بخشی از مقاله

چکیده

گردشگری از مهمترین فعالیت های انسان معاصر است که همراه با بوجود آوردن تغییراتی شگرف در سیمای زمین، اوضاع سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دگرگون می سازد. همچنین این پدیده یکی از عوامل بسیار مهم در راستای تبادل فرهنگی و آشنایی با ملل دیگر از ابعاد طبیعی و فرهنگی می باشد. در این بین، گردشگری روستایی به عنوان یکی از انواع گردشگری، می تواند موجب رشد اقتصادی و تنوع فعالیت ها از یک سو و ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای ساکنان روستایی با جذب مازاد نیروی انسانی از دیگر سو گردد و یکی از فرصت های توسعه همه جانبه روستایی محسوب شود. پژوهش حاضر به بررسی طرح گردشگری روستای تاریخی نصفی از توابع دهستان رحمت آباد شهرستان رودبار می پردازد.

این روستا با توجه به کشفیات باستان شناسی صورت گرفته دارای منابع سرشار تاریخی است که از آن جمله می توان به تپه مارلیک اشاره کرد. با وجود اینکه اکثر آثار مکشوفه از این منطقه در موزه آرتور ساکلر واشنگتن آمریکا، موزه لوور پاریس، موزه متروپولیتن نیویورک، موزه میهوی ژاپن و موزه های فراوان دیگر قرار گرفته است ولی با توجه به عدم اطلاع رسانی کافی، برای مردم ایران و منطقه ناشناخته باقی مانده است. شناساندن این منطقه به مردم ایران و جهان در کنار توسعه گردشگری روستایی نقش مهمی را در ارتقای فرهنگ ایرانی به نقاط مختلف جهان خواهد داشت.

-1 مقدمه

در بین فعالیت های اقتصادی، گردشگری روستایی به عنوان عاملی مهم در تحول و توسعه نواحی روستایی مورد توجه قرار گرفته است. با افول اکثر فعالیتهای تجاری و با آسیب دیدن اقتصاد روستایی، گردشگری به عنوان یک اقدام پیشگیرانه عمل نموده است. بنابراین گردشگری نه تنها به عنوان یک ابزار بالقوه برای تغییر این وضعیت، بلکه یکی از عناصر جدایی ناپذیر راهبرد توسعه روستایی شده است.

به گونه ای که امروزه در بسیاری از نواحی روستایی، گردشگری از حالت انفعالی به عاملی پویا و موثر بر تغییرات و کنترل چشم انداز اجتماعات روستایی تبدیل شده است. ماهیت و اهمیت این تغییرات، توجه فزاینده ای را به کارکرد گردشگری و فراغتی در نواحی روستایی معطوف داشته، به گونه ای که در برخی موارد حتی به پیش بینی اثرات احتمالی منجر شده است تا اندازه ای که بعضی معتقدند گردشگری روستایی، نواحی روستایی اروپا را نجات می دهد. مطالعات گسترده در زمینه گردشگری روستایی و برنامه ریزی گردشگری در سطح جهانی موید این است که امروزه ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی گردشگری روستایی مطرح و مورد توجه است.

آندرج آدوس و همکاران - - 2007 در پژوهشی با عنوان نقش گردشگری روستایی برای توسعه نواحی روستایی با بررسی دو ناحیه روستایی از نظر عوامل خارجی و داخلی بر این ناحیه از جمله جاذبه های طبیعی گردشگری نتیجه گرفته است که گردشگری روستایی عامل مهمی برای توسعه اقتصادی هر دو ناحیه بوده است. راجر داس ویل در کتاب مدیریت جهانگردی که توسط سید محمد اعرابی و همکاران - - 1387 ترجمه شده است به بررسی، برنامه ریزی و معرفی و تقسیم بندی جاذبه های گردشگری پرداخته است. غفاری - - 1388 در طرح مطالعاتی اولویت بندی سرمایه گذاری و مکان یابی تاسیسات گردشگری در کانون های گردشگری در کانون های گردشگری استان چهارمحال و بختیاری با اجرای مدل استاندارد سازی به سطح بندی این کانون ها پرداخته تا سرمایه گذاری و ارائه خدمات متناسب با وزن و عملکرد هر یک انجام گیرد.

کدیور و همکاران - - 1386 در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که در صورت عدم سازماندهی مناطق گردشگری نه تنها پایداری محیط با خطر مواجه می شود بلکه امنیت اجتماعی مکان مربوطه دچار چالش می شود. نتایج تحقیق تقدیسی و همکاران - - 1386 نشان داد که اگر یک منطقه از لحاظ جاذبه غنی ولی از نظر امکانات رفاهی مورد توجه قرار نگیرد در ارتباط با پذیرش گردشگر با شکست مواجه می شود. نتیجه پژوهش نتایج حاصل از مطالعات علیزاده - - 1382 حاکی از ان است که روند کنونی بهره برداری از طبیعت علی رغم برخی فعالیت ها و تمهیدات محدود کنندهف فراتر از ظرفیت تحمل محیط بوده و بیم آسیب های جدی و نابودی توان ها طبیعی و اقتصادی منطقه می رود.

مافی و سقایی - 1387 - یکی از عوامل بسیار مهم سفر گردشگران به مناطق متعدد علاوه بر داشتن جاذبه های طبیعی مناسب، وجود مسیر دسترسی مناسب و وسایل مناسب برای حمل و نقل است. تمام موارد ذکر شده اشاره به تحقیقات صورت گرفته در زمینه گردشگری روستایی داشته اند. شهیدی و همکاران، 1388، در پژوهشی بر مکمل بودن فعالیت های توریستی در کنار فعالیت های کشاورزی تاکید داشته اند همچنین توکلی و همکاران، 1387، در پژوهش خود عدم سرمایه گذاری مناسب و کافی در بخش های زیربنایی، کمبود زیرساخت های گردشگری، ضعف شدید تبلیغات و اطلاع رسانی و عدم وجود نیروهای کارآزموده را جزو چالش های گردشگری بر شمرده اند.

در این بین کشور ایران با توجه به پیشینه تاریخی بسیار غنی که دارد بسیار کم مورد شناسایی قرار گرفته است. در اکثر نواحی روستایی ایران آثار بسیار ارزنده تاریخی وجود دارد که بعد از شناسایی به موزه های سراسر جهان انتقال می یابد. این امر در صورتی است که اکثر مردم ایران از این آثار مکشوفه و حتی تاریخ محل سکونت خود کوچکترین اطلاعی ندارند که این امر می تواند یکی از عوامل تاثیر گذار بر عدم توسعه گردشگری باشد بنابراین در این تحقیق اقدام به معرفی یکی از این نقاط تحت عنوان تپه مارلیک شده است.

مناطق شمالی ایران از دیرباز مسکن اقوامی مانند آماردها، کادوسیان و کاسپیان بوده اما تاریخ باستانی سرزمین گیلان با اسکان این اقوام که برخی اریایی و برخی ساکنان بومی ایران بودند آغاز نمی شود. آثار بسیاری از انسان های ماقبل تاریخ و عصر سنگ در گیلان به دست آمده است. کشف بقایای انسان دوره پالئولیتیک در روستای گنجپر در رستم آباد رودبار و همچنین یافتن ابزارهایی مانند ساطور و تبر متعلق به 30 هزار سال قبل نشان از زندگی غارنشینی و شکارگری در این منطقه دارد. با پایان عصر یخبندان و گرم شدن هوا، انسان غار نشین در منطقه گیلان نیز مانند سایر هم عصران خود در همه نقاط مسکونی دنیا از کوه پایین امده و در کناره وردخانه ها و سواحل دریای خزر مستقر شد.

به این ترتیب دوران زراعت و دامپروری و در واقع زندگی یک جانشینی و عشیره ای در گیلان آغاز شد. از عصر آهن نیز آثار مهمی در گیلان خصوصا در تالش، رودبار و دیلمان کشف شده است. از آن جمله می توان به ظروف زرین و سیمین و ابزار و جنگ افزارهایی مانند کارد، خنجر، گرز و پیکان و وسایل زینتی مانند دستبند و گوشواره و گردنبند و همچنین اشیای بسیار ظریف مانند سوزن مربوط به 2 هزار سال قبل از میلاد اشاره کرد.

ورود آریایی ها در هزاره اول قبل از میلاد به فلات ایران و آمیختگی آنان با ساکنان بومی این سرزمین، دوران تازه ای را در تاریخ و فرهنگ ایران به وجود آورد. گیلان و مازندران به دلیل شرایط آب و هوایی و حاصلخیزی زمین و امکان دستیابی آسان به آب، شرایط اسکان و امکانات زیستی بهتری را نسبت به سایر نقاط فلات ایران قرار داد. به این ترتیب کناره های رودخانه سفیدرود در گیلان به یکی از مهمترین مرکز اسکان ایرانی ها تبدیل شد. آماردها و کادوسیان از جمله اقوام مهم و اولیه ساکن دره های سرسبز سفیدرود بودند. آماردها قومی آریایی سکایی بودند که مستقل از مادها در شرق گیلان و کناره سفیدرود زندگی می کردند.

محققین، دیلمان را از نسل اماردها می دانند. کادوسیان هم از اقوام بومی این منطقه بودند که در کنار آماردها و در ناحیه تالش امروزی ساکن بودند. مورخین نام کادوس را یونانی شده کلمه تالوش می دانند که در گذر زمان به تالش تغییر شکل داده شده است. کادوسیان مانند آماردها حکومتی مستقل داشته و مطیع مانند مادها نبودند اما بعدها در زمره متحدین کوروش درامده و به عنوان بخشی از سپاهیان هخامنشی در جنگ علیه ماد، لیدی، آشور و بابل شرکت کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید