بخشی از مقاله
چکیده
با پدید آمدن اولین جوامع بشری یکی از مهم ترین مسائلی که بشر برای ساماندهی آن مجبور به تدوین قوانین شد، مسئله پناهندگی بوده است. زیرا همیشه در این جوامع اقلیت هایی وجود داشتند که بنا به دلایلی مورد ظلم و ستم قرار می گرفتند. در نتیجه این اقلیت ها برای حفظ جان و حقوق خود مجبور به پناه بردن به مکان های دیگر می شدند. در این میان تمدن هایی چون ایران، روم باستان و مصر برای این اقلیت ها حقوقی را به رسمیت شناخته، که بعدها با ظهوراسلام این حقوق تکامل یافتند و پناهندگان صاحب حقوقی مدون و قابل مطالبه شدند. در این جستار سعی بر آن شده تا به تعریف پناهندگی و دلایل آن از دیدگاه اسلام و قوانین بین الملل، هم چنین حقوقی که این دو منبع برای پناهندگان قائل شدند، پرداخته شود. و در نهایت به عواملی که با بروز آن ها پناهندگی خاتمه پیدا می کند اشاره خواهد شد.
مقدمه
از ابتدای آفرینش انسان، تکریم و ارزشگذاری وی یکی از اصول ثابت حکمت الهی بوده است. و خداوند در این میان تفاوتی بین نژاد، رنگ و نوع بشر قائل نشده است.بنا به دلایلی همچون جنگ ها و کشمکش ها که امروزه بر زندگی بشری سایه گسترانیده برخی از مردم به ناچار خانهخویش را ترک نموده و برای یافتن مکانی امن به سایر کشورها پناه می برند. که در این میان برخی کشورها به نقضصریح قوانین و اصول بشری به طرد و یا کم توجهی نسبت به این افراد می پردازند. که این خود، باعث رنج بیشتر اینقشر آسیب پذیر بشر ، خواهد شد.در این میان پناهندگی حقی است که به موجب آن، هرکس که به علل نژادی و مذهبی یا ملیتی یا عضویت درگروههای سیاسی یا اجتماعی، جان و یاحقوق بنیادین خود و خانواده اش را در خطر ببیند، می تواند به کشور دیگرپناهنده شود.
پناهندگی از جمله حقوقی است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر مورد شناسایی قرار گرفته وتمامی افرادبدون هیچگونه تبعیضی از لحاظ نژاد، مذهب و یاسرزمین اصلی می توانند از آن بهره مند شوند.پناهندگی در فقه اسلام هم از جمله نهادهای حقوقی آمده است وا کثر کتب تحت عنوان معتبر فقهی» استجاره، امان و زنهار« در باب جهاد بحث مفصلی را در این باره آورده اند .استجاره و امان در واقع نوعی قرارداد مصونیت سیاسیبیگانگان در کشور اسلامی است که به موجب این اصل دولت اسلامی و یا هر فرد مسلمان در هر حال می تواند بهبیگانه ای که قصد اقامت موقت در کشور اسلامی را دارد امان بدهد .از اینرو،حقوق پناهندگان به عنوان یکی ازموضوعهای حقوق بین الملل خصوصی به ویژه در دو دهه اخیر مورد توجه فراوان قرار گرفته است، لکن به این موضوع درنوشتارهای فارسی کمتر پرداخته شده و تألیفات راجع به آن بسیار نادراست .
از عمده ترین قوانین ومقرّرات بین المللی، می توان به کنوانسیون 1951 ژنو در مورد وضعیت پناهندگان اشاره کرد.در فقه، به کسی که دین اسلام ندارد وبا حکومت اسلام عقد ذمه منعقد نکرده، ولی به اذن دولت اسلام به منظور تجارت و یا نیاز دیگر وارد قلمرو اسلامی می شود چون به او امان از تعرض داده شده - مستأمن - در مقابل معاهد گویند، و امانش به طور مطلق و مقید به وقتمعینی نیست .در اصطلاح فقهی نیز پناهنده به فرد، افراد یا گروهی اطلاق می شود که به دلایل مختلف مجبور به ترک مکانی میشوند وبه جایگاه دیگر پناه می برند .کنوانسیون 1951 ژنو در ماده 1 تعریف فراگیر ازپناهنده ارائه داده و می گوید :پناهنده کسی است که به علت ترس موجه ازاینکه به علل مربوط به نژاد یا مذهب یا ملیت یا عضویت دربعضی گروه های اجتماعی یا داشتن عقاید سیاسی، تحت شکنجه قرار گیرد در خارج از کشور محل سکونت عادی - کشور اصلی خود - به سرمی برد و نمی تواند و یا به علت ترس مذکور نمی خواهد به آن کشور بازگردد.
اهداف تحقیق
-بررسی دیدگاه شریعت اسلام و قوانین بین الملل در رابطه با حقوق بین الملل.
-بررسی حقوق پناهندگان در کشور میزبان از دیدگاه شریعت اسلام و قوانین بین الملل.
-بررسی دیدگاه اسلام و قوانین بین الملل در رابطه با اسباب پایان یافتن پناهندگی.
اهمیت تحقیق
این تحقیق با بررسی موضوعات در صدد یاد آوری موارد ذیل می باشد:
-یاد آوری تعالی شریعت اسلام به کسانی که با غرض ورزی و دشمنی در صدد آن می باشند که با خلق شبهات در زمینه حقوق بشر با شریعت اسلام وارد پیکار شوند.
-یاد آوری حقوق پناهندگان و تکالیف دولت در رابطه با آنها با توجه به آمار بالا و در حال افزایش تعداد پناهندگان.
-بررسی تطبیقی دیدگاه اسلام با حقوق بین الملل در رابطه با حقوق پناهندگان.
تاریخچه پناهندگی
با تکامل و گسترش اجتماعات بشری، به تدریج زمین به عرصه ی رقابت برای دستیابی به زندگی بهتر میان انسان ها تبدیل شد. در این میان همیشه گروه ها و افرادی که دارای قدرت بیش تری بودند به منابع مورد نظر دسترسی پیدامی کردند و دیگران از دستیابی به این منابع بی بهره می ماندند. معمولا این اقلیت ها بنا به دلایلی مورد ظلم و ستم واقع می شدند و در نتیجه برای حفظ جان و مال خود مجبور به ترک سرزمین هی خود می شدند و به دیگر مکان هاپناه می بردند. با پناه بردن افراد ستمدیده به سرزمین های جدید مفهوم پناهندگی گرچه با اصطلاحاتی متفاوت در تمدنهای مختلف، ایجاد شد. به دنبال شکل گیری این مفهوم پناهندگان قوانینی می خواستند تا بتوانند در زیر سایه ی اینقوانین به زندگی خود ادامه بدهند. به تبع این احساس نیاز، روشنفکران جوامع به تدوین قوانینی پرداخته اند تا بتواننداز این افراد حمایت کنند. که نمونه برخی از این قوانین را در تمدن های ایران باستان، یونان و مصر میتوان مشاهده نمود.
با ظهور اسلام و گسترش ندای ظلم ستیزی و حمایت از مظلوم این گروه نیز تحت عناوینی همچون مستامن، مستاجر و مهاجر در زیر چتر حمایتی اسلام قرار گرفته اند تا جایی که اسلام توانست قوانین پیشرفته ای را در این زمینه ارائهدهد. البته در ابتدای نهضت اسلام با توجه به ظلم و ستمی که کفار قریش نسبت به پیامبر و یارانش اعمال می کردند.پیامبر دستور هجرت مسلمانان به حبشه و سپس به شهر مدینه را صادر کردند و به تدریج قوانینی در این زمینه بین مسلمانان به رسمیت شناخته شد. در قوانین موضوعه امروزی نیز با توجه به جهان شمول بودن این مسئله سازمان های بین المللی اقدام به تدوین قوانینی در این زمینه نمودند تا جایی که کنواسیون 1951 ژنو یکی از مهم ترین اسناد مربوط به حقوق پناهندگان لقب گرفت که در آن به تعریف پناهندگی و طرح حقوق و تکالیف این گروه پرداخته شده است.
واژه پناهندگی در قرآن کریم
درقرآن کریم روایاتی که به طور صریح به لفظ پناهندگی اشاره کرده باشند وجود ندارد بلکه از تفسیربرخی از آیات به مفهوم پناهندگی در اسلام پی می بریم که در ذیل به برخی از این آیات اشاره می کنیم:
الف - خداوند در قرآن کریم می فرماید:»وان احد من المشرکین استجارک فاجره حتی یسمع کلام االله ثم ابلغه مامنه ذلکبانهم قوم لا یعلمون.«0حضرت امام حسن می فرماید:این آیه از محکمات قرآن می باشد و واجب است که تا روز قیامت به آن عمل شود همچنین در این مورد سعید بن جبرین می گوید:شخصی از مشرکین نزد امام علی - ع - آمد و گفت:آیا اگر کسی از ما نزد پیامبر بیاید تا ایمان بیاورد کشته خواهدشد؟امام در جواب فرمود :خیر زیرا خداونددر قرآن می فرماید»:وان احد من المشرکین....1« واین آیه اشاره دارد به اینکه ای پیامبر به مشرکینی که نزد تو می آیند امن بده تا آیاتخداوند واحکام آن را بشنوند تاشاید ایمان بیاورند ولی اگر کسی هم ایمان نیاورد به او اجازه بده تا نزد قوم خویش برگرددو به آن ملحق شوند.2
ب - خداوندولاتقولوامی فرلِمَناید:» اَلقی اِلَیکُم السّلمَ لَستَ مُومِناً3« دلالت این آیه بر این است که خداوندبه مومنین امر می کند: به کسانیکه از جنگ با مومنین پرهیز کنند وبا آنها وارد جنگ نشود امان دهند .در شان نزول این آیه چنین آمده است: مرداس بن عفیک فردی بود که از قوم خود تنها او به اسلام ایمان آورده بود.زمانی که لشکری از طرف پیامبر