بخشی از مقاله

چکیده

شاید در نگاه اول به رسمیت شناختن حق تحقیق برای یک جوان مسلمان با توجه به اصولی نظیر «ال اکراه فی الدین» امری بدیهی به نظر برسد، اما تأمل در دیگر آموزه‌های اسالمی و به‌ویژه مبحث ارتداد، ما را با این تردید مواجه می‌کند، که اگر یک جوان مسلمان ضمن تحقیق در مورد عقاید اسلامی به این نتیجه رسید، که برخی از ضروریات یا حتی اصول اعتقادی اسالم را نپذیرد، آیا این جوان حق دارد که به نتیجه تحقیق و تعقل خود پایبند شود؟ یا آن‌که مجبور به پذیرش عقاید و باورهای اسالمی است؟ و در صورت عدم پذیرش، و بدون مهلت توبه، اعدام خواهد شد. این شبهه زمانی جدی‌تر مطرح می‌شود، که بدانیم بنابر نظر برخی فقها حتی تردید و تشکیک در عقاید اس لامی نیز برای یک مسلمان موجب ارتداد خواهد بود. این نگاشته درصدد است تا ضمن بررسی محدودة حق تحقیق در عقاید برای جوانان، نگاهی دقیق‌تر به احکام ارتداد و فلسفه تشریع آن‌ها داشته باشد.

واژگان کلیدی: جوان، تحقیق، ارتداد، عقاید

مقدمه

جوانی دوره نشاط و پویایی است، فصل زایش‌ها و رویش‌های استعدادهای نهفته در نهاد آدمی است، مقطعی است که انسان همراه با رشد جسمانی به بلوغ عقالنی نیز می‌رسد و دریچه‌ای تازه از جهان به رویش گشوده می‌شود. انسان تا زمانی‌که در کودکی به سر می‌برد و گوهر عقلش در حصارهای بلند اوهام کودکانه اسیر است، راهنمای زندگی و رفتار و کردارش پدر و مادرش هستند و به‌عبارتی مقلد بی‌چون و چرای آن‌هاست. اما همین‌که چراغ عقل در جانش بر می‌فروزد، این حس درونی‌اش به جوشش در می‌آید که خودش بداند، بفهمد و انتخاب کند. بر این اساس به بازشناسی آن‌چه تاکنون آموخته می‌پردازد و اینک آموخته‌هایش را نه با معیار پدر و مادر، خواهر و برادر و معلم و دوست، بلکه با معیار عقل محک می‌زند. انسان در کودکی به باورها و عقاید اطرافیانش ایمان می‌آورد و آن‌ها را بدون پرسش و تأمل می‌پذیرد.

اما با آغاز مرحله «اندیشیدن» که همزمان است با دوران جوانی، به تدریج از تقلیدگر صرف بودن، فاصله می‌گیرد و با طغیان علیه هرآنچه تاکنون مقلدانه پذیرفته است، «عقل» خویش را در معرکه «انتخاب» به‌کار می‌بندد و در این میان است که عقل، از درون ادعای «پیامبری» می‌کند.در این‌که آئین اسلام تا چه حد بر این عقالنیت مهر تأیید می‌زند و دعوی این پیامبر درونی را تصدیق می‌کند، بین فرقه‌های اسلامی اتفاق نظر وجود ندارد. اما در این‌که مهمات اعتقادیه و اصول عقاید الهیه را باید با عقل ملتزم شد، اجماع تقریبًا کاملی حاصل است. اسالم از جوانان کسانی‌که به تازگی پا در دایره تعقل و تدبر نهاده‌اند، می‌خواهد که تقلید‌های کورکورانه را به کناری نهند و با ابزار عقل به درک باورهای الهی نائل شوند و چون تقلید را نفی می‌کند، الجرم باید تحقیق و استدالل و برهان را به‌جای آن بنشاند و پذیرش اعتقادات اسالمی را که مبنای عمل به تکالیف شرعیه است، از طریق تحقیق عقالنی به رسمیت بشناسد.

پس وقتی اسالم راه تحقیق را در پذیرش عقاید اسالمی می‌پذیرد باید موارد نقض آن را نیز منع کند. آن‌چه با پذیرش عقالنی برهانی عقاید منافات دارد همانا تقلید و تحمیل است. یعنی اگر تقلید در پذیرش عقاید را منع کنیم و اجبار شخص به پذیرش اعتقادات را نیز بر نتابیم، آن‌چه پیشِ‌روی فرد می‌ماند، راه تحقیق تدبر است و فرد الزامًا باید از این طریق به مبانی دینی خویش ملتزم شود.اما در این میان چالش‌ها و ابهاماتی بروز می‌کند، که الزم است آن‌ها را مورد بررسی قرار دهیم. در آموزه‌های اسالمی ما با مفهومی به‌عنوان «ارتداد» مواجهیم، که بر اساس آن فردی را که از پدر یا مادر مسلمان متولد شده است، مجبور به پذیرش دین موروثی پدر و مادر خود می‌کند و لذا هم تقلید و هم اجبار به پذیرش عقاید در آن نهفته است.

در این تحقیق در پی‌آنیم، تا ضمن مروری اجمالی بر ادله منع تقلید و منع تحمیل در پذیرش عقاید، این چالش عمده را از پیشِ‌روی تحقیقات صادقانه و حقیقت‌خواهانة جوانان در عرصه‌های اعتقادی برطرف کنیم. تا جوانان جامعة اسلامی با فراغ بال در اصول اعتقادی خویش تحقیق کنند و باورهایی مستحکم و پوالدین را در وجود خود بپرورانند. چه این‌که اگر جوانان به‌عنوان آینده‌سازان جامعة اسالمی دارای مبانی اعتقادی مستحکم و مستدلی باشند و اصول اعتقادی خود را نه از راه تقلید و نه اجبار بلکه با تحقیق و تعقل پذیرفته باشند، جامعه اسالمی طراوت دینی و روحیه مذهبی خود را حفظ خواهد کرد.

1.1جواز تحقیق در مورد اصول دین

در آئین اسلام، مسائل دینی به دو حوزه کلی تقسیم می‌شوند؛ حوزه اصول دین و حوزه فروع دین. برای شناخت فروع دین فرد وظیفه دارد که یا با تفقه و تدبر در منابع دینی به وظایف و تکالیف شرعی خود دست پیدا کند و یا این‌که به‌صورت تعبدی از یک فقیه دینی تکالیف شرعی خود را اخذ نماید.اما در حوزه اصول دین یا اعتقادیات این تردید و اختالف‌نظر وجود دارد، که آیا می‌توان به‌صورت تقلیدی، به اصول دین اسالم اعتقاد پیدا کرد؟ یا این‌که اساسًا حوزه اعتقادات، تقلیدبردار نیست و فرد باید از روی تحقیق و استدالل به این اصول پایبند شود. ثمرة عملی کشف‌نظر صحیح در این مسأله در این‌جا ظاهر می‌شود، که اگر قائل باشیم اصول اعتقادی دین را صرفًا باید از راه تحقیق و استدالل ملتزم شد، پس باید بپذیریم که اولًا اعتقاد از روی تقلید صحیح نیست و ثانیا این‌که اعتقاد از روی اجبار و اکراه هم معتبر نمی‌باشد و لذا هر آموزه‌ای که با این دو اصل تعارض داشته باشد، نیز قابل پذیرش نمی‌باشد.

برای آن‌که اثبات نماییم «تحقیق» در اصول دین جایز و بلکه واجب است، به دوگونه نفی و اثبات می‌توان استدالل کرد. گونة اثباتی آن است، که به دالیل عقلی و نقلی در باب تدبر در اصول اعتقادی رجوع شود و گونة نفی آن است، که موارد نقض این ادعا را مورد کنکاش قرار دهیم، که به زعم این نگاشته در دو مورد تقلید و اجبار قابل طرح است. به عبارت دیگر اگر ما بتوانیم اثبات نماییم، که در باب اصول دین هم تقلید و هم اجبار، نفی شده است، الجرم اثبات خواهد شد که تحقیق در اصول دین جایز و بلکه واجب است.

1.1.1اعتقاد از روی تقلید صحیح نیست

تقلید عبارت است از: این‌که افراد بدون داشتن استدالل عقالنی و منطقی در مورد یک باور، به آن ملتزم شوند. بنابر عقیدة اکثر قریب به اتفاق علمای اسالمی، اصول اعتقادی دین، تقلیدبردار نیست و لذا معمولًا در اولین مسأله از مسائل تقلید رساله‌های عملیه به این نکته تذکر داده شده است، که اصول دین تقلیدبردار نیست و هرکس باید بر اساس فهم و در حد توان و کمال علمی

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید