بخشی از مقاله

چکیده

جهانیشدن با کمرنگ نمودن نقش مرزها و فضامند نمودن زمان و مکان، همگام با تغییر و تحول در ماهیت نظام بینالملل و مفهوم حاکمیت با شکلگیری جریانات فراملی، با پر رنگتر کردن نقش و جایگاه حقوق فرد انسانی در حقوق بینالملل و به تبع آن در نزد دولتها در قالب حقوق شهروندی باعث ارتقای این حقوق از سطح ملی به سطح جهانی در روابط بینالملل گردیده است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش دارد تا با پاسخ به این سوال که جهانیشدن حقوق بشر چه تأثیری بر شکلگیری شهروند جهانی در روابط بینالملل دارد؟ پیش زمینهایی را برای ارائه طرحها و پیشنهادهایی برای حل و فصل، بحرانهای پیشرو در روابط بینالملل با ترسیم چشمانداز دستیابی به شهروند جهانی در روابط بینالملل فراهم آورد.

نویسندگان معتقدند، جهانیشدن حقوق بشر با تثبیت و تضمین حقوق شهروندی در نزد دولتها در چارچوب نسلهای حقوق بشر، هرگونه تخطی از این حقوق را در قالب اصل مداخله بشر دوستانه و اصل مسئولیت حمایت برنمیتابد. در نتیجه با پر رنگتر نمودن نقش حقوق شهروندی، زمینه ایفای نقش بهتر و موثرتر شهروندان را در کنار ایفای نقش دولتها در گام نخست به عنوان » شهروند ملی « در سطح داخلی کشورها و گام بعد تحت عنوان » شهروند جهانی « در سطح روابط بینالملل در اشکال مختلف شهروند جهانی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی فراهم میآورد. روش پژوهش در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی میباشد.

کلید واژه: جهانیشدن، حقوق بشر، جهانیشدن حقوق بشر، شهروند جهانی، روابط بینالملل.

مقدمه

جهانیشدن با توجه به فلسفه وجودی و هدف نهایی اصول حقوق بشر مطرح در منشور سازمان ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر احترام، حمایت و حفاظت از حیثیت ذاتی انسان تأکید دارند، با فراهم آوردن زمینههای لازم جهت آمره شدن قواعد حقوق بشر در جهان معاصر، اندیشه حقوق بشر را به عنوان هسته اصلی فرهنگ در جهانیشدن حقوق بشر مطرح ساخته است - سلیمی،. - 296 :1379 این تحول در فضای اندیشه حقوق بشری در حالی است که شاهد آن هستیم که » اعلامیه جهانی حقوق بشر« 1 در ماده 15، حق شهروندی / تابعیت را یکی از حقوق اساسی بشر قلمداد کرده که محافظت از دیگر حقوق منوط به آن است. بر این اساس، پر واضح است که کارکرد اصلی مفهوم » حق شهروندی« 2، به عنوان عنصر آگاهیبخشی، هویتسازی و مشارکت در اداره جامعه بر طبق اصول احترام به حقوق دیگران و تعهد به ایفای نقش در حفظ نهادهای مشترک بشری، با توجه به جایگاه شهروند و نقش آن در نزد دولتها در عصر جهانیشدن حقوق بشر، متأثر از این جایگاه ارتقاء خواهد یافت.

در این بین، جهانیشدن با کمرنگ نمودن نقش مرزها و فضامند نمودن زمان و مکان، همگام با تغییر و تحول در ماهیت نظام بینالملل و مفهوم حاکمیت با شکلگیری جریانات فراملی، با پر رنگتر کردن نقش و جایگاه انسان و حقوقی که به دلیل انسان بودن در جهانیشدن حقوق بشر در نزد دولتها بر وی مترتب است و از آن تحت عنوان » حقوق شهروندی« 3 نام برده میشود، ضمن تثبیت و تضمین این حقوق، باعث ارتقای حقوق شهروندی از سطح ملی به سطح جهانی گردیده است. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش دارد تا با پاسخ به این سوال که جهانیشدن حقوق بشر چه تأثیری بر شکلگیری شهروند جهانی در روابط بینالملل دارد؟ پیش زمینهایی را برای ارائه طرحها و پیشنهادهایی برای حل و فصل، بحرانهای پیشرو در روابط بینالملل با ترسیم چشمانداز دستیابی به شهروند جهانی در روابط بینالملل فراهم آورد.

در پاسخ به سوال مطرح، از آنجایی که جهانیشدن با فضامند کردن زمان و مکان، باعث آگاهی فرد انسانی از خود به عنوان یک کل در جهان را فراهم آورده و باعث گردیده تا اندیشه حقوق بشر به عنوان هسته اصلی فرهنگ در جهانیشدن حقوق بشر مطرح گردد؛ این نوشتار، در گام نخست، به تأثیر جهانیشدن در شکلگیری مفهوم » شهروندی ملی « تا » شهروند جهانی « میپردازد؛ و در ادامه بحث در گام دوم، به حقوق شهروندی در قالب نسلهای حقوق بشر به نقش سه نسل حقوق بشر در جهت شکلگیری و توجه دولتها به این حقوق، جهت تضمین و اجرای این حقوق در نزد دولتها و جلوگیری از تخطی دولتها از حقوق شهروندی در قالب اصل مداخله بشر دوستانه و تأثیراتی که بر حاکمیت دولتها، همچنین نقش اصل مسئولیت حمایت در جهانی شدن حقوق بشر در تبدیل » حاکمیت به مثابه تسلط « به » حاکمیت به مثابه مسئولیت «، در جلوگیری کردن از سوء استفاده های سیاسی و گزینشی عمل کردن در مداخلات بشر دوستانه، با فراهم آوردن زمینههای هر چه بیشتر فرسایش حاکمیت دولتها بر جای میگذارد،

میپردازد و در نهایت، با توجه به ارتقاء نقش و جایگاه فرد انسانی و حقوقی که به سبب انسان بودن در عصر جهانیشدن حقوق بشر بر آن مترتب است، به این نتیجه میرسد که با پر رنگتر شدن نقش حقوق شهروندی، زمینه ایفای نقش بهتر و موثرتر شهروندان در کنار ایفای نقش دولتها را در گام نخست به عنوان » شهروند ملی « در سطح داخلی کشور و گام بعد تحت عنوان » شهروند جهانی « در سطح روابط بینالملل در اشکال مختلف شهروند جهانی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی در عرصه بینالمللی فراهم آورده است.

1.    جهانیشدن: از شهروندی ملی تا شهروند جهانی

»    جهانیشدن« 1، مفهومی است که از گذشتههای دور آغاز گردیده و در زمان حاضر با توجه به تحولات صورت گرفته در روابط بینالملل، ظهور و تجلی بیشتری یافته؛ اما به پایان راه نرسیده است. چند بعدی بودن این فرآیند و میزان شمول، فراگیری، تأثیرگذاری و پیچیدگی خاصی که در ذات خود دارد، باعث گردیده تا بسیاری از مفاهیم اجتماعی در جهانیشدن دچار تحول و دگرگونی اساسی شوند. از این رو، زمینه برای باز تعریف آنها فراهم شود. بر این اساس، ارائه تعریف واحدی از جهانیشدن که مورد اتفاق نظر، نظریهپردازان عرصه علم سیاست در قالب یک الگوی نظری عام و فراگیر که قابل فهم باشد با مشکل مواجه است. با این وجود، با توجه به پیشرفت فنآوری در زمینه » تکنولوژیهای ارتباطی - اطلاعاتی« 2 در عصر جهانیشدن که کیفیت تعاملات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و امنیتی انسانها را دستخوش تحول اساسی گردانیده است، و نوعی خود آگاهی انسان نسبت به جهان را با افزایش شمار پیوندها و ارتباطات متقابل فراتر از دولتها، به عنوان یک کل، فراهم آورده است. بر این اساس، میتوان جهانیشدن را به عنوان فرآیندی اجتماعی که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده است را از بین میبرد و مردم را به طور فزآینده از کاهش این قید و بند آگاه میسازد، معنا و مفهوم کرد - واترز، . - 12 :1379

در واقع، به واسطه تراکم زمان، مکان و فضا، فرد انسانی دیگر نمیتواند خود را در یک محیط بسته جغرافیایی تعریف کند. بنابراین، جهانیشدن بیش از آن که آغاز فرآیندها و کنشهای جدید در جهان باشد، نشانگر آگاهی به این موضوع است که امروزه زندگی اجتماعی را نه در قالب یک نظم محدود و مکانمند، بلکه باید در گستره زمان و فضای جهانی شناسایی و بررسی کرد - گل محمدی، . - 30 :1381 تحت این شرایط افکار عمومی که از طریق تشکلهای مجازی، شبکهای و رسانهای شکل میگیرند، فوق العاده نسبت به وقایع و رویدادهای صورت گرفته در هر نقطه از جهان حساس شدهاند. در واقع، در چنین فضایی که به شدت » مرکزیتزدایی« 3 شده و شاهد فشردگی زمان مکان هستیم، امکان فضامند شدن زندگی اجتماعی هموار میشود. بر این اساس جهانیشدن را میتوان چنین تعریف نمود: »

مفهوم جهانیشدن هم به در هم فشرده شدن جهان و هم به تراکم آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل دلالت دارد - « رابرتسون، . - 35 :1380 بر این اساس، به نظر میرسد، این آگاهی به دست آمده در جهانیشدن را بتوان تشدید روابط اجتماعی تعریف نمود؛ همان روابطی که موقعیتهای مکانی دور از هم را چنان به هم پیوند میدهد که هر رویداد محلی تحت تأثیر رویدادهای دیگری که کیلومترها با آن فاصله دارد، شکل میگیرد و برعکس - گیدنز، . - 77 :1380 بنابراین، با توجه به تشدید روابط اجتماعی بین افراد جوامع در سطح جهان و خارج از حیطه مسئولیت و قدرت دولتها، شناخت و آگاهی از نقشی که افراد انسانی میتوانند به عنوان » شهروند ملی« 4 یک کشور در این روابط جوامع انسانی به عنوان کل ایفا نمایند، مهم و ضروری میگردد. زیرا، در فرآیند جهانیشدن روابط اجتماعی کیفیت و ویژگی غیر سرزمینی و در واقع فرا سرزمینی پیدا میکنند و مرزها بر اثر جریان الکترونیکی جریانهای دیگر نفوذپذیر میگردد و به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند؛ در نتیجه، پیش شرط اساسی اعمال

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید