بخشی از مقاله
چکیده
یکی از مهمترین ضرورتهاى زندگی اجتماعی انسان؛ که هیچ گریزي از آن نیست؛ حکومت است و ازآنجایی که حکومت بدون حاکم معنی و مفهوم ندارد شناخت حاکم و ویژگیهاي وي نیز همین اهمیت رادارا است، متفکرین شیعه در رابطه با نحوه اداره جامعه مسلمانان در دوره غیبت نظرات مختلفی دارند که از مهمترین آنها؛ نظریه ولایتفقیه است؛ که در دوران معاصر احیاکننده نظري آن ودرطول تاریخ یگانه برپاکننده عملی آن؛ از شاگردان مشی حکمت متعالیه؛ امام خمینی است.این مقاله اثبات کرده که آراي ملاصدرا درزمینه حاکم اسلامی علاوه بر مبانی قابلقبول نقلی، پایههایی عقلانی و فلسفی نیز دارد؛ و با عالیترین نظریههاي حکومتی در شیعه، کاملاً هماهنگی و همخوانی دارد که این امر توجه کافی وي را به سیاست و حکومت نشان میدهد. این امر در جستار حاضر ازرهگذرمقایسه خصوصیات، وظایف، حدود اختیارات ... حاکم مدینه فاضله صدرالمتألهین باولیّ فقیه امام خمینی صورت گرفته است که رابطهاي »اینهمانی« دارند.
کلیدواژهها: حاکم مدینه فاضله، ولیّ فقیه، صدرالمتألهین، امام خمینی - رض - ، ولایت.
-1 مقدمه
این عبارت را فیلسوفان متعددي در دفاع از فلسفه بیان کردهاند: »اگر باید فیلسوفی کرد، باید فیلسوفی کرد و اگر نباید فیلسوفی کرد باز هم باید فیلسوفی کرد« همچنان که عبارت بالادرحکمت نظري جاري است میتوان گفت در حکمت عملی نیزاین عبارت معنی و مفهومی عمیق و ساري و جاري دارد که: »اگربایدحکومت کرد پس باید حکومت کردواگر نباید حکومت کرد پس باز هم باید حکومت کرد« اگر تشکیل حکومت لازم و ضروري است فهومطلوب واگرلازم نیست نیز براي جلوگیري از تشکیل حکومت باید حکومت تشکیل دادهمچنانکه درتفکرشیعی نیزازسه گزینه حکومت صالح، حکومت طاغوت و هرجومرج یک موردراباید انتخاب کرد چنانکه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: »لابد للناس من امیر ّبر او فاجر.« - نهجالبلاغه، خطبه - 40
علماي مسلمان وبویژه شیعه ازصدراسلام تاکنون؛ علیرغم اختلاف دیدگاهها؛ با توجه به اهمیت این امردرعلوم مختلفِ فقه، فلسفه، کلام، سیاست و ... همّ وغمّ خودرابه این مسئله مصروف داشتهاند وباسبک هاوشیوه هاوازمنظرهاي گوناگون در این زمینه قلمفرسایی کردهاند؛ که البته در این میان دو شخصیت و فیلسوف بیبدیل حالتی ویژه ومنحصربفرددارند: صدرالمتألهین شیرازي وامام خمینی - رض - ؛صدراي شیرازي درعینحالی که واضع حکمت متعالیه وُمبدع آخرین وبرترین نظرات فلسفه اسلامی است وآراوابداعاتش درباره اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهري، جسمانی بودن حدوث نفس و روحانی بودن آن دربقاو... مورد توجه بسیاري از حکما و پژوهش گران بعدازوي قرارگرفته وبارهاوبارهاوبحق مورد بررسی و دقت نظر قرارگرفته لیکن باکمال تأسف این تمرکزبربُعد وجود شناختی فلسفه وي موجب غفلت از برخی ابعاد پنهان حکمت متعالیه او بهویژه درزمینه سیاستُمُدن و حکمت عملی یا اداره کشوروحکومت گردیده است؛ که حداقل سه مورد آن عبارتنداز:
الف - ّقلت و فقر نسبی مطالب و مباحث سیاسی این فیلسوف بزرگ نسبت به سایر مباحث مطرحشده در نوشتههاي وي
ب – دوري گزیدن وي ازدربارپادشاهان و حکمرانان
پ – براساس مبانی ملاصدرا از طرفی هیچچیز بهجز وجود حقیقت و واقعیت و اصالت ندارد و این حقیقت نیز، داراي درجات و مراتب گوناگون است، بنابراین همهچیز داراي درجات است و لذا حکومت و حاکمیت نیزازاین »داراي مراتب بودن« استثنا نیست، درجه بالا و شدیدترین مرتبهاش، خلیفهاالله و انسان کامل بودن است و درجه پایین یا پستترین مرتبه نزولی آن، حاکمیت طاغوت و »عفطه عنز«1»« است ولذاحکومت کردن درنظرملاصدرابی ارزش است.