بخشی از مقاله

چکیده

تاریخ شروع هنرهای دراماتیک را میتوان با تاریخ اقتباس همزمان دانست. درام در یونان باستان با اقتباس از حماسههای هومر به وجود آمد. همچنین بعدها، سینما با بهرهگیری از سایر هنرها اعم از تئاتر و ادبیات داستانی کوشید تا قلمروهای گستردهتری برای خود ایجاد کند. اقتباس همواره به مثابه راهکاری که میتواند متن اولیه را در قامت متن ثانویه و دارای مدیومی جدید سازد؛ مورد توجه نویسندگان و کارگردانان هنرهای نمایشی بوده است.

در این مقاله تلاش میشود جنبههای نمایشی حماسه آشوری اثر ویلیام دانیال مورد توجه قرار گیرد و سپس به امکانسنجی برگردان نمایشی این داستان نگاهی شود. اقتباس نمایشی از داستانهای آشوریان ضمن توجه به فرهنگ دیرینه و باستانی بخشی از قدیمیترین ساکنان فلات ایران، میتواند داستانهای در دست فراموشی را در ساحت دراماتیک احیا کند. نوشتار در پایان نشان میدهد که داستان حماسه آشوری در مولفههایی نظیر اعمال دراماتیک، مکالمه، شخصیتپردازی، تعلیق و... از جنبههای نمایشی قابل توجهی برخوردار است.

واژههای کلیدی: حماسه آشوری، ویلیام دانیال، داستان، ادبیات نمایشی، اقتباس.

مقدمه

تاریخ شروع هنرهای دراماتیک را میتوان با تاریخ اقتباس همزمان دانست. درام در یونان باستان با اقتباس از حماسههای هومر از سوی اشیل، سوفوکل و اوریپید شکل گرفت. اوریپیدصرفاً به دلیل آن که از مضامین و طرح داستانی حماسهها وفادارانه اقتباس نمیکرد مورد شماتت زمانهی خویش قرار گرفت .[1] سالهای بعد هنر سینما نیز از مسئلهی اقتباس بیبهره نماند و با بهرهگیری از سایر هنرها به ویژه تئاتر و ادبیات داستانی آثار موفقی را تولید کرد. در تمام این دورهها، اقتباس همواره به مثابه راهکاری موثر که میتواند متن اولیه را در قامت متن ثانویه و دارای مدیومی جدید سازد؛ مورد توجه نویسندگان و کارگردانان هنرهای نمایشی بوده است. حماسهی آشوری نوشتهی ویلیام دانیال دربرگیرندهی داستان دلاوریهای قاطینای پهلوان است. قاطینا شخصیتی افسانهای است که قرابتهای فکری و رفتاری زیادی با شخصیت مهم شاهنامهی فردوسی رستم دارد.

او بزرگ زادهای است که سالها از خانواده خود دور میماند اما در نهایت قاطینا پس از طی سه مرحله - خوان - موجبات رهایی قوم خود از ستم هیولای پلید را فراهم میآورد. به گفتهی آلبرت کوچویی [2] مترجم این داستان از زبان آشوری به فارسی »این نخستین کتاب در برگرداندن آثار گزیدهی ادبیات آشوری به فارسی در دوران معاصر است.« توجه به این جمله اهمیت اقتباسهای احتمالی از این اثر را مشخص میکند. چرا که بخشهایی از فرهنگ متنوع اقوام مختلف ایرانی، حماسهها و داستانهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ از این رهگذر میتواند بیش از گذشته احیا شوند و در مقابل دیدگان بیشمار مخاطبان گستردهی هنرهای دراماتیک قرار گیرد. در این نوشتار کوشیده میشود ضمن تجزیه و تحلیل عناصر نمایشی، ظرفیتهای بلقوه نمایشی داستان حماسه آشوری نمایان شود.

ویلیام دانیال و سبک حماسه آشوری

ویلیام دانیال، نویسنده، شاعر و موسیقیدان برجستهی آشوری قرن بیستم است. او در سال 1903 میلادی وقتی که پدرش به صورت داوطلبانه مشغول درمان بیماران شهر مهاباد بود در همین شهر به دنیا آمد. از زندگی این نویسنده در مراحل کودکی و نوجوانی، اطلاعات چندانی در دسترس نیست. او تحصیلات ابتدایی خود را در شهر ارومیه آغاز کرد و سپس به تحصیلات خود در تبریز و همدان ادامه داد. بعد از سال 1920 میلادی به بین النهرین رفت و در سال 1923 به فرانسه سفر کرد. تحصیلات خود را در رشته موسیقی در کشور فرانسه ادامه داد و در سال 1934 به ایران    
بازگشت.

همزمان وی مبادرت به سفرهای بسیاری به سرزمین های آشوری نشین بین النهرین و ترکیه جهت جمع آوری منابع در مورد داستان حماسی » قاطینای پهلوان« کرد و با دهها پیرمرد و پیرزن    
آشوری از طوایف و عشیره های مختلف، مصاحبه کرد و وقایع این حماسه، که سینه به سینه در بین مردم کوهستانهای آشوری نقل میشد، یادداشت نمود تا حماسه منظوم خود را بر اساس آن گفتهها و نقل قولها، تدوین و به نظم درآورد. نگارش این کتاب در سال 1947 میلادی به پایان رسیده است. در نهایت او در سال 1988میلادی در شهر سن خوزه ایالات متحده آمریکا بر اثر یک تصادف رانندگی بدرود حیات گفت .[2] در مورد سبک سرایش حماسهی آشوری هم میتوان گفت که مانند سرودههای سایر شعرای معاصر آشوری در کمال سادگی و روانی سروده شده و با رعایت تکنیکهای شعری به نظم کشیده شده  
است .[2]

حماسه »قاطینا« یا »نجیب زادهی پهلوان« نمونه و سمبل شعر معاصر آشوری است ولی از نظر استحکام تکنیک شعری  دست کمی از اشعار دوران متاخر ندارد. اشعار حماسه بر حسب  
موضوع و در فصول مختلف، دارای اوزان متفاوتی هستند. این اوزان، از مصرعهای یک هجایی تا مصرعهای دوازده هجایی، تشکیل یافتهاند. مثلا در وزن شش هجایی، هر مصراع دارای دو کلمهی سه هجایی است. در وزن دوازده هجایی، در هر مصراع، چهار کلمهی سه هجایی قرار گرفته است. البته در وزن پنج هجایی، در هر مصراع،یک کلمه تک هجایی و یک کلمه چهار هجایی قرار داده شده است. در وزن هفت هجایی، یک کلمه دو هجایی و یک کلمهی پنج هجایی به کار گرفته شده است. در تمامی این اشعار قافیه به صورت  منظم به کار گرفته شده است .[2] در واقع این اثر حماسی، یک داستان، یک شعر و همزمان یک ملودی دلچسب به شمار میرود که برگرفتهی شناخت عمیق ادبی و موسیقیایی سرایندهی آن است.    

تجزیه و تحلیل عناصر داستان  

-1پیرنگ      

پیرنگ را میتوان الگو یا ساختار حوادثی دانست که در متن روی میدهد. پیرنگ با توالی وقایعی ارتباط دارد که بر مبنای ترتیب زمانی تنظیم شدهاند    . 3 پیرنگ حماسهی آشوری به شرح زیر    
است: قاطینا، پهلوان بزرگ آشوری در خانوادهای فقیر به دنیا میآید. مادر او نجیب زاده و اصیل است. او به خاطر دل سپردن به آسیابانی بینوا مجبور شده است که دیار را ترک کند. پدر او خیلی زود میمیرد ومادرش غریبانه او را بزرگ میکند. او از ابتدا باهوش و زورمند است.در چهارده سالگی چوپانی پیشه میکند تا مادرش در آسودگی  گذران زندگی کند. قاطینا که طعم  فقر و بیچارگی را چشیده، حامی مردم فقیر میشود. روزی داستان عشق مادرش را به پدر آسیابانش میشنود و تصمیم میگیرد انتقام مادر را از دایی  زورمندش امیرتوما بگیرد. قاطینا وقتی به دربار امیر میرسد قدرت  و زورمندیاش لرزه بر اندام امیر میاندازد.

از همین رو برای دفع خطر قاطینا او را به سفری هولناک میفرستند. سفری که هیچ  پهلوانی از آن زنده بازنگشته است. قاطینا ماموریت مییابد تا  هیولای پلید را که آب بر روی مردمان سرزمین امیر بسته به سزای  اعمال ننگینش برساند. قاطینا خواسته امیر را میپذیرد به شرط  آنکه مادرش به دربار امیر بازگردد و در آسودگی زندگی کند. امیرخواستهی قاطینا را میپذیرد و راهی سفر میشود. او در راه رسیدن  به هیولا سه آزمون را پشت سر میگذارد. پیرزن فریبکار را از میان بر میدارد و تسلیم هوای نفس نمیشود. مانع جنگ دو گاو و کشته شدن مردمان سرزمین قحطی زده میشود و در نهایت ورودی غار  محل زندگی هیولا را با موفقیت باز میکند و در جنگی خونین   هیولای پلید را میکشد و زندگی و آب را به سرزمین خود باز  میگرداند.

-2شخصیت

نویسنده برای شخصیت پردازی در داستان میتواند سه شیوه را در  پیش بگیرد. ابتدا بیان و ارادهی صریح شخصیتها با یاری گرفتن  از شرح و توضیح مستقیم و شفاف است. به تعبیر دیگر نویسنده باشرح و تحلیل رفتار، اعمال، خصلت و افکار شخصیتها آدمهای  داستانش را به خواننده معرفی میکند .[4] دوم، ارائهی شخصیتها از طریق »عمل آنها با کمی شرح و تفسیر یا بدون آن.[4] « این گونه نشان دادن شخصیتها از مولفههای روش نمایشی میباشد؛ زیرا که از طریق اعمال و رفتار اشخاص آنها را میشناسیم و در صحنهی نمایش هنرپیشه با کنش و گفتارش خود را به مخاطب معرفی میکند. دراماتیستها معمولاً ازاین روش بیشتر برای معرفی شخصیتهای خود استفاده میکنند. سوم، ارائهی درون شخصیت، بیتعبیر و تفسیر نویسنده که قضاوت در مورد رویدادها و شخصیتها به عهدهی مخاطبان اثر گذاشته میشود .[4]

ویلیام دانیال درخلق شخصیت محوری داستانش که قاطینا نام دارد، از روش نمایشی بهره برده است. قاطینا خود را با اعمال و گفتارش به خواننده میشناساند. از این روی میتوان قاطینا را شخصیتی مناسب برای اقتباس نمایشی دانست. از طرفی قاطینا شخصیتی پویا است. او از شروع داستان تا پایان آن دچار تغییراتی بنیادین در جهان بینی و زندگی خود میشود. شاهکارهای ادبی اغلب دارای شخصیتهای پویا هستند. شخصیتهای آنها در سیر حوادث تغییر و تحول مییابد. در واقع از قانون طبیعت و زندگی بشری پیروی میکنند و تحول مییابند. انسان چون موجودی پویا است وقایع و اتفاقات روی زندگی او اثر میگذارند .[4] قاطینا نیز در طول داستان همینگونه خود را نشان میدهد.برای قانع کردن خواننده و پذیرش تغییرات شخصیت از جانب او باید سه عامل امکانات شخصیت، اوضاع و احوال و مقتضیات زیستی، محیط و زمان را در نظر گرفت .[4]

تغییرات شخصیت قاطینا و سیر او به سمت کمال در جاهایی از داستان باور پذیر نیست چرا که این تغییرات پیشینهدار و توضیح داده شده در طول داستان نیستند و از این جهت پرشهایی در داستان مشاهده میشود. به غیر از شخصیت قاطینا، سایر اشخاص داستان که شامل مردم شهر، امیرتوما و اعضای خاندان سلطنتی میشوند همگی شخصیتهایی قالبی محسوب میشوند. شخصیتهای قالبی از خود هیچ تشخصی ندارند و به نحوی بیهویت هستند. ظاهر آنها آشنا و صحبتهای آنها قابل پیشبینی است. طرز عمل و نوع رفتارشان مشخص است چرا که دارای الگوی رفتاری هستند که ما قبلا با آن آشنا شدهایم .[4] نگاه به شخصیتهای حماسهی آشوری به ما نشان میدهد که برای نویسندهی داستان تنها پرداختن عمیق به شخصیت قاطینا مورد توجه بوده و وسواس زیادی برای خلق سایر شخصیتها خرج داده نشده است.

در بخشهایی از حماسهی آشوری میتوان رد پای آیرونی را نیز مشاهده کرد. آیرونی کلامی است که تحکم، مزاح، مطایبه، تخفیف،غیره زیر مجموعههای آن هستند .[5] البته باید توجه داشت آیرونی مفهومی غربی است که بازتاب چندانی در ادبیات شرق نداردحماسهی آشوری را به صورت خاص نمیتوان اثری آیرونیک دانست اما ردپای آیرونی در کلام شخصیت قاطینا وجود دارد.در راه آزمون نخست - خوان اول - قاطینا به زنی فریبکار بر میخورد و اینگونه با او سخن میگوید:

قاطینا » بگذار نفسی تازه کنم. بسیاری به انتظار من هستند. کاری دارم که باید به انجامش برسانم. « زن » خیالی دارم که مانع نیستیات میشود. «

قاطینا پس زود بگو! انگار صدایتان میکنند؟

زن من در اینجا تنها هستم. پیش از رفتن چشمانت را به چشمانم بدوز تا شاید خواب از آنها بزدایم.

قاطینا اگر به زور بازوانم نیاز داری زود بگو! زن تو کمکم کنی؟ خنده آور است! قاطینا پس مرا تنها بگذار!

زن ای خام ! اگر در مرگ شتاب داری باید از آزمون من بگذری! قاطینا اگر از اینجا برگردم، از من خواهند پرسید، زبان یا گیسویش، کدام بلندترند؟ .[2]

کلام قاطینا همراه با تحکم و مزاح است و او رفتاری آیرونیک با زن دارد. اینجا ویژگی دیگری از جنبههای نمایشی داستان که همان دیالوگ - گفت و گو مستقیم دو شخص - میباشد نیز مشخص شد که در ادامه بیشتر به آن پرداخت میشود.

-3 زاویه دید

در داستان حماسهی آشوری روایتگر داستان شخصی به نام »گلیانا« است که به روستایی دوردست رفته تا برای مردمانش داستان پهلوانیهای قاطینا را بازگو کند. روایت داستان بر اساس زاویه دید سوم شخص صورت میپذیرد. گلیانا در شروع داستان اشاره میکند که او تمام آنچه بر سر قاطینا آمده است را نمیداند و از این جهت نویسنده اثر بسیار هوشمندانه از راوی دانای کل در پیشبرد داستان استفاده نمیکند تا اثری جذاب برای مخاطبانش به رشتهی تحریر درآورد.

تجزیه و تحلیل عناصر نمایشی داستان -1اعمال دراماتیک

اعمالی که در ارتباط تنگاتنگ با پیشرفت وقایع داستان، برملا کردن خصوصیات اشخاص بازی و ایجاد فضای لازم برای وقوع حوادث به کار میروند، اعمال دراماتیک نامیده میشوند. به طور خلاصه میتوان گفت که اعمالی دراماتیک هستند که حذف آنها از نمایشنامه خللی در فهم مطالب موجود در آن ایجاد خواهد کرد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید