بخشی از مقاله

چکیده

حقوق بشر اساسیترین و ابتداییترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهرهمند میشود احترام به این حقوق و آزادی ها توسعه یابد و با تدابیر تدریجی ملی و بین المللی شناسایی و اجرای واقعی و حیاتی آنها چه در میان خود ملل عضو و چه در بین مردم کشورهایی که در قلمرو آنها هستند، تامین شود.اعلامیه جهانی حقوق بشر سه سال پس از تشکیل سازمان ملل در 30 ماده تصویب شد. پیشینه حقوق بشر را میتوان در ادیان الهی به ویژه در دین مبین اسلام جستجو نمود. متون اسلامی به روشنی حقوق انسانها را در عرصههای مختلف مطرح نموده است. افزون بر اینکه اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر با حقوق بشر اسلامی تفاوت مبنایی دارد که این امر با مقایسه اعلامیه مزبور با قوانین و حقوق اسلامی و منابع فقهی به وضوح قابل درک است.

مقدمه

از فردای پایان جنگ جهانی دوم، تمام مردم جهان و دولت ها، که از جنگ و کشتار به ستوه آمده بودند، در صدد تشکیل سازمان ملل برآمدند. از یک سو، بخشی از این سازمان، متولی حقوق بشر شد و منشوری را در سال ٌَُُ به تصویب رساند که مشتمل بر یک مقدمه و ًَ ماده می باشد. این منشور به انواع آزادی های فردی، نژادی، مذهبی، برابری و کرامت انسان ها می پردازد. از سوی دیگر، کشورهای مسلمان دست به تدوین و تصویب حقوق بشر اسلامی زده اند ; چون این کشورها معتقدند که در حقوق بشر غرب، تعارضات و نواقصی وجود دارد که نمی توان آن را در کشورهای اسلامی به طور کلی و بی قید و شرط اجرا کرد.

آنچه موجب پدید آمدن حقوق بشر اسلامی شد فرهنگ خاص جوامع اسلامی است که قوانین و مقررات نیز بر آن مبنا تنظیم شده است. در حالی که اساس حقوق بشر جهانی بر تطابق با فرهنگ غرب و دین مسحیت است. حقوق بشر جهانی اسلام، تعارضی با جوامع اسلامی و مقررات حاکم بر آن ها ندارد، از این رو، در این کشورها قابل اجرا می باشد. جوامع اسلامی به دلیل فرهنگ، دین و مذهب خاص و ویژه خود نیازمند حقوقی متناسب با جامعه اسلامی خود هستند.

مفهوم حقوق بشر به معنای حقوق اساسی و اولیه ای می باشد که تمام انسان ها در آن از جهت انسانیت شریک اند. اسلام آخرین دین الهی است که توسط خاتم انبیاء و آخرین سفیر وحی، حضرت محمد - صلی االله علیه وآله - ، آورده شده است .در این نوشتار درصددیم به بیان تعارضات وبررسی راه حل های ارایه شده و نواقص حقوق بشر و مقایسه آن با حقوق بشر اسلامی بپردازیم. در ضمن مروری بر حقوق افراد و اقلیت ها در جمهوری اسلامی ایران خواهیم داشت و به بیان موضوع و دیدگاه اسلام و قانون اساسی ایران نسبت به حقوق اقلیت ها خواهیم پرداخت، حال باید ببینیم تفاوت ها و تعارضات حقوق بشر اسلامی و غرب در چیست؟ حقوق اقلیت ها و افراد در حقوق بشر اسلامی و غربی چگونه لحاظ شده است؟

مفهوم حقوق بشر

اصطلاح »حقوق بشرhuman rights «اصطلاحی نسبتا جدید است و پس از جنگ جهانی دوم و تأسیس سازمان ملل متحد در سال ٌُُِ وارد گفت وگوهای روزمره شده است. این عبارت جایگزین اصطلاح »حقوق طبیعی « و »حقوق انسان«گردیده که قدمتی بیشتر دارند .در تعریف حقوق بشر گفته اند: »حقوق بشر به معنای امتیازاتی کلی است که هر فرد انسانی طبعا دارای آن است و به عقیده ما »حقوق بشر حداقل حقوقی است که خداوند به انسان از آن جهت که انسان است و فارغ از رنگ و نژاد و زبان و ملیت و جغرافیا و اوضاع و احوال متغیر اجتماعی یا میزان قابلیت و صلاحیت ممتاز و فردی او، اعطا کرده است.

بنابراین اولاً، حقوق بشر، حقوقی جهانی هستند؛ زیرا این حقوق، حق طبیعی و مسلم هر عضو خانواده بشری می باشند و هر فرد بشر، در هر کجا با هر نژاد، زبان، جنس، یا دین که باشد، از این حقوق برخوردار است و کسی مجبور نیست که این حقوق را کسب نماید. ثانیا، حقوق بشر هدیه الهی بوده و هیچ مقام بشری، از قبیل پادشاه، حکومت، یا مقامات مذهبی یا سکولار، این حقوق را اعطا نمی کند. حقوق ناشی از قانون اساسی در اثر رابطه شهروندی یا اقامت افراد در کشور خاصی به آن ها داده می شود، حال آنکه حقوق بشر به معنایی که بیان شد ذاتی است.

حقوق بشر در سطوح ملی و بین المللی، متوجه حمایت از افراد بشر در مقابل رنجها و مشقات ساخته دست انسانها و موانع اجتنابپذیری است که با اعمال محرومیت، بهرهکشی، اختناق، آزار، اذیت و همه اشکال سوءرفتار توسط گروههای سازمانیافته و قدرتمندی از انسانها، به وجود آمده است. تعریف واحدی از مفهوم حقوق بشر ارایه نشده است و توافقی در این مورد وجود ندارد و این مفهوم بارها بازتعریف شده و در هر دوره، مکتب و صاحبنظری از منظر خود به این موضوع نگریسته و چارچوب آن را تبیین کرده است.

به بیان کلی «حقوق بشر« حقوق بنیادین و انتقالناپذیری است که برای حیات نوع بشر، اساسی دانسته می شود؛ یعنی مجموعه ای از ارزشها، مفاهیم، اسناد و سازوکارها است که موضوعشان حمایت از مقام، منزلت و کرامت انسانی است. در تعریفی دیگر »حقوق بشر به مجموعه حقوقی که به سکنه یک کشور اعم از بیگانه و تبعه در مقابل دولت داده شود، گفته می شود.« در مسئله حقوق بشر «امر تابعیت« نباید دخالت داده شود؛ زیرا این حداقل حقوقی است که انسان هرجا که هست، باید دارا باشد. در همین معنی حقوق انسان هم به کار می رود تعریفهای دیگری هم از حقوق بشر ارایه شده است که در ذیل میآید:    

دیدگاه فلاسفه: »مجموعه ای از اصول پذیرفته شدهای که از طبیعت انسان ناشی شده و ذاتی بشر تلقی می گردد«  البته منظور از دیدگاه فلاسفه این نیست که همه فیلسوفان، حقوق بشر را این گونه تعریف کنند؛ بلکه این تعریف سرشت فلسفی دارد. دیدگاه جامعه شناسان: مجموعه قواعد شناخته شدهای که در رابطه با رشد شخصیت انسان ضروری و دارای نقش حیاتی است. دیدگاه حقوقدانان و سیاستمداران: مجموعه ای از اصول و قواعد کلی که به مثابه حقوق مدنی و جهانی حقوق اساسی، ملتها را، چه در میان خود و چه در بین مردم یک کشور، برای تأمین آزادی، صلح و عدالت در روابط دوستانه، تضمین و تأمین مینماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید