کلامی برجسته فرمودند: قوی ترین شما کسی است که به هنگام خشم و غضب خویشتن داری کند.( کنز العمال، متقی الهندی، ج 3 ، ص 520، ح 7700 ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 77، ص 148، ح (67 همچنین از رسول خدا(ص) نقل شده است که فرمودند: به مردم رحم کنید تا خداوند به شما رحم کند.( من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 4، ص (379

تواضع و ابراز محبت نسبت به همهی انسانها

از انس بن مالک خادم پیامبر(ص) نقل شده که آن حضرت هرگاه مردی را ملاقات میکرد با او دست میداد (مصافحه میکرد) و دستش را رها نمیکرد تا آن که آن شخص دست خویش را از دست رسول خدا(ص) جدا می-کرد و هرگز در حضور هیچ یک از همنشینانش پایش را دراز نکرد. هرگاه یکی از اصحاب آن حضرت وی را ملاقات میکرد، از او جدا نمیشد تا آن که آن صحابی خودش از نزد پیامبر(ص) خارج میشد.( طبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص (378


هرگز هیچ سرخ و سیاهی آن حضرت را دعوت نکرد مگر آنکه حضرت دعوتش را اجابت میکرد و به نزد او میرفت و گاهی خرمای خشکی را در کوچه پیدا میکرد و آن را بر میداشت و میخورد و بر چهارپا سوار می-شد. آن حضرت به عیادت مریضان میرفت و جنازه ها را تشییع میکرد.( همان، ج 1، ص 371 ـ (370 هنگام رفتن به میدان نبرد در جنگ بدر هر سه نفر یک شتر داشتند. پیامبر(ص) و ابولبابه و علی(ع) نیز یک شتر داشتند. آن دو به رسول خدا(ص) گفتند شما سوار شوید تا ما دنبالتان پیاده بیاییم. حضرت فرمود: شما دو نفر در راه رفتن قویتر از من نیستید و من هم در گرفتن پاداش الهی بینیازتر از شما نیستم.( عیون الاثر، ابن سید الناس، ج 1، ص (327

هنگامی که به مدینه وارد شد نخستین سخنی که به مردم فرمود این جملات بود ْای مردم! به یکدیگر سلام کنید و یکدیگر را اطعام کنید و پیوند خویشاوندی را رعایت کنید و هنگامی که همه خفته اند نماز بگذارید( طبقات الکبری، ابن سعد، ج 1، ص 220؛ وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج 24، ص 288(؟
:2 صلح و رحمت در شیوه حکومت پیامبر(ص) تقویت ارتباطات اجتماعی

پیامبر(ص) در سال سیزدهم بعثت مجبور به ترک مکه شده و همراه کسانی که در مکه به او ایمان آورده بودند به سوی مدینه هجرت فرمود. قریش برای انتقام از مهاجران خانههای آنان را ضبط و اموالشان را تصرف کردند. به همین دلیل مهاجران به تقویت مالی و روحی نیاز داشتند. انصار با دعوت آنان به خانههای خود و تقسیم اموال خویش با آنان مشکل مالی مهاجران را تا حدودی حل کردند. اما از بعد روحی و عاطفی مشکل همچنان وجود داشت. به ویژه که برخی از مهاجران بیشتر اقوام خود را در مکه ترک کرده بودند. رسول خدا(ص) برای جبران خلأ عاطفی مهاجران و تقویت عواطف آنان و تقویت ارتباطات اجتماعی، بین مهاجران و انصار پیمان برادری بست و به آنان فرمود: تآخوَا» فی االله اخوین اخوین«؛ در راه خدا دو به دو با همه برادر شوید! با اینکه قرار بود پیمان برادری بین یک ماجر و یک انصاری بسته شود. با این وصف گویا بین چند نفر از خود مهاجران نیز عقد اخوت بسته شد. در عین حال در برخی از کتب تاریخی آمده است که آیین برادری نخست در مکه بین مسلمانان بسته شد و در آن امتیازات قبیلگی و عشیره ای و فقر و غنا و غیر آن از میان برداشته شد. (. سیره ابن هشام ، ج 2 ، ص 150؛ ابن حبیب بغدادی، المحبّر، ص 70 و صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، ج 3، ص (. 527

پس از آن در مدینه این پیمان در محدوده وسیعتری اجرا شد و افراد مختلف از سرزمینها و نژادهای مختلف و با امتیازات اجتماعی متفاوت در آن شرکت کردند. عرب با عجم، سفید با سیاه و غنی با فقیر برادر شدند و در هر دو بار رسول خدا(ص) علی(ع) را به عنوان برادر خودش انتخاب فرمود. (همان و حلبی، سیره ی حلبی، ج 2، ص 91، شیخ طوسی، امالی، ص ( 587
پیمان برادری نکات مهمی دارد و مسایل فراوانی را در بر میگیرد. گرچه برخی از مورخان گفته اند پیمان برادری بین مهاجران و انصار برای از بین بردن مشکل غربت و دوری از خانواده و طایفه و پشتوانه قرار دادن افراد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید