بخشی از مقاله

چکیده:

اخالق حیوانات که از شاخههای اخالق کاربردی است، با این نگاه که حیوانات موجوداتی حساس هستند و درد را درک میکنند، خواستار رعایت حقوق حیوانات است؛ حقوقی که در دنیای معاصر به هیچوجه رعایت نمیشود و وضعیت حیوانات از جمله در دامداریهای صنعتی و پژوهشگاهها بسیار اسفناک است. از این رو هواداران حقوق حیوانات با جنبشهای اعتراضی خواستار رعایت حال حیوانات هستند؛ اما نظریههای افراطی رهبران این جنبشها مبنی بر برابری حقوق انسان و حیوان و تقاضای نفی گوشتخواری و هرگونه منفعت طلبی از حیوانات، موجب شده تا خواستههای آنها قدرت عملی و اجرایی شدن نیابد و حمایت از حقوق حیوانات کماکان در قالب شعار و ادعا باقی مانده و ظلم بر آنها تداوم داشته باشد. به همین جهت در این مقاله با نگاه انتقادی به اخالق و فرهنگ غرب، پتانسیلهای اسالمی در جهت ارائه یک نظام اخالقی و فرهنگی معتدل برای حمایت از حقوق حیوانات بررسی شده و در این راستا گفته شد اگرچه اسالم، حیوان را مسخر انسان میداند اما انسان حاکم مطلق نیست بلکه مسئول است تا حاکمیتی دلسوز و خیرخواهانه داشته باشد. آموزههای اسالمی دال برآن است که نفس حیوان محترم است و انسان باید از هرگونه آزار حیوان اعم از آزارهای جسمانی و روانی پرهیز کند. در این نظام که برگرفته از فرهنگی متعالی است، انسان و حیوان خواهند توانست در کنار هم زندگی شایستهای داشته و هر دو گروه از هم نفع ببرند. ذبح شرعی حیوان که ضامن تقلیل درد و رنج حیوان به جهت سرعت عمل و رعایت اصول بهداشت روانی است نیز موجب میشود الشه حیوان در چرخه طبیعت در جای مفید و درست خود قرار گرفته و به نوعی کمال دست یابد.

مقدمه

ظلم و بیعدالتی وقتی در شکل و قالبی ارائه و با سکوت خردمندان و منافع دولتها تأیید شد، رونق گرفته و اصل مسلم می شود سپس مبارزه با آن دشوار و برای عوام عجیب جلوه خواهد کرد. امروزه در سراسر جهان ظلم در حق حیوانات، امری عادی و بی اهمیت بوده و روز به روز در حال افزایش است. تغییر شکل دامداری سنتی به دامداری صنعتی بی قید و شرط، استفاده بی رویه از حیوانات در پژوهشهای علمی، آزار حیوانات در اماکن تفریحی و ... فرصتهایی برای استثمار بیرحمانه حیوانات به وجود آورده است که فریاد طرفداران حقوق حیوانات را درآورده است. البته با تالش حمایتکنندگان اخیرا رویکردهای خوبی در حمایت از حقوق حیوانات مطرح شده از جمله مکتب رفاه حیوانات توانسته در برخی کشورها قوانینی جهت رعایت حال حیوانات در عرصههای مختلف دامداری، پژوهشی و دیگر اماکن مربوطه وضع نماید اما از یک طرف هنوز راه درازی مانده تا این قوانین در کل دنیا به اجرا درآیند و از طرف دیگر وضع چنین قوانینی برای دفاع از حقوق حیوانات و جلوگیری از وضعیت اسفبار آنها، کافی وبعضا صحیح هم نیستند؛ ضمن آنکه از ضمانت اجرایی مناسبی نیز برخوردار نیستند. به نظر میرسد دفاع از حقوق حیوانات نیاز به یک مکتب دینی و الهی دارد تا با باورهای عمیق بشری گره خورده و ضمانت اجرایی بیابد.

بحران وضعیت حیوانات در جهان معاصر

اعتیاد نامعقول جمعیت جهانی به محصوالت حیوانی و ترویج عادتهای غذایی غلط، سودآوری باالی صنعت دامداری برای صاحبان و دالالن این صنعت، و بی توجهی به رعایت مسائل اخالقی در خصوص محیط زیست، موجب کاال شدن حیوانات مظلوم و فراموشی جاندار بودن و حساس بودن این جانوران در عرصه صنعت و پژوهش شده است. از اینرو حیواناتی که به هرشکلی در سبد غذایی انسان قرار دارند، و حیواناتی که در آزمایشهای علمی مورد استفاده قرار می گیرند، در جهان معاصر روزگار اسفباری را تجربه می کنند. در صنعت دامداری معاصر، دیگر حیوانات از یک زندگی طبیعی در مزارع و دشتهای زیبا برخوردار نیستند بلکه در کارخانههای صنعتی با روشهای غیر اخالقی و به اشکال غیر طبیعی در حال افزایش و پرورش هستند. یافتن روشهای کم هزینهتر و با کیفیتتر، اصل مسلم در بازارهای اقتصادی است و در این میان حیوان فقط یک کاال است و ارزش آن تنها به میزان سوددهیاش بستگی دارد. از این روکامال طبیعی است که در دامداری صنعتی، جایی برای توجهات اخالقی نباشد. مروری کوتاه بر وضعیت گاو و مرغ که دو نماینده اصلی در بین حیوانات اهلی خوراک انسان هستند ضرورت توجه به حقوق حیوانات را بیشتر مینمایاند.

دیوید کالز از جمله مدافعان حقوق حیوانات وضعیت گوسالهها را در دامداری صنعتی این طور گزارش میکند:

«منظره خانه روستایی مدتهاست دورهاش سپری شده است. امروزه یک تا سه روز بعد از تولد گوساله، او را از ماده گاو میدزدند و در زندانهای انفرادی، در جعبههای فوقالعاده تنگ نگاهداری میکنند به گونهای که نمیتوانند حتی یک باردور خود بگردند. گوساله تازه متولد شده به لحاظ روانی وابستگی شدیدی به مادر دارد و در ماههای اول همواره در کنار مادر میماند و توسط مادر با لیسیدنمرتبا نوازش میشود. اما این گوسالههای مظلوم هرگز طعم محبت و شیر مادر را نمیفهمند. صدای ناله دلخراش آنها دل هر انسان سلیم القلبی را به درد میآورد. محل نگاهداری آنها در بسیاری از دامداریها تاریک است و به آنها کاه نمیدهند و فقط با غذای مایع بدون مواد آهندار و مواد تحریک کننده فعالیت روده تغذیه میشوند تا اینکه گوشت آنها شفاف و کم خون باشد... - کالز، 1377؛ ص - 14-23

او همچنین راجع به نحوه شیردهی که صنعت بزرگ شیر را در جهان تأمین میکند، میگوید:

یک ماده گاو فقط زمانی شیر میدهد که در انتظار زایمان باشد و یا تازه زایمان کرده باشد. تحت شرایط طبیعی ماده گاو در طول عمر خود - در یک زندگی مورد انتظار 20 ساله - 3 تا 5 گوساله زایمان میکند. از آنجا که این تعداد زایمان طبیعی منافع اقتصادی صنعت مربوطه را تأمین نمیکند، از طریق تلقیح مصنوعی یک «حاملگی دائمی» را بر ماده گاو تحمیل مینمایند تا مدام شیر بدهد...» - همو، 1377؛ ص - 32 «زندگی مرغهای پرورشی نیز حتی ذرهای با آنچه طبیعت برای یک مرغ در نظر گرفته است سازگاری ندارد. مرغها در قفسها یا اصطبلهای پرازدحام که حتی امکان راه رفتن، باز کردن یا تکان دادن بالها را هم ندارند، زندگی میکنند. آنها از نور طبیعی و هوای آزاد هم بهرهای نمیبرند. تمام این حیوانات افسرده و مضطرب هستند و از روی خشم مرتب به هم نوک میزنند و یکدیگر را زخمی میکنند. برای کم کردن تلفات ناشی از این نوک زدنها، چند روز پس از به دنیا آمدن جوجهها، قسمتی از نوک آنها با استفاده از یک دستگاه که تیغهای داغ دارد چیده میشود. با توجه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید