بخشی از مقاله

چکیده

صاحب نظران دربحثِ مجاز وکمّ وکیف آن هم عقیده نیستند ،گروهی ودررأس آنان ابواسحق اسفراینیمُ نکرمجازشده ومعتقدند:مَجازبنابرآنچه دربین بلاغیان شهرت دارد نادرست است ،زیرا عربها الفاظ را برای معانی مختلفی وضع کرده وهرلفظی را درمعنای خود بکارد برده اند ، لذا تفاوتی ندارد که ما آن معانی را حقیقت بنامیم یا مجاز، بنا براین عقیده، عربها واژه اسد را، هم برای حیوان درنده وهم برای انسان وضع کرده واین گونه استدلال نموده اند که : مجاز، الفاظ را ازمعنای موضوع له خود به معنایی غیراصلی منتقل می نمایدولازمه این کارآن است که منقولٌ عنه، متقدم ومنقول الیه متأخرفرض شود، درصورتی که عربها درهرزمان ومکانی هریک ازحقیقت ومجاز را درجای خود بکاربرده اند وپای تقدیم وتأخیررا به میان نکشیده اند، لذا تقسیم الفاظ به حقیقت ومجازنوعیحَکُّت م است.

گروهی دیگرودرصدرآنان عثمان ابن جنی معتقدنداغلبِ؛واژگانِزبانِ عربی درمعنای مجازی استعمال شده اند نه درمعنای حقیقی مثلا قَ»امَزیدٌ« به معنای صدور قیام اززیداستومعلوم است که مطلقِ قیام نه دریک زمانِ واحد ونه درهمه زمانها اززید صادر نشده وچنین قیامی نمی تواند اززید صادر شود زیرا قیامبرجنسِ، فعل دلالت دارد وجنس، مطلقِزمانِ ماضی ومضارع را دربرمی گیرد ومحال است که از یک انسان درزمانِ واحد یا غیرواحد چنین قیامی صادرشود پسقَ»امَزیدٌ« حقیقت نیست بلکه مجاز است ازباب ذکرکل درجایگاه جزء یا ازباب اتساع ومبالغه وتشبیه قلیل به کثیر .

کلید واژه ها : بلاغت ،حقیقت ومجاز، ابن جنی ،ابواسحق اسفراینی .

مقدمه وپیشینه پژوهش

بخشی از مسائل ومباحثبلاغیِ وصرفی نحوی ناشی ازنظریه ای است که صاحب نظران این رشته ها مطرح نموده سپس، با رد وقبول یا با شرح وتفصیل آن، آثار جدیدی درآن زمینه تألیف شده ونظر متعلمان به آن مباحث جلب گردیده است ،ابن هشام درباب ثانی مغنی مسئله تقدیر را هم اضافه کرده اظهار می دارد: چند گونگی مسائل ومباحث صرفی و نحوی یا ناشی از نظریه دانشمندی است که درآن رشته صاحب نظر بوده یا ناشی ازمسئله تقدیرِ عامل مقدراستعاملی، که با تقدیرِ آن، هم دراِعراب ونقش الفاظ تغییر ایجاد می شود وهم در معنای آن - ابن هشام بیتا 377 ج - 2 البته عقاید وآراء صاحب نظرانِ نحوی بیشتر به شهر ودیار آنان منسوب گردیده نه به نام خودشان مثلا ابوالبرکات ابن انباری - 577 -513 ه -

که درکتاب الانصاف نزدیک به صدوبیستمسأله اختلافیِ صرفی - نحوی را مورد نقد وبررسی قرار داده، علی رغم آنکه، آن مسائل ومباحث، بیشتر نتیجه واکاوی های دانشمندی نحوی مثل سیبویه، اخفش ،مازنی ونظایر آنان بوده، مسائل را تحت عنوان بصری وکوفی بیان نموده است .اگر ازاین دو مسئله بگذریم برای بعضی سؤالات بویژه درمسائل نحوی که اصل آنها مبتنی برقاعده عامل ومعمول است، جواب منطقی پیدا نمیکنیم مگر آنکهمسئله را به تقدیرِعاملِ مقدر یا نظر دانشمندی نحوی منوط نماییم .مسائل اختلافی  بلاغیان اگر چه کمّ وکیف آنها به  درجه اختلافات دانشمندان صرفی یا نحوی نمی رسد وکتابی مجزا، مثل الانصاف درآن خصوص تدوین نشده اما می توان نمونه هایی از این اختلاف را در اجرای استعاره مکنیه، استعاره تبعیه ،مجازعقلی و اصل حقیقت ومجاز نشان داد.

مسلماً حقیقت ومجاز یکی از مسائل قدیمی وقابل اهمیت علوم بلاغی است و پی بردن به مجازات قرآنقطعاً یکی از مهمترین عوامل طرح مسئله مجاز و وارد شدن به جزئیات آن بوده است چنانکه عنوان »مجازالقرآن « یکی از عناوین مشهور آثار بلاغی وچندی از نویسنده گان من جمله ابوعبیده معمربن مثنی - واضع علم بیان - است . به غیر ازاختلاف نظر سکاکی با سایر بلاغیان درخصوص استعاره مکنیه که لفظ مشبه را عین مشبه به می داند ومشبه به را دو فردِ حقیقی وادعایی فرض می کند، مسئله اختلافی بعدی، اختلاف بین ابن جنی وابواسحق اسفراینی درخصوص حقیقی یا مجازی بودن الفاظ مجاز است ،نویسنده دراین خصوص به غیر از مقاله - ابن جنی مجاز واصالت حقیقت نوشته امیر صالح معصومی محمد خاقانی، محمدرضا ابن الرسول، چاپ دانشگاه فردوسی مشهد شماره 10 سال 1393 - مقاله یا کتاب منحصر به فردی پیدا نکرد تا ازآنان درپیشینه پژوهش استفاده نماید.

-1 مجاز

اصولاً مجازنقطه مقابلِحقیقت وفرعِ برآن استوبدون شناختِ حقیقت، مجاز شناخته نمی شود ، لذا ناگزیرلازم است ابتدا به شرح وتفسیرحقیقتبپردازیم درحالیکه غرضِ فعلی ما مجازاست حقیقتِ. لغوییا فَعیل به معنای مفعول است حَقﱠقتُاز»الشﱠیءَ اَحقﱡهُ اذَا اَثبتﱡهُ «ویا فَعیل بهحَقﱠمعنای فاعلالشﱠیءُاز» یَحُقﱡ اذا وَجَبَ « درلسان درمعنای حقیقت می خوانیم مایَ»صیرُالیه الاَمرُوَوُجُوبُهُ،وبَلَغَحَقیقَه الاَمرِاییَقینُشَأنِه« - ابن منظورماده حق - تای واژه حقیقه ازنظر سکاکی تای تأنیث مقدره است اما تفتازانی آن را تای ناقله می داندزیرا حرفِ تا، واژه ی حقیقه را وَازصفیﱠت به اِسمیﱠت منتقل نموده است - تفتازانی بی تا - 279بلاغیان از مطلق واژه حقیقت، معنای حقیقتِ اصطلاحی وازمطلق واژه مجاز معنای مجازِ مرسل را اراده می کنند یعنیبرعکسِ بسیاری از دیگرالفاظ واسامی، تا زمانی که این دو واژه مقید نباشند معنای اصطلاحی آنها مورد نظر است ،لذا درآثارآنان می متَیخوانماُطلقَ» المجَازُاِنصرَفَ الی المَجازِ اللغوی - « هاشمی بی تا - 293 درتعاریف متعدد آنان ازمعنای اصطلاحی حقیقت نیز دو معنای مثل هم نمی بینیماگرچه اکثرِ این تعریفها با اندکی کم و زیاد به یک معنای واحد منتهی می شوند وآن اینکه؛ حقیقت آن است که یک لفظ بی شرح وتأویل در معنای اصلی یا موضوع له خود بکاررفته باشد.

-2 مجاز در لغت واصطلاح

در لسان مجاز به معنایسَ،ارَوَسَلَکَ آمده است؛جُزتُالطﱠریقَوجَازَالموضِعَجوزَاً وجَوَازَ:اًوَسَلَکَسَارَ فیهوالمَ از،جَعَلَالموضعُفلانٌوقولهمذَلکَ: الاَمرَمَجازَاً الی حَاجتِه ای طَریقَاً وَمَسلَکاً ،   مجاز به لحاظ صرفی مصدر میمی یا اسم مکان است - ابن منظورماده جاز - شاید ارسطو اولین کسی باشد که درباره معنای اصطلاحی مجاز نظر داده می گوید: المجازُنقلُاسمٍیدﱡل علَی شیءٍالی شیءٍآخَرَ - ارسطو1953 ؛ - 58 آنچه ازتعریف بلاغیان درمعنای اصطلاحی مجازبدست می آید بیانگراین نکته است که همه یا اکثرآنان مجازرا لفظ یا عبارتی می دانند که درمعنای اصلی یا حقیقی خود بکارنرفته باشد اما محل اختلاف آنانقُدرب وبُعد معنای مجازی ازمعنای حقیقی است، به عبارتی آنان برحسب دخالت عواملی مثل قصد واراده گوینده یا نویسنده ،دردایره شمولِ حقیقت ومجازعقایدشان متفاوت است، چنانکه دربعضی ازاین تعریفها حتی اراده معنای مجازی با اراده معنای حقیقی تعارض پیدا نمی کندمثلا، ابوعبیده معمّربن مثنی - ت 210 ه - وشاگرد وی عبداالله بن مسلم بن قتیبه دینوری - ت276 ه - معتقدند مجاز،نوعی سبک گفتاریا اسلوب بیانی است یعنی برای مجازیا غیر مجازی بودن الفاظ، حد ومرزمعینی تعیین نمی کنند، لذا معتقدند اگرعربها در کلام خود از استعاره ،تمثیل، کنایه و...استفاده می کنند ، این از نشانه های سبک بیان آنان است نه چیزی دیگر زیرا سبک بیان گاهی با خروج الفاظ از

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید