بخشی از مقاله
چکیده
حدود نیمی از افراد جامعه ما را زنان تشکیل میدهند. این نیروي اجتماعی همواره مانند نیمه پنهان جامعه در فرایندهاي اجتماعی و سیاسی عمل کرده است؛ اما همواره مردان در متن و زنان در حاشیه ماندهاند و هرگاه در فراز و نشیبها و بحرانهاي اجتماعی فرصتی یافتهاند، به میان آمدهاند. نقش اجتماعی زنان، در تاریخ معاصر ایران اگر چه نسبت به دورههاي پیش از، آنجديتر تلقی شده؛ اما باز هم نقشی در حاشیه است. تحقیق پیرامون پایگاه اجتماعی زنان در اعصار مختلف تاریخ به طور اعم و در عصر زندگی جلال آل احمد - عصر پهلوي - به طور اخص یکی از موضوعاتی است که همواره ذهن تاریخ نگاران را به خود مشغول داشته است.
جلال آل احمد یکی از شخضیتهاي بزرگ و بارزي است که به وضعیت زنان چه در خانواده و چه در اجتماع پرداخته است. هدف از این تحقیق ضمن ارائه تصویري روشن از وضعیت زنان ایرانی در عصر زندگی جلال آل احمد، بررسی حقوق آنها از دید وي از خلال آثارش می باشد. علاوه بر این زندگی خصوصی او با مرحوم سیمین دانشور حاوي نکاتی است که می تواند دیدگاههاي جلال را بهتر آشکار سازد که با گردآوري یافتهها از منابع یاد شده و جمع بندي آن ها نیل به این هدف تا حدي میسر گردید. همچنین تلاش شد که با مراجعه کامل و دقیق به آثار جلال به ویژه داستانهاي وي که بسیار به زنان و وضعیت آنان می پردازد، این موضوع مورد بررسی قرارگیردح
کلیدواژهها: آل احمد، حقوق زنان، فمنیسم، سیمین دانشور
مقدمه
در طول تاریخ بشریت شخصیت انسانی همواره دچار تحول و تغییر بوده است و این امر یکی از خصوصیات غیرمنفک وي است که می خواهد بر همه چیز و همه کس دست یابد و به عبارت دیگر بر زمین و زمان حکومت کند. برهمین مبنا است که همواره کوشیده است با اندیشیدن و تمرکز، بر همه چیز حکومت کند. رسیدن به چنین هدفی ، یکی از هزاران هزار رویاهاي انسانی بوده و می باشد. البته در این گیرودار، این مردان بودند که توانستند گوي و میدان را از زنان بربایند. قبل از به وجود آمدن این دوران ، با برتریهایی که زن در مسائل اقتصادي ، خانوادگی و پرورشی ، اجتماعی و سیاسی به دست آورد، دوره اي در زندگی بشر آغاز شد که به نام عصر زن سالاري - مادر شاهی - مشهور است. این دوره به دنبال دوره اي است که زن و مرد، بی آنکه زحمتی را در امر تولید متحمل شوند، یکسان از مواهب طبیعی بهره مند بوده اند، و آغاز آن زمانی است که انسان به امر کشاورزي و برخورداري بیشتر از زمین آگاهی می یابد.
به قول »گوردن چایلد« در بین ملل کشاورز ، زن عامل خویشاوندي است . در زندگی کلان ، کارهاي مهم به دست زن انجام می شود، به همین مناسبت نقش اساسی به عهده اوست. مساله قدرت و اولویت زن نیز از همین جا سرچشمه می گیرد. - چایلد، - 59 :1346با اینکه زن توانست برتري و سروري خود را هزران سال در جامعه ابتدایی بشر محفوظ دارد، اما به دلایلی که متعاقبال ذکر خواهد شد ، این امر نتوانست همیشگی باشد، و اندك اندك پس از یک دوره ي تساوي و همسانی در قدرت ، عصر مردسالاري آغاز می شودکه ، نشان هاي آن در زمان حال نیز به گونه هاي متفاوت و مختلفی به چشم می خورد.اما آنچه مسلم است این است که ، محیط طبیعی و اوضاع جغرافیایی ، یکی از بنیادي ترین عوامل شکل گیري فرهنگ ، شیوه ي زندگی و چگونگی تولید مادي و معنوي جوامع انسانی است.
این امر در دورانهاي دورتر ، که هنوز صنعت و تکنولوژي سلطه نیافته بود، چشمگیرتر می نمود، و از این رو ، نخستین هسته هاي نظام هر جامعه اي را باید کمابیش در نحوه ي ارتباط آن جامعه با طبیعت جستجو کرد؛ و چون جغرافیا همیشه عامل مسلط بشمار نمی آید، به تحقیق عاملهاي دیگر اجتماعی و اقتصادي را نیز باید در این رده کارساز دانست؛ طبیعت و جغرافیاي ایران، حدود و مساحت ، پستی و بلندي ، آب و هوا، دگرگونی هاي طبیعی پدید آمده طی ادوار زمین شناختی و جز اینها ، هر یک به صورتی در تکوین حیات اجتماعی و فرهنگی مردم ساکن ایران ، اثرات زیادي گذاشته است،که از یکی جمله آن اثرات که به صورت محسوس تري قابل تشخیص می باشد، اثري است که این عامل بر روي حیات اجتماعی زن ایرانی داشته است. براي اینکه بتوان به یک برداشت صحیح از این مبحث رسید، قبل از اینکه به وضعیت زن و حقوق و در دوره اي که آل احمد از آن بحث کرده است پرداخته شود، وضعیت زن را در دو دوره ي زیر مورد بررسی قرار بگیرد و همین گونه با بررسی روند سیر تاریخی وضعیت زنان بپردازیم.
زن در آغاز تاریخ ایران
مردم ساکن فلات ایران - قبل از ورود آریائیان، کشور ایران با این نام شناخته می شد - پیش از ورود آریائیان با اینکه کم و بیش در واحدي سراسري به سر می بردند، اما در منطقه هاي مختلف داراي سنتها و آداب خاصی بودند که به اوضاع و شرایط جغرافیایی ، اجتماعی و تاریخی هر منطقه بستگی داشت. زن به عنوان مادر خانواده ، داراي نقش عمده اي بود و چون خدمت اعضاي خانواده و تربیت کودکان را بر عهده داشت، گویی نظم خانواده و موجودیت آن بر ابتکار و قدرت مادر استوار بودو پدر در مرتبه اي نازل تر ، قرار می گرفت. بر همین اساس، مرد، در رتبه اي پایین تر از زن قرار داشت.رابطه زن و شوهر ، رابطه اي صمیمی و دوستانه نبود؛ به همین دلیل ، زن با برادر و یا خواهر خود، احساس الفت بیشتري داشت و در مقابل مرد نیز ، با مادر و خواهر و برادرش داراي انس و الفت بیشتري بود. همچنین مرد با فرزندان خود نیز رابطه اي چندانی نداشت و گاه از قبیله خود جدا می شد و در خاندان زن به کار ، اشتغال می ورزید.
در این دوران ، زنان گرداننده ي خانواده و برطرف کنندگان مشکلاتی بوده اند که براي خانواده به وجود می آمده است. همچنین زنان بودند که با کار کردن بر روي زمین ، آغاز کننده و در حقیقت مبدع نظام کشاورزي بودند. » در اجتماعات ابتدایی قسمت اعظم ترقیات اقتصادي به دست زنان اتفاق افتاده است نه به دست مردان، در آن هنگام که قرنهاي متوالی مردان دائمال با طریقه هاي کهن خود به شکار اشتغال داشتند. زن در اطراف خیمه زراعت را ترقی می داد و هزاران هنر خانگی را ایجاد می کرد که هریک روزي پایه صنعتی بسیار مهمی شده است ... - دورانت، - 51 :1354از لحاظ زندگی اجتماعی و اقتصادي باید یادآور شد که زیست همگانی در خانه هایی ابتدایی، غالب بر زندگی فردي بوده است. اما به مرور زمان ، این فردیت جاي خویش را به جمع می دهد. با این وجود زن ، روشنایی بخش کانون زندگی به شمار می رفت و در همین دوران ، حتی زن به مقام روحانیت می توانست برسد.
» در مراسم رقصهاي مذهبی زن منزلتی تمام داشت. در گورهاي دختران این دوره آثاري پیدا شد که نشان دهند ه ي اعتقاد به زنده شدن آنان در عالم بعد می باشد. - انصاف پور،. - 33 : 1348حتی در میان قبائل موجود ، پرستش » جده « از اهمیت فوق العاده زیادي برخوردار است. بنابراین می توان گفت که در این دوره تا حدودي ، زن سالاري حکمفرما بوده است. چرا که زن به علت برتریی که در کارهاي کشاورزي و مسائل اقتصادي و همچنین، داشتن روح پرورشی در حفظ خانواده ، داراي قدر و اولویت خاصی نسبت به مرد شده بود. گیرشمن ، نویسنده ي کتاب ایران از آغاز تا اسلام اذعان کرده است که در این جامعه بدوي وظیفه مخصوصی به عهده ي زن گذاشته شده بود. وي گذشته از آنکه نگهبان آتش و شاید اختراع کننده و سازنده ظروف سفالین بود ، می بایست چوب دستی بدست می گرفت در کوه ها به جستجوي ریشه هاي خوردنی نباتات یا جمع آوري میوه هاي وحشی بپردازد …
در نتیجه می بایست عدم تعادلی بین وظیفه ي زن و مرد ایجاد شود و شاید همین امر اساس بعضی جوامع اولیه بود که ، زن در آنها بر مرد تفوق یافته است. در چنین جوامعی زن کارهاي قبیله را اداره می کند. - گیرشمن، - 10 -11 : 1349 اما این امر نتوانست همیشگی باشد و به تدریج جاي خویش را به یک تساوي و همسانی متزلزل دادوسپس به طور کامل محو شد و جاي خویش را به مردسالاري داد. مرد بدین ترتیب پا به پیش رفت و چون حق پدري در خانواده شناخته شد، انتقال ارث که تا به موقع از طریق زن صورت می گرفت به اختیار جنس مرد در آمد ، حق مادري در برابر حق پدري سر تسلیم فرود آورد و خانواده ي پدر شاهی که بزرگترین خانواده ریاست آن را داشت در اجتماع به منزله واحد اقتصادي و قانونی و سیاسی و … شناخته شد . حتی