بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این مقاله، بررسی مالکیت معنوی در پروژههای مهندسی معکوس است. مهندسی معکوس همانند تمامی مفاهیمی که با انتقال و اکتساب فناوری سر و کار دارند، بایستی بتواند نگاه همهجانبهای به فناوری داشته باشد و فناوری را صرفاً جزء سخت آن در نظر نگیرد، لذا در این مقاله هر دو جنبه نرم و سخت مهندسی معکوس مورد بحث قرار میگیرد. همچنین با بررسی تقابل مهندسی معکوس با مکانیزمهای حفاظتی مالکیت فکری - پتنت، کپیرایت، اسرار تجاری و... - موارد مشروع و نامشروع استفاده از مهندسی معکوس در هر یک از مکانیزمها، تحلیل میگردد. نتایج پژوهش حاکی از این مطلب است که علیرغم این که مهندسی معکوس به رشد، بالندگی و بهبود قابل توجه رقابت منجر میگردد، اما موارد استفاده قانونی از آن که منجر به ایجاد مالکیت معنوی معتبر جدید شود، محدود است.

در واقع استفاده از یک پتنت برای انجام مهندسی معکوس، تنها در حالتی مجاز است که محصول ساخته شده با فرآیند مهندسی معکوس، تفاوت اساسی با نمونه ثبت شده داشته باشد. در مورد اثر دارای کپیرایت هم، مهندسی معکوس در حالتی مشروع و مجاز است که دستیابی به فناوری - نحوه ساخت و عملکرد - صرفاً از طریق بررسی اثر اصلی و بدون تقلّب و عادلانه بدست آمده باشد. اما در مورد اسرار تجاری میتوات گفت، یک حوزه بدیع و بسیار مناسب برای مهندسی معکوس است و در صورت دستیابی به محصول یا فناوری به صورت عادلانه و بدون تقلب، مهندسی معکوس کاملاً درست و مورد حمایت مراجع قانونی است. با در نظر گرفتن شرایط کشورهای در حال توسعه که مشتری عمده مهندسی معکوس هستند، باید گفت مهندسی معکوس برای ساخت محصول مشابه نمونه اصلی به صورت مجاز، محدودیتهای بسیار زیادی دارد و در اکثر موارد منجر به ایجاد مالکیت معنوی نمیشود، بلکه در برخی موارد موجب ایجاد دعاوی حقوقی پیچیده شده، و پرداخت غرامت را نیز به همراه میآورد.

واژههای کلیدی: مهندس معکوس، حقوق مالکیت معنوی، مالکیت معنوی.

-1 مقدمه

ظهور و توسعه پرشتاب فناوری در عصر حاضر موجب افزایش قابل توجه تغییرات فناورانه شده است. این شرایط موجب شده قانونگذاران به لزوم وجود قانون در مواجهه با پیشرفت پی ببرند، لذا قانون نیز باید پا به پای تغییرات فناورانه دچار تغییر و تحول گردد. اگرچه مثلاً حق کپی رایت که عنصری کلیدی در توسعه نرمافزارهای رایانه ای است، هنوز تا حد زیادی مبهم است، اما تاکنون بحثهای زیادی در رابطه با مقیاس قانون و نیز دشواریهای اعمال قانون مطرح شده است. برای مثال هنوز برای وکلا دشوار است که درباره اینکه توسعه یک نرمافزار حقوق کپیرایت را به مخاطره میاندازد و یا مجاز است، به موکلان خودمشاوره دهند .[1]

حجم عظیمی از دادخواهی در ارتباط با نرمافزارهای رایانهای و دیگر حوزههای صنعتی، حول مقوله مهندسی معکوس موجود است؛ با وجود این، مهندسی معکوس هنوز هم یکی از مبهمترین حوزهها از دیدگاه دادگاه ها، نظام قانونی و مدیران اجرایی در صنایع صنعتی و به خصوص نرمافزار محسوب میشود .[2] دادگاه عالی آمریکا 1 در سال 1974 مهندس معکوس را »روش عادلانه و صادقانه شروع از یک محصول شناخته شده و فعالیت به سمت مراحل قبلی برای تعیین فرآیندهایی که در توسعه یا ساخت محصول به کار رفته است«2 تعریف نمود. در ادامه در سال 1989 یکی از دادگاههای ناحیهای آمریکا3 تعریفی کاملتر برای مهندسی معکوس ارائه داد: »فرآیند آغاز از یک محصول نهایی و فعالیت به سمت مراحل قبلی برای تحلیل نحوه عملکرد و ساخت محصول.«4

مهندسی معکوس روشی برای مطالعه و تبدیل برنامههای با کد ماشین به برنامههای با زبان قابل فهم برای افراد است، که منجر به تولید محصولی - برنامهای - شبیه و یا رقیب با محصول - برنامه - فعلی گردد. این فرآیند تبدیل برنامه از کد شیء به سورس کد، مهندسی معکوس یا دمونتاژ نامیده میشود .[3] برخی از شرکتهای نرمافزاری، مدعی غیر قانونی بودن مهندسی معکوس هستند. استدلال آنها، این است که کشف فرآیند عملکرد نرمافزار، اعمال تغییراتی محدود و ارائه آن به عنوان نرمافزار / محصولی جدید آسان است .[4]در بازار به شدت رقابتیِ امروز، بنگاه های سامانهمحور دائماً به دنبال راههای جدیدی برای کاهش زمان لازم برای توسعه محصولات جدید در راستای برآورده کردن نیازهای مشتریان هستند.

به طور کلی، بنگاه های سامانهمحور در روشهای CADCAM، نمونهسازی سریع5 و گسترهای از فناوریهای جدید برای دستیابی به منافع تجاری سرمایهگذاری مینمایند .[3] مهندسی معکوس امروز به عنوان یکی از این فناوریهای مهم در دستیابی به منافع تجاری و کاهش زمان توسعه محصول مطرح میباشد. شکل شماره 1، چرخه مهندسی معکوس »طراحی به ساخت« را به تصویر میکشد. مهندسی، فرآیند طراحی، ساخت، مونتاژ و نگهداری محصولات و سامانههاست. بر این اساس، دو نوع عمده مهندسی وجود دارد: مهندسی مستقیم1 و مهندسی معکوس .2 مهندسی مستقیم فرآیند سنتی از سطح بالای طراحی انتزاعی و منطقی تا بکارگیری فیزیکی یک سامانه را در بر میگیرد.

در برخی از موارد، ممکن است اجزاء / محصول فیزیکی بدون جزئیات فنی - اعم از نقشهها، فهرست مواد و دادههای مهندسی - در دسترس باشد؛ فرآیند کپیسازی اجزاء موجود، مونتاژ محصول، در صورت عدم دسترسی به نقشهها، مستندات و یا مدل کامپیوتری، مهندسی معکوس نامیده می شود. در بعضی تعاریف، مهندسی معکوس فرآیند بدست آوردن مدل هندسی نقطهای سه بعدی CAD توسط اسکن/ دیجیتال نمودن قطعات یا محصولات تعریف میشود. فرآیند به دست آوردن ابعاد فیزیکی یک قطعه بهصورت دیجیتال عموماً تحت عنوان مهندسی معکوس اطلاق می شود و بر اساس هر حوزه و فعالیت فنی جداگانه تعریف میگردد .[5]آبِلا و همکاران - 1994 - 3، مهندسی معکوس را مفهوم پایه تولید یک قطعه بر اساس یک مدل واقعی یا فیزیکی بدون استفاده از نقشههای مهندسی تعریف مینمایند .[6]

یاو و همکاران4 - 1993 - ، فرآیند بازسازیِ هندسهای جدید از یک قطعه ساختهشده، از طریق دیجیتالی نمودن و اصلاح مدل CAD موجود را مهندسی معکوس میدانند .[7]امروز مهندسی معکوس کاربردهای گستردهای دارد؛ از جمله این کاربردها میتوان به ساخت، طراحی صنعتی، طراحی جواهرات و بازتولید اشاره نمود. به عنوان مثال، زمانی که یک محصول جدید به بازار عرضه می شود، رقبا ممکن است نمونه محصول را خریداری و آن را با هدف شناخت نحوه ساخت و مکانیزم عملکرد دمونتاژ نمایند .[3] مهندسی معکوس با استفاده از مدل فیزیکی به عنوان منبع اطلاعات برای مدل CAD، ساخت قطعه یا محصول را تسهیل مینماید. به این فرآیند، تبدیل فیزیکی به دیجیتال5 اطلاق میشود - طبق شکل شماره . - 2

مهمترین دلایل استفاده از مهندسی معکوس عبارتند از :[3]

· سازنده اصلی، دیگر وجود ندارد، اما مشتری به محصول آن سازنده نیازمند است.6

· سازندهاصلیِ محصول، دیگر محصول را تولید نمیکند.7

· مستنداتِطراحیِمحصولِ اصلی، وجود نداشته و یا در دسترس نیست.

· دادههایی که بر اساس آن یک قطعه تولید شده بر اساس دادههای CAD نبوده و یا داده ها در دسترس نیستند و یا منسوخ شدهاند.

· جهت بازرسی و کنترل کیفیت قطعه ساخته شده در مقایسه با توصیف CAD یا استاندارد آن.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید